ردپای کرونا در کابوسهای بزرگ سوگواران
*در بخش قبلی صحبتهایتان اشاره کردید در بحث مشاوره و درمان سوگواران دوران کرونا، با افراد از اقشار مختلف مواجه هستید و هرکدام از آنها با رنجها و اندوههای خاصی دستبهگریبانند. لطفاً به صورت مصداقی، چند مورد از رنجها و دغدغههایی که این افراد با شما در میان گذاشتند را برای ما و مخاطبان این گفتوگو بیان کنید.
- یک مراجعهکننده روحانی داشتم که یکی از عزیزانش را در اثر ابتلا به کرونا از دست دادهبود و به دلیل درگیری با مشکلات روحی برای مشاوره آمده بود. ایشان میگفت: «ما هنوز فکر میکنیم عزیز ما را غسل ندادند و بدون غسل، دفن شد.» این موضوع خیلی برای این خانواده، سنگین بود و نگران وضعیت عزیز فوتشدهشان در برزخ و قیامت بودند. با اینکه چندین روز از مرگ او میگذشت، هنوز این موضوع به شکل یک کابوس همراه آنها بود. خب، برای خانوادههای مذهبی که با احکام دین مأنوس هستند، تصوراتی مثل اینکه: «عزیز ما بدون غسل و بدون طهارت دفن شد»، خیلی آزاردهنده است. دقت کنید، شاید هم آن فرد فوتشده غسل داده شده اما مسئله این است که ما نتوانستیم این اطمینان را به خانواده او بدهیم. چقدر خوب است این موارد گفتهشود. کاش برخی اطلاعات موردنیاز بهلحاظ روانشناختی را وزارت بهداشت، غسالخانه و نهادهای دیگر به خانواده متوفی بدهند. مثلاً اینکه متوفی با احکام شرعی، غسل و تدفین شد. آنچه درباره مرگ با کرامت و با عزت میگوییم، دقیقاً همین است.
دین مبین اسلام میفرماید انسانها محترماند؛ حتی بعد از مرگشان. حتی در شرح بعضی آداب پس از مرگ در دین اسلام داریم که روح آن متوفی تا مدتها در کنار جسمش حضور دارد و همهچیز را میبیند. بنابراین اگر کسی به جسم او اهانت کند، روحش اذیت میشود. بنابراین باید به این مسائل فرامادی هم توجه داشتهباشیم و بدانیم متوفی دوست دارد با او محترمانه رفتار شود. یکی از شئون این رفتار محترمانه، همین غسل دادن متوفی است.
صداوسیما از بحث «سوگ کرونا» غفلت نکند
*از وظیفه وزارت بهداشت و نهادهای دیگر در این زمینه گفتید. دقیقاً چه انتظاری از نهادهای مرتبط وجود دارد؟
- بهطور مثال، صداوسیما میتواند برنامههایی در غسالخانهها تولید کند و با کیفیتی که قابل پخش باشد، به مردم نشان دهد که فوتشدگان کرونا بر اساس احکام شرعی غسل داده میشوند و در این زمینه کوتاهی نمیشود. برنامههایی با این محتوا پخش شدهاست اما کافی نبوده. شاید فکر کردیم بدیهی است. اما نه. مراجعاتی که ما از جانب خانوادههای داغدیده داشتهایم، نشان میدهد این موضوع، بدیهی نیست. ما باید خیال خانوادههای جامعه را که عمری با احکام و مناسک اسلام انس گرفتهاند، در این زمینه راحت و آنها را مطمئن کنیم. ببینید، ایجاد این اطمینان و اعتماد، موضوعی بسیار اساسی است. درواقع یک مسئله روانشناختی است. یک وقتی میبینید واقعاً شرایط آنقدر بحرانی و حاد بوده که اصلاً امکان غسل دادن فوتشده کرونایی من وجود نداشته اما آنقدر به وزارت بهداشت و غسالخانه و... اعتماد دارم که وقتی گفته میشود همّوغمّ تمام فعالان این حوزهها این است که اموات کرونایی غسل دادهشوند، من مطمئن میشوم که عزیز فوتشده من هم حتماً غسل داده شده.
