سفارش تبلیغ
صبا ویژن


«ذهن زیبا» محصول سال 2001، یکی از فیلم‌های زیبا و ماندگار عالم سینماست. فیلم به زندگی یک ریاضیدان معروف آمریکایی به نام «جان نش» می‌پردازد. نش، نظریه بازی‌ها را به‌شکل چشمگیری ارتقا داد و در برابر نظریه مشهور آدام اسمیت که مدت‌های مدید بر دنیای اقتصاد مسلط بود، نظریه تعادل (مشهور به تعادل نش) را مطرح کرد که مورد توجه و استقبال گسترده‌ای در عالم اقتصاد قرار گرفت و دامنه استفاده از آن به سایر حوزه‌ها – مانند حوزه سیاست و روابط بین‌الملل، جامعه‌شناسی، روانشناسی و... - نیز کشیده شد. این ریاضیدان در سال 1994 جایزه نوبل اقتصاد را از آن خود کرد.
نکته غمبار ماجرا که دستمایه اصلی فیلم «ذهن زیبا» نیز قرار گرفته، بیماری روانی این دانشمند برجسته ریاضیات بود. او به اسکیزوفرنی شدید مبتلا بود. این بیماری فرد را دچار تخیلات و توهمات می‌کند. این تخیلات چنان قوی و قابل باور می‌شوند که کم کم فرد را از دنیای واقعی جدا کرده و کاملاً به درون خود می‌کشند. دنیای تخیلی و غیرواقعی فرد مبتلا به اسکیزوفرنی که خود آن را ساخته و به آن پر و بال داده، جای دنیای واقعی را می‌گیرد. این مسئله بر افکار، گفتار و رفتار فرد تاثیر می‌گذارد. در «ذهن زیبا» این دنیای تخیلی در قالب
یک ماجرای جاسوسی- امنیتی بروز می‌کند. ماموری از طرف سازمان سیا به نش مراجعه کرده و از او می‌خواهد با کشف
یک سری رمز، آمریکا را از خطری بزرگ برهاند؛ خطری در دروان جنگ سرد و از سوی اتحاد جماهیر شوروی.
اگرچه اسکیزوفرنی یک بیماری فردی است اما به نظر می‌رسد شکل یا ‌اشکالی از آن می‌تواند به‌صورت جمعی نیز بروز کند. آنچه امروز از رفتار و مواضع جریان مدعی اصلاحات
 – نه لزوماً هر اصلاح‌طلبی- می‌بینیم چیزی شبیه این بیماری است که شاید بتوان آن را به‌صورت تلویحی «اسکیزوفرنی سیاسی» نامید. مبتلایان به این بیماری از دنیایی و چیزهایی حرف می‌زنند که وجود خارجی و واقعیت ندارد اما نوع مواجهه و عملکرد آنان نشان می‌دهد به این دنیای خیالی و خودساخته بشدت باور دارند. هرکس این دنیای خیالی را باور نداشته باشد و زیرسؤال ببرد به ندیدن واقعیت‌ها و توهم متهم می‌شود! شواهد حاکی است انتخابات اخیر آمریکا این بیماری را تشدید کرده است. دنیای خیالی و خودساخته این عده چه ویژگی‌هایی دارد و آنان چگونه می‌بینند و می‌اندیشند؛
1- این عده گمان می‌کنند دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران به دلیل فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای، اقتدار موشکی، نفوذ منطقه‌ای ایران و مسائلی از این دست است. بر این اساس اگر چنانچه ایران در این زمینه‌ها عقب‌نشینی کرده و به آمریکا امتیاز بدهد، دشمنی آنها نیز برطرف می‌شود. برخی از این جماعت که به‌صورت شدیدتری به این بیماری مبتلا هستند، اساس این دشمنی را زیر سؤال برده و مدعی هستند که دشمنی از طرف ما بوده و این ایران بوده که با رفتار و مواضع خود باعث خصومت شده است.
2- آنان آمریکا را ابرقدرتی بلامنازع و فعال مایشاء می‌بینند که چاره‌ای جز تسلیم در برابر آن نیست. ایستادگی و مقاومت در برابر آمریکا خلاف عقل سلیم است و باید با آن از در پذیرش و تسلیم درآمد. طیف مبتلا به نوع خوش‌خیم این بیماری به استکباری بودن سیاست آمریکا و زورگویی آن اذعان دارند اما می‌گویند قدرت و هیمنه آمریکا ایجاب می‌کند در مقابل آن تسلیم شویم و طیفی که به نوع شدید و پیشرفته این اسکیزوفرنی سیاسی مبتلا هستند، آمریکا را قبله آمال و الگو می‌پندارند و رفتار خصمانه آن علیه مردم دیگر کشورها را با همین دید توجیه کرده و منفی نمی‌بینند.