بنابراین هماهنگی بین نهادها، خیلی مهم است و در ماجرای کرونا اگر این هماهنگی بیشتر بود، شرایط بهتری میداشتیم. دوباره برگردیم به موضوع صداوسیما. شما بگویید در برنامههای رسانه ملی درباره این مسائل روانشناختی مرتبط با بحث کرونا چقدر اطلاعرسانی میشود؟ باید بگویم برنامههای مرتبط با کرونا و بهویژه اخبار که مردم بسیار دنبال میکنند، ایرادات زیادی دارد. بخش مهمی از این اخبار به بیان آمار مرگ و میر ناشی از کرونا اختصاص دارد؛ مثلاً هر سه دقیقه یک ایرانی بر اثر کرونا میمیرد. این خبرها، بیشتر افراد جامعه را میترساند و گرفتار اضطراب میکند. درحالیکه این رسانه میتواند برای مدیریت روانشناختی بازماندگان و سوگواران کرونا، برنامههایی بسازد برای تشریح کیفیت خوب مرگ فوتشدگان کرونا. اوایل شیوع ویروس کرونا، متخصصان بر صفحه تلویزیون حاضر میشدند و در میانبرنامههای یک دقیقهای، درباره مسائل روانشناختی مرتبط با دوران کرونا صحبت میکردند. خیلی خوب میشد اگر این کار درباره بحث سوگ هم انجام میشد. این مسئله، خیلی مهم است. چون مشکلی که در سالهای بعد میتوانیم داشتهباشیم، شرایط روحی و سلامت روان این داغداران و بازماندگان است. تازه در ابتدای راه هستیم و مشخص نیست چه مشکلات روانشناختی ممکن است برای آنها به وجود بیاید.
آه از احساس دوگانه «ترس» و «اندوه»
*گفتید با خانوادههایی هم مواجه شدید که در شرایط بغرنج دفن عزیزشان به دست خودشان قرار گرفتند...
- بله. یکی از مراجعان میگفت: «پدرم بر اثر کرونا فوت کرد. موقع دفن، گفتند: خودتان دفنش کنید! شرایط عجیبی بود. از یک طرف میترسیدیم که در اثر ارتباط با کاوری که پیکر پدر در آن بود، خودمان هم آلوده شویم. از طرف دیگر، پدرمان بود، عزیزمان بود و دلمان میخواست محترمانه دفن شود.» این احساس دوگانه ترس و اندوه، یکی از همان چیزهایی است که سوگ دوران کرونا را پیچیده کردهاست. یا یکی دیگر از مراجعان میگفت: «وقتی میخواستیم پدرم را دفن کنیم، هیچکس نبود برایش تلقین بخواند. به خودمان هم اجازه ندادند این کار را بکنیم. پدر ما بدون تلقیم دفن شد.» ببینید، شاید خواندن تلقین برای میت مستحب باشد اما این موضوع یعنی نخواندن تلقین برای پدر، برای همیشه در ذهن این خانواده خواهد ماند. شاید این تلقین نزد خداوند، مسئله مهمی نباشد اما برای این خانواده که با این مناسک بزرگ شدهاند و از ابتدا مراسم دفن هر فرد مسلمانی را که دیدهاند، با خواندن تلقین همراه بوده، هضم این مسئله سخت است.
به همین دلیل، یکی از مباحثی که در دوران کرونا شیوع بیشتری پیدا کرده، موضوع افسردگی است. افرادی که عزیزی را در این دوران از دست دادهاند، به دلیل ارتباط عمیق عاطفی که با او داشتند و به دلیل کیفیت مرگ او و نداشتن امکان وداع و سوگواری معمول برای او، یک دوره افسردگی را سپری میکنند. اگر آمار فوتیهای کروناییمان 50 هزار نفر شده، این عدد را حداقل در 4(حداقل تعداد افراد خانواده هر متوفی) ضرب کنید، ببینید چه حجم خدمات مشاوره سوگ باید بدهیم؟ حالا با احتساب این عدد، ببینید چقدر بیمارستانهای ما، صداوسیمای ما و حوزههای علمیه ما در این زمینه فعالاند؟ چقدر سخنرانی مذهبی در این زمینه داشتهایم؟ چقدر در رسانه ملی برنامههای مرتبط با این موضوع پخش شده؟ به اعتقاد من، صداوسیما میتواند مستندهایی درباره ماجرای بعد از فوت بیماران کرونایی بسازد و از غسل تا تدفین آنها را با کمک طلبهها و جهادیها نشان دهد. و این مستندها را هرازگاهی پخش کند تا دل مردم آرام بگیرد.
از خدا گله دارم! پاداش پدر من این نبود
*خب حالا این سئوال مطرح میشود که وقتی این بازماندگان سوگوار به شما مراجعه میکنند و برای رفع مشکلات و رنجهای روحی ناشی از مرگ کرونایی عزیزانشان از شما کمک میخواهند، چطور آنها را آرام میکنید؟ به چه شیوهای به آنها تسلی میدهید؟
- مراجعهکنندهای که با موضوع سوگ پیش ما میآید، قطعاً شاکی است و گلایه دارد. در قدم اول مهم است که بفهمیم هر مراجعهکنندهای با چه چالشی درگیر است چون افراد، چالشهای متفاوت و خاص خود را دارند. چالش یک نفر این است که: «عزیز من، خیلی جوان بود، هزار تا آرزو داشت، مرگ برایش زود بود.» چالش یک نفر دیگر این است که: «پدر من، بزرگ فامیل بود. همیشه در مراسم تشییع و تدفین اقوام، نفر اول بود. همیشه پیشقدم میشد برای غسل و تدفین اموات و تمام آداب تدفین اسلامی را برای متوفی انجام میداد. اما وقتی در هفتههای اول شیوع کرونا فوت کرد، در آن فضای ترسناک ناشناخته، بدون غسل و کفن، و فقط با یک کاور دفن شد. با آنهمه کار خیر، چرا چنین سرنوشتی پیدا کرد؟ چرا خدا جواب آنهمه خدماتش برای اموات مسلمان را اینطور داد؟...» چالش مراجعهکننده دیگر این است که: «مادر من همیشه در مراسم ختم همه اقوام و دوستان، نفر اول بود. میگفت: در ختم دیگران شرکت میکنم تا در مراسم ختمم شرکت کنند. اما کرونا اجازه نداد حتی یک مراسم ساده برایش بگیریم. غریبانه دفنش کردیم و تمام. جواب احترامش به اموات دیگران این بود؟» بنابراین در درمان سوگ، خیلی مهم است که ببینیم روح و ذهن آن فرد با چه چیزی درگیر است.
درباره فرد دوم و سوم که گلایه داشتند چرا خدا پاسخ خدمات پدر و مادرشان به اموات مسلمان را اینطور داده که تدفین خودشان بدون غسل و کفن یا بدون برگزاری مراسم انجام شده، از همین داشتههای معنوی خود فرد کمک میگیریم. با توجه به اعتقاد او خدا، برزخ و قیامت و... با او صحبت میکنیم و کمک میکنیم خودش به این نتیجه برسد که این اتفاق، ارتباطی با معامله خدا با پدرش و پاسخ زحمات او ندارد. چون مسلمانان اعتقاد دارند پاداش خداوند به اعمال بندگان در برزخ و قیامت ظهور میکند. درواقع اعتقاداتش را به یادش میآوریم که این جسم که در خاک قرار گرفته، وضعیت واقعی متوفی نیست. آنچه مهم و اصل است، روح اوست که پیش خداوند رفته. در عالم برزخ، جسم متناسب با جسم دنیایی به او داده میشود و خداوند تمام آنچه در دنیا انجام داده و زحمت کشیده را برایش جبران میکند. بنابراین زحمات و خدمات پدر او ضایع نخواهد شد و او پاسخ تمام آنها را در برزخ و قیامت خواهد دید.