3- در این دنیای خیالی راه‌حل همه مشکلات به مذاکره و سازش با آمریکا ختم می‌شود. مذاکره با آمریکا و توافق با آن تحریم‌ها و در نتیجه مشکلات را بالمره برطرف می‌کند. مذاکره چوبی جادویی است که «صبح بدون تحریم» و «پیروزی
بدون جنگ» را رقم می‌زند. اگر از آنان بپرسید مگر 5 سال پیش مذاکره و توافق نکردیم، پس چرا مشکلات حل نشد، می‌گویند اصلاً خود شما بودید که چوب لای چرخ توافق گذاشتید و اجازه ندادید ملت طعم شیرین سیب و گلابی‌های آن را بچشند!
4- از نظر آنها دو آمریکا وجود دارد. یک آمریکای خشن
و تهاجمی که در قالب دولت ترامپ بروز یافت و یک آمریکایی مؤدب، قابل احترام و اعتماد که دولت اوباما و دولت بایدن در این دسته هستند. در این دنیای خیالی می‌توان مشکلات ایران و آمریکا را با افرادی همچون اوباما و بایدن رفع کرد. آنها نگاهی انسانی و متوازن دارند و باید از این فرصت استفاده کرد و زودتر جنبید! هر روز که توافق با آنها تاخیر شود ده‌ها و بلکه صدها میلیون دلار به کشور لطمه می‌خورد. این افراد چنان در این توهم غرق هستند که نمی‌توانند ببینند دولت اوباما بیشترین و سخت‌ترین تحریم‌ها را طی چهار دهه اخیر بر ایران تحمیل کرد و حتی به توافقی که خود کرده بود هم پایبند نبود.
5- این جماعت خود را مظهر عقلانیت و تبحر در سیاست پنداشته و ماموریت خود را نجات کشور و مردم می‌دانند. دیگرانی که به‌طور طبیعی و منطقی دنیای خیالی آنان را نمی‌توانند ببینند و اعتقادی به آن ندارند، ماموریت دارند که با انواع و اقسام روش‌ها و ابزارها – مانند موهوماتی به اسم دولت پنهان، دولت موازی و... - مانع از به سرانجام رسیدن این هدف بزرگ و مقدس شوند. اگر هم به رسم دلسوزی و نصیحت به آنان تذکر یا نقدی وارد شود، واکنش آنها منفی و توام با بدبینی خواهد بود. در فیلم «ذهن زیبا»، پروفسور نش، گروه پزشکی را یک تیم امنیتی می‌بیند که برای دستگیری او آمده‌اند و از دستشان فرار می‌کند. وقتی هم که دکتر معالج و سرپرست گروه خود را معرفی می‌کنند، پاسخ نش، مشتی است که حواله چانه دکتر می‌شود!
جان نش 30 سال به این بیماری مبتلا بود و در نهایت بر آن غلبه کرد. او در این مورد می‌نویسد: «به مرور زمان سعی کردم بخش بیمار ذهن خودم را شناسایی و پاک کنم. سعی کردم رفته رفته ذهنیت عالمانه‌ای را که از قبل داشتم، بازسازی کنم. این کار خیلی طول کشید، خیلی چیزها را از من گرفت اما فکر می‌کنم الان دیگر بخش اعظم آن هذیان‌ها و آن توهمات را دور ریخته‌ام. اینکه در این سن و سال هنوز می‌توانم یک ریاضیدان و تئوریسین فعال باشم، به این معنی است که من در مبارزه با بیماری‌ام موفق شده‌ام.»
آیا جماعتی که در کشور ما سالهاست به «اسکیزوفرنی سیاسی» مبتلا شده‌اند هم می‌توانند از دنیای خیالی خود بیرون بیایند و توهمات را کنار بگذارند؟ اسکیزوفرنی نهایتاً فرد و اطرافیان نزدیک او مثل خانواده را تهدید کرده و به آنها ضربه می‌زند اما نوع سیاسی آن می‌تواند منافع یک کشور و ملت را به خطر اندازد. بدون شک رهایی از این دنیای خیالی، کار آسانی نیست. وقتی گروهی به یک دنیای خیالی مشابه باور داشته باشند، توهمات یکدیگر را تایید و تشدید می‌کنند و اجازه تشکیک درباره آن را نمی‌دهند. سخت‌ترین قضیه پذیرش اصل مشکل است. باید به آنها برای خلاصی از این وضعیت خیالی ویرانگر کمک کرد. حتی اگر پاسخ آنها به دراز کردن دست یاری، حواله کردن مشتی به صورت باشد!