چه کسی میداند تاریخ پرواز ما کی میرسد؟
*چالشی که بسیاری از بازماندگان و سوگواران کرونا با آن دستبهگریبانند، این است که نتوانستند عزیزشان را که در بخش کرونا بستری بود، قبل از تدفین برای آخرین بار ببینند. این حسرت، مثل یک بار سنگین، دل و روح آنها را تحت فشار قرار میدهد. به این افراد چطور کمک میکنید به آرامش برسند؟
- همه ما مرگ را بهعنوان یک حقیقت قبول داریم. زندگی ما در این دنیا مثل این است که همگی در یک فرودگاه حضور داریم و قرار است پرواز کنیم. پرواز همهمان از این فرودگاه قطعی است، فقط تاریخ پروازمان فرق میکند. در سالن انتظار این فرودگاه که نشستهایم، در زمانهای مقرر، یکییکی شماره پروازمان را میخوانند و نوبت پروازمان میشود. حالا پرواز هرکس از این دنیا به دنیای جاودان و همیشگی، به شکل متفاوتی است که خداوند برایش مقرر کردهاست. عزیز ما در اثر ابتلا به کرونا از این دنیا پرواز کرد، بالاخره ما هم با بیماری یا بلای دیگری از این دنیا خواهیم رفت. و فراموش نکنیم که خداوند، بلاها و دردهایی که در دنیا برای بندگانش مقرر کرده را در آن دنیای جاودان جبران خواهد کرد.
اینها حرفهایی است که در فضایی آرام با مراجعهکنندگان مطرح میکنیم. در مقابل، به حرفهای او هم خوب گوش میدهیم و کمک میکنیم تمام آن گریههایی که در درونش قفل شده و بهاصطلاح قورت داده شده، آزاد شود و بیرون بریزد. کمک میکنیم حرف بزند و آن چیزهایی که در ذهنش مخفی کرده را بیان کند. همین اشک ریختن و حرف زدن، به او آرامش میدهد.
یادت میآید میگفتی: «دیدار به قیامت»؟
*تکلیف آن حسرت دیدار آخر چه میشود؟
- اگر مراجعهکننده به برزخ و قیامت اعتقاد دارد، از همان داشتههای معنوی خودش استفاده میکنیم و میگوییم: خداوند به مومنان وعده داده همه آنها را در برزخ و قیامت دوباره دور هم جمع میکند. آنچه از متون دینی ما برداشت میشود، این است که خداوند وعده داده خانوادهها و عزیزان را در آن دنیای جاودان دوباره به هم میرساند. پس، این جدایی و دوری، موقتی است. خب، همه ما مسلمان و دیندار هستیم و کموبیش بندگی میکنیم. از این مهمتر، خداوند هم ارحمالراحمین است. بنابراین اینطور نیست که ما و عزیزانمان فقط در این دنیا کنار هم بودهباشیم. خداوند دوباره ما را به هم خواهد رساند. درواقع از باورهای مذهبی و معنوی خود فرد کمک میگیریم و میگوییم: اینطور نیست که داستان زندگی ما با بیماری و مرگ، تمام شود. زندگی ما با مرگ در این دنیا، ختم نمیشود بلکه زندگی جاودانی ما تازه بعد از مرگ شروع میشود.
من همینجا از روحانیون و چهرههای مذهبی درخواست میکنم در این روزهای کرونایی، سخنرانیهایی با موضوع رحمت خداوند بعد از مرگ داشتهباشند و با بیان آیات و روایات در این زمینه، مردم را آرام کنند. میدانید، یکی از مستحبات مرحله احتضار این است که محتضر را به رحمت خدا امیدوار کنید تا ترسش کمتر شود. ما هم امیدواریم به رحمت خداوند. چون میدانیم خداوند ارحمالراحمین است و به لطف او دوباره عزیزان ازدسترفتهمان را خواهیم دید. درواقع این یکی از نقاط تمایز مهم دین اسلام است؛ که داستان زندگی انسانها را با مرگ، تمامشده نمیداند. امام علی(ع) هم میفرمایند: «الناس نیام، فإذا ماتوا انتبهوا»(مردم، در خوابند. وقتی بمیرند، بیدار میشوند). یادآوری این نکات، افراد را به آرامش میرساند. درواقع، تلاش ما این است که هرچقدر میتوانیم بازماندگان سوگوار را به رحمت خداوند امیدوار کنیم. این همان کاری است که وقتی در مراسم ختم شرکت میکنیم، در مواجهه با داغدیدگان انجام میدهیم.
شما دعوتید به «پُرسِه» مجازی
*به نکته خوبی اشاره کردید. یکی از بزرگترین خلأها در دوران کرونا این است که افراد نمیتوانند برای عزیز فوتشدهشان مراسم ختم و سوگواری برگزار کنند و مجبورند در خلوت و تنهایی و غریبانه با این سوگ دستوپنجه نرم کنند. همین موضوع، میتواند بستری برای بروز افسردگی و ناراحتیهای روحی باشد. برای جبران این خلأ چه میتوان کرد؟
- درست است. این شرایط ناگزیری است که بازماندگان در روزهای کرونایی با آن دستبهگریبانند. اما برای این مشکل هم راه حل وجود دارد. میتوان مراسم یادبود مجازی و ختم آنلاین را جایگزین مراسم ختم حضوری کرد. همین که افراد در جلسه ختم آنلاین عزیز فوتشده این فرد شرکت میکنند، بهصورت مجازی به او تسلیت میگویند و برای متوفی صلوات و فاتحه قرائت میکنند، در بهبود وضعیت روحی او مؤثر خواهد بود.
بهطور مثال در مشهد یک وبسایت یابود مجازی طراحی شده به نام «آی پُرسِه»(/http://iporse.ir) و افراد میتوانند به آن مراجعه کنند و بهصورت رایگان صفحه یادبود برای عزیز فوتشدهشان ثبت کنند تا اقوام و دوستانشان با مراجعه به آن صفحه، در یادبود مجازی آن متوفی شرکت کنند و برایش فاتحه و صلوات قرائت کنند. جالب است در پیشانی این سایت نوشته شده: «پُرسه»، از کلمات اصیل ایرانی و به معنی عیادت، احوالپرسی و عزاداری است.
خوب یادم است در کودکی گاهی که مادرم از بیرون میآمد، میپرسیدم: کجا بودی؟ در جواب میگفت: «پرسه بودم.» پرسه در زبان بومی مشهد به معنی مراسم ختم است و هنوز هم به کار میرود. در فرهنگ لغت دهخدا هم، پرسه به ختم، سوگ و ماتمپرسی معنا شده. همین حالا در این وب سایت، هزاران صفحه یادبود برای امواتی که امکان برگزاری مراسم ختم حضوری برایشان وجود نداشته، ایجاد شدهاست. همین که بازماندگان به چنین سایتهایی مراجعه میکنند و میبینند تنها نیستند و خانوادههای زیادی وضعیت مشابه آنها دارند، سبکتر میشوند، تسلی پیدا میکنند و راحتتر این غم را میپذیرند. البته در کنار این برنامههای مجازی، ما از روشهای درمانی تخصصی برای درمان سوگهای پیچیده هم برای کمک به این بازماندگان کمک میگیریم.