محمد صرفی



تاریخ : شنبه 99/8/24 | 1:57 عصر | نویسنده : مرتضی | نظر

برگی از تاریخ| مزاح جالب علامه طباطبایی با بنیانگذار جمهوری اسلامی

مرحوم علامه در 24 ساعت کمتر از 6 ساعت می‌خوابید و مدام در حال مطالعه بود. زمانی یکی از پزشکان او را از مطالعه نهی کرد. علامه گفت:« بدون کار و مطالعه زندگی از مرگ بدتر است». همین شخصیت با امام(ره) یک مزاح جالب داشته است.

برگی از تاریخ| مزاح جالب علامه طباطبایی با بنیانگذار جمهوری اسلامی

خبرگزاری فارس ـ رحمت رمضانی: سیدمحمدصادق قاضی طباطبایی، فرزند آیت‌الحق سیدحسین قاضی طباطبایی و از مبارزان دیرین نهضت اسلامی است. او نه تنها محضر علامه طباطبایی و بسیاری از علما را درک کرده، بلکه همه خاطره ذهن او را پوشانده است. انگار این مبارز دوران قبل از انقلاب یار و همرزم آیت‌الله طالقانی بعد از انقلاب و بعد از جمهوری اسلامی، سیاست را به مردان انقلابی سپرده است و خود در گمنامی به مبارزه با خصم درون می‌پردازد و در آرزوی مرد مردستان است و گاه زبان به شکوه می‌گشاید: چرا دیگر بزرگانی مانند علامه طباطبایی و بهجت جلوه نمی‌کنند؟ نکند همه گرفتار نفس شده باشیم.

آیت‌الله علامه سیدمحمدحسین طباطبایی فیلسوف و مفسر برجسته قرآن کریم در 24 آبان 1360 درگذشت. به همین مناسبت با یکی از نزدیکان علامه و مبارز علیه رژیم پهلوی، یعنی سیدمحمد قاضی طباطبایی که هم امام و علامه را درک کرد به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

فارس: آقای قاضی! شما نسبت خویشاوندی با علامه داشتید و محضر او را درک کردید. برایمان بگویید علامه در چه فضای تاریخی پا به عرصه وجود گذاشت؟

مرحوم علامه طباطبایی در 29 ذی‌الحجه 1321 قمری مصادف با 1281 شمسی در روستای شادآباد تبریز متولد شد. این خاندان از خاندان‌های قدیمی و تاریخی ایران است که در کتب تاریخ و رجال مورد اعتنا قرار گرفته و مورخین ایرانی با نظر عظمت و بزرگی به این خانواده توجه کرده‌ و در اظهارات‌شان از آنها به عنوان خاندان سادات عبدالوهابیه نام برده‌اند و از آل امیر عبدالوهاب طباطبایی هستند.

آل امیر عبدالوهاب از بزرگ‌ترین خانواده‌ای هستند که در ایران، به‌ویژه در آذربایجان سکونت اختیار کردند و از چند قرن پیش، اصل آن شجره علوی در این مملکت شاخ و برگ انداخت و به اصالت، نجابت، صحت نسب، شرافت و بزرگی مشهور و به جلالت و عظمت معروف شدند. این خاندان از ذریه حضرت امام حسن مجتبی(ع) از نسل حسن مثنی و اولاد ابراهیم طباطبا هستند.

مرحوم طباطبایی ابتدا تحصیلاتشان را در مدرسه طالبیه تبریز آغاز کرد و بعد از شرح مقدمات برای ادامه تحصیل به اتفاق برادرشان آقاسیدمحمدحسن الهی طباطبایی و پدر بنده مرحوم آیت‌الله سید حسین قاضی طباطبایی عازم نجف اشرف شدند.

آن زمان برای نجف رفتن وسیله‌ای نبود و با حیوانات یا پیاده می‌رفتند. مرحوم آقای طباطبایی، اخوی ایشان و پدر بنده جزو شاگردان ممتاز مرحوم آیت‌الله شیخ محمدحسین غروی کمپانی فقیه بزرگ و آیت‌الله میرزای نایئنی که کتاب تنبیه‌الامه را نوشتند، مرحوم آیت‌الله طالقانی این کتاب را به فارسی برگردان کردند.

همچنین نزد بزرگانی مانند مرحوم شیخ محمدحسین کاشف‌الغطاء و مرجع یگانه سیدابوالحسن اصفهانی و سیدابوتراب خوانساری و ضیاءالدین عراقی که هر یک کوهی از دیانت و تقوا و علم بودند، استفاده شایانی بردند.