روایت مسموم شدن و شهادت امام رضا(ع)، ناجی قلب سوگواران کرونا
*در این روشهای درمانی دقیقاً چه اتفاقی میافتد که فرد به آرامش میرسد؟
- این شیوههای درمانی، بیشتر درمانهای شناختی رفتاری است که به کمک آن، روی باورهای معیوب عزادارن کار میکنیم. وقتی فرد میگوید: «عزیز ما که انسان خیلی خوبی بود و آنهمه برای همه زحمت میکشید، چرا اینطور از دنیا رفت؟ یعنی خدا دوستش نداشت؟» به او نشان میدهیم اینها باورهای صحیحی نیست بلکه باورهای تحریفیافته است. اینجا با مرور خاطرات، به او کمک میکنیم مقاطع و اتفاقاتی در زندگی را به یاد بیاورد که نشان میدهد خدا آن متوفی را دوست داشته. بهطور کلی یکی از مشکلات ما این است که یک چیزهایی را کنار هم میچینیم و از آن نتیجه اشتباه میگیریم. با خودمان میگوییم: «اگر عزیز ما در اثر ابتلا به کرونا فوت کرد، پس خدا او را دوست نداشت یا میخواست او را تنبیه کند.» این اتفاق به این دلیل رخ میدهد که موضوع را شخصیسازی میکنیم و خیال میکنیم این ماجرا فقط برای ما اتفاق افتاده. اینجا ما کمک میکنیم برای فرد یادآوری شود که بیماری، یک مسئله طبیعی برای تمام انسانهاست.
به یادش میآوریم وقتی امام رضا(ع) آن انگور مسموم را خوردند، شهید شدند. خب، ایشان که امام بودند، چرا سم در وجود ایشان اثر کرد و باعث شهادت ایشان شد؟ پاسخ این است که تأثیر سم بر بدن همه انسانها یکسان است. حتی اگر فردی که خوراکی مسموم را خورده، امام معصوم باشند هم، خداوند این قانون طبیعی را نقض نمیکند. خب، نعوذ بالله ما که از امام رضا(ع) بالاتر نیستیم. ما و عزیزانمان هم انسان هستیم. وقتی ویروس وارد بدن یکی از عزیزان ما شود، ممکن است اندامهای حیاتیاش را درگیر کند و او را از پا درآورد. آن سم وارد بدن مبارک امام رضا(ع) شد، در بدن ایشان گسترش پیدا کرد و منجر به شهادت ایشان شد. به زبان خودمانی، خداوند میتوانست برای امام رضا(ع) پارتیبازی کند و سم را بر بدن ایشان بیاثر کند اما خداوند با ایشان هم طبق قوانین طبیعی که برای زندگی این دنیا ایجاد کرده، رفتار کرد. در زندگی ما انسانها هم بیماری و مرگ در اثر آن، یک امر طبیعی است و استثنا هم ندارد؛ بهویژه در همهگیریهایی مثل کووید19.
و مسئله مهمتر این است که ما نیامدهایم فقط برای زندگی این دنیا. باورهای دینی ما میگوید خداوند در عالم دیگری که همیشگی است، پاداش دردها و رنجهایی که در این دنیا متحمل شدهایم را خواهد داد و همین دردها و رنجها باعث رشد و ارتقای درجه ما در آن دنیا خواهد شد. بنابراین تا جایی که میتوانیم از منابع اعتقادی و مذهبی فرد کمک میگیریم که برای هرکس خاص خودش است. باز هم تاکید میکنم وزارت بهداشت، صداوسیما و حوزههای علمیه هم میتوانند در این زمینه بسیار کمک کنند. میتوانند کمک کنند بحث مرگ در کشور، بازخوانی شود تا به بازماندگان یادآوری شود مرگ، پایان داستان زندگی انسان نیست.
در اولین وبینار بینالمللی «سوگ» چه گذشت؟
*شنیدهایم اخیراً به همت دانشگاه علوم پزشکی مشهد، وبینار بینالمللی سوگ در دوران کرونا برگزار شدهاست. مشتاقیم در پایان این گفتوگو درباره اهداف، شرکتکنندگان و مباحث مطرحشده در این وبینار برای ما و مخاطبان بگویید.