علم اخلاق و توحید خالص و ناب را از محضر حضرت آقامیرزاعلی قاضی طباطبایی بهره مند شدند. حضرت آقای قاضی چنان عشق حضرت حق را در وجودشان متبلور ساخت که تا پایان عمر از برکات آن یگانه بهره مند بودند.

آقای طباطبایی به کرات می‌فرمودند «کسی به جامعیت قاضی تاکنون به دنیا نیامده است». شاگردان مرحوم آقاسیدعلی قاضی در تلفیق علم و اخلاق با هم اسوه بودند مرحوم طباطبایی در علوم غریبه و جبر و اعداد و حساب و ابجد و رمل و اسطرلاب هم یگانه بود منتها بروز نمی‌داد حتی در نقاشی و شعر و خطاطی و خوشنویسی هم وارد و آشنا بود.

برخی شاگردان آقای سیدعلی قاضی علاوه بر علامه طباطبایی و علامه سید محمد حسن الهی طباطبایی، آیت‌الله سیدحسین قاضی طباطبایی،آیت‌الله میرزا علی اکبر مرندی، آیت‌الله سیدعبدالکریم کشمیری، آیت‌الله شیخ محمدتقی آملی، آیت‌الله حسن مصطفوی تبریزی، آیت‌الله شیخ عباس قوچانی، آیت‌الله محمدتقی بهجت فومنی و آقای سیدهاشم موسوی حداد، علامه تهرانی، آیت‌الله سیدابوالقاسم خویی، آیت‌الله سیدمحمدهادی میلانی، آیت‌الله سیدجواد خامنه ای(پدر رهبر معظم انقلاب) و حاج شیخ علی محمد بروجردی و ... بودند.

فارس: گویا علامه طباطبایی در دوره‌ای نجف را ترک کردند و به زادگاه خود برگشتند.

بله تنگی معیشت باعث شد علامه طباطبایی و برادرشان از نجف به تبریز بازگردند و حدود 10 سال در تبریز مقیم شدند و به امر کشاورزی پرداختند. با تأسیس حوزه علمیه قم که به سال 1340 قمری به دست حاج شیخ عبدالکریم حائری و علمای ثلاث قبل از ایشان در قم چون آیت‌الله حجت کوه کمری، سیدمحمدتقی خونساری و آیت‌الله سیدصدرالدین صدر انجام شد، مرحوم علامه طباطبایی هم مهاجرت به قم کردند و در محضر مرحوم آیت‌الله حجت و مرحوم آیت‌الله بروجردی تقریبا درس را به اتمام رساندند.

داماد مرحوم آیت‌الله قدوسی که پس از انقلاب مقام قضایی کشور را برعهده داشتند، فرمودند من تا این اواخر نمی‌دانستم علامه طباطبایی مبالغ سنگینی بدهکار است. مرحوم علامه اغلب کتب مورد نیاز خود را از دیگران به عاریه می‌گرفت.

فارس: علامه طباطبایی از نوادر روزگار ماست که به راستی از شمار دو چشم یک تن کم و از شمار خرد هزاران بیش بود. شما این افتخار را داشتید با این گنجینه علوم اسلامی همدم باشید. درباره ویژگی اخلاقی ایشان بفرمایید.

مرحوم علامه، اخلاق بسیار عجیبی داشت. هیج وقت عصبانی و ناراحت نشد. حتی برخی نادان‌ها با نامه بی‌امضا یا با امضا به ایشان جسارت‌های ناروا می‌کردند، او می‌فرمود من که رسوای جهانم و یکی دو تا نیست و عظمت اخلاقی او همه را نرم می‌کرد.

مرحوم علامه در 24 ساعت کمتر از 6 ساعت می‌خوابید و مدام در حال مطالعه بود. زمانی یکی از پزشکان او را از مطالعه نهی کرد، او فرمود: «بدون کار و مطالعه زندگی از مرگ بدتر است». یکی از ویژگی‌های بارز مرحوم علامه کم سخنی بود. هیچ کجا ابتدا به ساکن مطلبی را عنوان نمی‌کرد , بیشتر پاسخگو بود.

مرحوم علامه در فوت همسرشان خیلی محزون شدند. هنگامی که از تشییع فارغ شدT به منزلشان در کوچه ارک قم بازگشتند و خیلی گریستند. برخی بزرگان به ایشان گفتند که شما سوره قیامت را تفسیر کردید. این حالت عجیبی از شما است. ایشان هم گفته بودند که شما نمی‌دانید چه نعمتی را از دست دادم. من بخش اعظم این تفسیر المیزان را مدیون همسرم بودم.