- بله. ما تا امروز تجربه برگزاری 3وبینار بینالمللی در زمینه مبحث «مراقبت معنوی» در مشهد داشتهایم که 2مورد آن در دوران شیوع ویروس کرونا بودهاست. آخرین وبینار ما با همکاری نهاد رهبری دانشگاه علوم پزشکی مشهد، کارگروه سوگیاران دانشکده پرستاری و مامایی تهران در مدیریت کرونا و دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت و با همکاری مرکز سوگ ملبورن و مرکز مراقبت تسکینی کلوری سیدنی از کشور استرالیا برگزار شد. در این وبینار که با عنوان «مراقبت معنوی با محوریت مرگ و سوگ در همهگیری کووید19» در آبانماه برگزار شد، علاوهبر مهمانان و شرکتکنندگان داخلی، دو مهمان از استرالیا هم داشتیم؛ خانم پروفسور «الیزابت لاب»، رییس مرکز مراقبت تسکینی کلوری سیدنی استرالیا و آقای دکتر «کریستوفر هال»، رییس مرکز سوگ ملبورن استرالیا که مقالاتی در زمینه داغدیدگی و سوگ در شیوع بیماری کووید19 و مراقبت آگاهانه سوگ ارائه کردند.
از میان مهمانان محترم داخلی، آقای دکتر «علی اسدی»، معاون فنی دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت به تشریح اقدامات و مداخلات سوگ برای خانوادههای داغدار در پاندمی کرونا توسط وزارت بهداشت پرداخت. به گفته دکتر اسدی، اقدامات وزارت بهداشت در این زمینه، مبتنی بر ارائه خدمات بهداشتی و مراقبتهای خانوادهمحور برای بازماندگان کووید19 بودهاست. ارائه مشاوره تلفنی در قالب مشاوره سوگ به چندین هزار خانواده داغدار که در 5مرحله به انجام رسیده، یکی از این خدمات بوده. متخصصان در این مشاورهها به افراد سوگوار کمک کردند به معنای مرگ برسند و بتوانند فرآیندی که در مرگ عزیزشان اتفاق افتاده را درک و هضم کنند. برای ما بسیار خوشحالکننده بود که وزارت بهداشت به این عرصه ورود کرده اما چه خوب است این موارد در رسانهها مطرح و اطلاعرسانی شود. مهمانان استرالیایی هم از این وبینار استقبال خوبی کردند و هم تجربیات خودشان را در اختیار ما گذاشتند و هم از تجربیات ما استفاده کردند. ما در این وبینار یک مهمان ویژه هم داشتیم؛ آقای دکتر «کیوان محمدی»، متخصص بیماریهای داخلی و دستیار فوق تخصص بیماریهای قلب و عروق. ایشان که دختر 9 ساله خود را در ایام کرونا از دست داده، برای بیان تجربه شخصی مرتبط با سوگ در کووید 19 با ما در این وبینار همراه شد.
با برگزاری این وبینار برای ما بیش از قبل مشخص شد که جای چنین برنامهها و نشستهای هماندیشی بسیار خالی است. به همین دلیل قصد داریم این روند را ادامه دهیم و در نزدیکترین رویداد، حدود 2 هفته آینده یک وبینار بینالمللی باز هم در زمینه سوگ برگزار خواهیم کرد. البته در نظر داریم یک سلسله وبینار سوگ در ایام پاندمی کووید 19 برگزار کنیم و به تمام ابعاد این ماجرا بپردازیم. بهاینترتیب که از پزشکان و پرستاران کادر درمان کرونا دعوت میکنیم مهمان وبینار باشند و از تجربیاتشان در مراقبت از بیماران کرونایی در آستانه مرگ بگویند. یک غسال دعوت میکنیم که مشاهدات و تجربیاتش در ایام کرونا را برایمان توصیف کند. حتی یک راننده آمبولانس را دعوت میکنیم که از حالوهوای خود و همکارانش در جابهجایی فوتشدگان کرونا بگوید. تمام حرف ما و این وبینارها این است که موضوع مرگ و سوگ در دوران شیوع کرونا، یک مسئله بسیار پیچیده است که باید مورد توجه خاص و همهجانبه قرار بگیرد.
انتهای پیام/
.: Weblog Themes By Pichak :.