بعد از وفات خانم، مرحوم علامه با خواهر استاد روزبه ازدواج کردند که این بانوی محترم هم از خاندان زهد و تقوا بود. تا مرحوم علامه حیات داشت به بهترین وجه از او با آن مقام علمی و عملی مراقبت کردند. در هر صورت مرحوم علامه همیشه قدردان زحمات همسرشان بودند.

فارس: تابستان‌ها علامه به مشهد مشرف می‌شدند. گویا در این زمینه خاطره جالبی دارید که نشان دهنده بخشی از سبک زندگی علامه است.

 مرحوم علامه تابستان‌ها تشرف به مشهد داشتند. مرحوم علامه تهرانی نقل کردند که قریب 40 سال از شاگردان مرحوم علامه بودم و خیلی آرزو داشتم در نماز به ایشان اقتدا کنم، اما او هیچگاه امامت جماعت را نپذیرفت. مرحوم علامه نقل می‌کنند که یک بار علامه طباطبایی را به مشهد دعوت کردم و با خواهش من در منزلم اسکان کردند و کتابخانه‌ای را در اختیار او قرار دادم.

سجاده نماز را وسط کتابخانه پهن کردم. موقع نماز مغرب که شد مرحوم طباطبایی می‌خواستند نماز را شروع کنند و من می‌خواستم سریع به او اقتدا کنم. طولی نکشید که او مرا صدا کرد و گفت: «من میهمانم و شما میزبان هستید، میهمان از میزبان هر چه بخواهد و در توانش باشد، باید انجام دهد». عرض کردم همینطور است و لطفا جلو بایستید و من به شما اقتدا کنم، اما او باز هم اجازه نداد که به او اقتدا کنم.


دهه 40. علامه سید محمدحسین طباطبایی در حیاط منزل شخصی

یادم می‌آید قدیم هر کس می‌خواهد به زیارت خانه خدا برود از مرحوم علامه طباطبایی که خداحافظی می‌کرد و از او ره توشه‌ای می‌خواست، مرحوم علامه به او می‌گفت: به یاد خدا باش خداوند خودش فرموده فالذکرونی اذکرکم.

علامه در مشهد هم در نماز آیت‌الله میلانی بیشتر شرکت می‌کردند. مرحوم آیت‌الله آخوند ملاعلی همدانی که از مردان باتقوا و بزرگ بود، می‌فرمود من مردی را بی‌هواتر از علامه طباطبایی در عمرم ندیدم و همیشه می‌گفت که او همواره در عالم سکوت به سر می‌برد.

آیت‌الله معزی در تهران بودند. می‌فرمودند مشهد رفتم و در صحن رضوی می‌چرخیدم و به اعمال خودم فکر می‌کردم و خجالت از کوله بار گناهم داشتم که به حرم داخل شوم. ناگهان دیدم دست مهربانی به پشتم خورد برگشتم دیدم علامه طباطبایی است. 

سلام و احوالپرسی کرد و گفت: «چرا داخل نمی‌شوی»؟ من گفتم خجالت می‌کشم و من کجا و این حرم پاک کجا، مرحوم علامه طباطبایی گفتند: «طبیب برای چه مطب باز می‌کند. اینجا هم مطب اهل بیت است. محل مداوای همه دردهاست. وارد شو، دردت را بگو و دوایت را بگیر».

*فارس: پدر شما معروف به شیدای گمنامی از عارفان دلسوخته بود که بسیار با علامه حشر و نشر داشت درباره چگونگی این ارتباط بفرمایید.

یکی از بزرگ‌ترین و عزیزترین یاران او در قم پدر من، مرحوم آیت‌الله سیدحسین قاضی طباطبایی فرزند آیت الحق سیداحمد قاضی و برادرزاده استادشان سیدعلی آقا قاضی بود که اغلب اوقات آقای طباطبایی با او محشور بود.

مرحوم قاضی که پدر من باشند، عصرهای جمعه در منزلشان مرثیه و روضه هفتگی داشتند. علامه هر هفته مقید بودند در این مجلس حاضر شوند. یک هفته در میان تهران و هفته بعد در قم بودند. می‌نشستند تا غروب و نماز را هم همانجا می‌خواندند.

مرحوم علامه در نوجوانی در منزل آیت‌الحق آقاسیداحمد قاضی طباطبایی که جد من بودند در روضه هفتگی جمعه‌ها شرکت می‌کردند. شبی به جلسه نرسیدند و به اخوی آقاسیدمحمدحسن الهی طباطبایی، شعری فرستادند که تضمینی از غزلی از حافظ بود و از او خواستند که در این مجلس هفتگی آقای قاضی شعر را بخوانند.

گفت آن شاه شهیدان که بلا شد سویم
با همین قافله‌ام راه فنا می‌پویم 

دست همت ز سراب دو جهان می‌شویم
شور یعقوب کنان یوسف خود می‌جویم

که کمان شد ز غمش قامت چون شمشادم
گفت هر چند عطش کنده بن و بنیادم
زیر شمشیرم و در دام بلا افتادم 

 فارس: رابطه حضرت امام با علامه چگونه بود؟

حضرت امام خمینی اندکی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به قم رفتند و همسایه دیوار به دیوار علامه طباطبایی شدند. علاقه‌مندان امام برای دیدار با ایشان، گاهی اوقات از دیوار خانه علامه بالا می‌رفتند تا به خانه حضرت امام بروند و باعث آزار و اذیت علامه می‌شدند.

روزی برای دیدار با علامه به منزل او رفتم. بعد از مدتی علامه به همراه من برای دیدار با امام خمینی (ره) به منزل امام رفتند. امام به شوخی به علامه گفتند «آقای طباطبایی! ما شما را اذیت می‌کنیم و باید شما به دادگاه بروید و علیه ما شکایت کنید. علامه نیز در جواب شوخی امام گفت: «دادگاه شما فایده‌ای ندارد؛ چون مسئولیت دادگاه‌ها با شماست، من باید به خدا شکایت کنم».

 فارس: شما از مبارزان انقلاب اسلامی هم هستید که در زندان رژیم گذشته حضور داشتید. علامه طباطبایی برای ملاقات شما به زندان تشریف آوردند. دراین باره خاطره‌ای دارید؟

چیزی که من یادم هست، یک روز مرحوم علامه طباطبایی، پدرم آیت‌الله آسیدحسین قاضی و مرحوم آشیخ حسن مقدس پیشنماز مسجد اعظم قلهک، برای ملاقات من به زندان شماره 4 قصر آمدند. عده‌ای از طلبه‌ها هم برای دیدن آیت‌الله طالقانی از قم آمده بودند. ظاهراً یکی از آن‌ها در جیبش اعلامیه داشت. آن روز‌ها تفتیش بدنی می‌کردند. مرحوم پدرم می‌گویند: اعلامیه را بده به من! آن آقا امتناع می‌کند و می‌گوید: شما خبر ندارید که اگر بگیرند، با آدم چه می‌کنند. علامه طباطبایی می‌فرمایند: شما اعلامیه را بده و کاری نداشته باش! خلاصه همه وارد می‌شوند و نوبت به پدر من که می‌رسد، ایشان را نمی‌گردند!

وقتی از پدرم پرسیدم که چرا شما را سربازان نگشتند، چیزی به من نگفتند. بعد از وفات او در مدارکشان جمله‌ای از آقاسیدعلی قاضی دیدم که اگر خوف داشتید از کسی به شما آسیبی برسد ده تا از حروف مقطعه قرآن را به انگشتان ببندید به نزد او که رسیدید، باز کنید، ایمن می‌مانید. به نظرم پدرم هم از این روش استفاده کردند.

فارس: خاطره دیگری از علامه که به نظر جالب است، برای ما بگویید.

مرحوم استاد روزبه برادر همسر علامه از پایه‌گذاران مدرسه علوی تهران بود که حقا آن دوره خدمت بزرگی کردند. مرحوم علامه را یک جلسه به مدرسه دعوت کرد و او به یکی از کلاس‌ها وارد شد. شاگردان پرسش‌های زیادی داشتند و مرحوم علامه به شوخی به بچه‌ها گفتند: «چه کسی به شما گفته که من بلدم به همه سوالات پاسخ دهم؟»

مرحوم علامه طباطبایی می‌فرمود: استادم حضرت سیدعلی قاضی طباطبایی اجازه نمی‌دادند کسی از او عکس بگیرد تا اینکه برای شناسنامه باید عکس می‌انداخت و آنها هم شماری عکس از او گرفتند و شاگردان هم سر تصاحب عکس‌ها دعوایشان شد. مرحوم آقای قاضی هم کشمکش آنها را نظاره می‌کرد و آخر فرمود شما عقل ندارید من خودم اینجا نشسته‌ام؛ شما سر عکس من دعوا می‌کنید! مرحوم علامه طباطبایی هم فرمود: من یکی از آنها بودم!

انتهای پیام/




تاریخ : جمعه 99/8/23 | 2:52 عصر | نویسنده : مرتضی | نظر

 

سیمپسون‌ها از کجا آمدند؟/ پروپاگاندای رسانه‌ای آمریکا می‌خواهد بگوید حتی آینده را می‌داند!

 یک‌بار برای همیشه باید تئوری توهم توطئه مبنی بر ارتباط سازندگان مجموعه انیمیشن سیمپسون‌‌ها با عوالم بالا برای پیش‌بینی آینده برچیده شود.

سیمپسون‌ها از کجا آمدند؟/ پروپاگاندای رسانه‌ای آمریکا می‌خواهد بگوید حتی آینده را می‌داند!

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، روزنامه جام جم در گزارشی به انیمیشن سیمپسون‌ها و وجود پروپاگاندای رسانه‌ای در پشت پرده این سریال پرداخته است که بخش‌های مهم آن در ادامه می‌آید.

تاکنون نزدیک به 700 قسمت از انیمیشن سیمپسون‌ها ساخته و پخش شده است و همواره بازار ادعای پیشگو بودن سازندگان آن داغ بوده است؛ طرفداران این ادعا بر این باورند بسیاری از رویدادهایی که سال‌ها پیش در طول پخش این مجموعه به تصویر کشیده شده، در آینده واقعا اتفاق افتاده‌است. مهم‌ترین استدلال‌شان برای اثبات این ادعا هم از قضا استقرار دونالد ترامپ در کاخ‌سفید بوده است. درعین‌حال برخی معتقدند این‌که بروز چنین وضعی، به خاطر تیزهوشی نویسندگان آن است یا از روی شانس و تصادف، قابل اثبات نیست.

 

 

بااین‌حال، این روزها که تکلیف انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا مشخص شده است به تعداد کسانی که با بررسی موارد ادعاشده، باور دارند این موارد نه پیش‌بینی، بلکه تفسیری از آینده با استفاده از وقایع گذشته هستند رو به افزایش است. امروز، تنها کسانی سیمپسون‌ها را پیشگویان عصر جدید می‌دانند که واقعیت‌های یکی دو دهه اخیر را چندان دنبال نکرده‌اند و صرفا دل به سودای تئوری توهم توطئه داده‌اند.

آنها اگر کمی به عقب برگردند و وقایع را رصد کنند می‌بینند بسیاری از موارد که به حساب پیشگویی سیمپسون‌ها نوشته می‌شود، پیشگویی نبوده‌اند، بلکه گمانه‌هایی بوده‌اند که در همان سال‌های تولید این مجموعه انیمیشن نیز مطرح شده‌اند.

راستش را بخواهید ما گاهی گمان می‌کنیم پروپاگاندای رسانه‌ای ایالات‌متحده، آن هم یکی از مهم‌ترین رسانه‌هایش یعنی شبکه فاکس که از معدود رسانه‌های نزدیک به دونالد ترامپ هم هست، می‌خواهد هر طوری شده به ما بگوید همه چیز را می‌داند، حتی آینده را. این‌طوری قرار است ما از قدرتی کاذب بترسیم؟

سیمپسون‌ها از کجا آمدند؟

نخستین مجموعه این شبکه بین سال‌های 1989 تا 1990پخش شد. فاکس؟ همین رسانه‌ای که رابرت مرداک به‌عنوان سهامدار اصلی‌اش در انتخابات سال 2016 پشت ترامپ بود؟ بله، درست خواندید. همین شبکه رسانه‌ای فاکس معروف. همین باعث شده عده‌ای، ماجراهای جنجالی سیمپسون‌ها و ازجمله به تصویرکشیدن ریاست جمهوری دونالد ترامپ را در سال 1999، بازی رسانه‌ای ترامپ و مرداک بدانند که از دو دهه پیش آغاز شده است.

حتی برخی تحلیلگران پا را فراتر می‌گذارند و معتقدند سیمپسون‌ها با این بازی‌های رسانه‌ای آقای مرداک، چنان به نفع جریان سیاسی مطلوب‌شان پروپاگاندا کرده‌اند که انگار دارند با کمک شما آینده را آن‌طور که می‌خواهند می‌سازند. مرداک، یکی از غول‌های رسانه‌ای جهان است و سیمپسون‌ها با این همه قدرت‌شان، تنها یکی از ده‌ها محصول مهم بنگاه آقای مرداک محسوب می‌شوند.

طولانی‌ترین مجموعه تلویزیونی آمریکا

از آغاز پخش مستقل این مجموعه در 17 دسامبر 1989، تا دسامبر 2017، 627 قسمت این پویانمایی پخش شده و حالاهم فصل تازه آن، به پایان رسیده است. بنابراین سیمپسون‌ها را باید بلندترین مجموعه تلویزیونی کمدی موقعیت حساب کنیم؛ این مجموعه البته سال‌ها پیش به این عنوان رسیده است؛ در سال 2009 بود که سیمپسون‌ها با گذراندن مجموعه «دود اسلحه» به طولانی‌ترین مجموعه آمریکایی تبدیل شدند.

چند ادعای پیش‌بینی درست از آب درآمدند

حالا ما اینجا نوشتیم ادعای پیش‌بینی، اما خواندید که پیش از این نوشتیم، اینها مطلقا پیش‌بینی نیستند، بلکه تفاسیری هستند از آینده با استفاده از وقایع گذشته و حال و این‌که امروز به عنوان پیش‌بینی از آنها یاد می‌شود نشان‌دهنده علاقه به تئوری توهم توطئه از یک‌سو و ناآشنایی با وقایع دو دهه اخیر است. برخی از این تفاسیر، بعدها در عالم واقع رخ دادند مثل این نمونه‌ها:

تماس تصویری و...: در قسمتی که در سال 1995 پخش شد برای نخستین‌بار، همه داستان این اپیزود در سال 2014 اتفاق می‌افتاد. در این قسمت، اشاره‌های متعددی به تماس تصویری با تلفن، ساعت‌های هوشمند، رواج آنتن‌های ماهواره‌ای و ادامه فعالیت گروه موسیقی رولینگ استونز شده بود که همگی هم درست از آب درآمدند.

چرا پیش‌بینی نیست: خب نباید فراموش کنیم که از سال 1950 در فیلم‌ها، کتاب‌ها و برنامه‌های تلویزیونی از تکنولوژی آینده و ساعت‌های هوشمند صحبت به میان آمده بود. علاوه بر این، در سال 1994 تایمکس دتلینک، نخستین ساعت هوشمند را رونمایی کرده بود که قابلیت انتقال داده به رایانه را داشت. اعضای رولینگ‌ استونز هم همیشه دلشان برای این‌که بار دیگر دور هم جمع بشوند پر می‌کشید.

ریاست جمهوری ترامپ: در اپیزود «بارت در آینده» که سال 2000 نمایش داده شد، به ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ اشاره شد. لیزا سیمپسون که در این اپیزود به ریاست‌جمهوری آمریکا رسیده در جمله‌ای که بعدها پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا شهرت فراوانی یافت، به بی‌پولی و ورشکستگی آمریکا پس از ریاست‌جمهوری ترامپ اشاره کرد.

چرا پیش‌بینی نیست: خب، همان طور که گفتیم این را هم نمی‌شود به حساب پیش‌بینی گذاشت؛ترامپ از سال 1999 ایده نامزدی ریاست جمهوری آمریکا را در سر می‌پرورانده و در انتخابات درون حزبی نیز شرکت کرده بوده است.به علاوه برخی به تصویری پخش‌شده با جزئیات در سال 2000 از حرکت ترامپ روی پله برقی که سال 2015 اتفاق افتاد اشاره می‌کنند اما در واقع این صحنه نه در سال 2000، بلکه در سال 2015 پس از اعلام نامزدی ترامپ برای انتخابات ریاست جمهوری ساخته شده‌است.

شیوع ویروس کروناپس از شیوع ویروس کرونا، کاربران شبکه‌های اجتماعی بخشی از این انیمیشن را دست به دست و ادعا کردند بر این اساس، سیمپسون‌ها شیوع ویروس کرونا در جهان را پیش‌بینی کرده‌اند. در قسمت 21 فصل 4 این مجموعه، در یک کارخانه که از متن روی جعبه‌های آنجا مشخص است مربوط به آسیای شرقی است و شاید کشوری نزدیک ژاپن، یکی از کارکنان عطسه می‌کند و از دهانش ویروسی بیرون می‌جهد و می‌رود توی جعبه. وقتی آن جعبه‌ها به سطح مردم شهر می‌رسد همه دچار آن ویروس می‌شوند و ویروس در سراسر شهر پخش و به «آنفلوآنزای اوزاکا» معروف می‌شود.

چرا پیش‌بینی نیست: جدا از این‌که منشأ ویروس در این قسمت نه به چین، بلکه به ژاپن ربط داده شده، نباید فراموش کنیم که بالاخره دنیا چندین مورد آنفلوآنزای واگیردار مهم مانند آنفلوآنزای اسپانیایی، آنفلوآنزای آسیایی 1958-1957، آنفلوآنزای هنگ‌کنگ1969-1968و…را از سر گذرانده است و از این‌رو آنچه در  این مجموعه به نام «آنفلوآنزای اوزاکا» نشان داده، تفسیری است از وضع شیوع آنفلوآنزاهایی که پیش از این همه‌گیر شده‌اند.

درست از آب درنیامد

البته سازندگان مجموعه تلویزیونی سیمپسون‌ها صراحتا ادعا نکرده‌اند که در اشاره‌هایشان به مابه‌ازاهای سیاسی و اجتماعی موجود در ایالات متحده در حال پیشگویی بوده‌اند. این بیشتر هواداران ایده یا توهم «پیشگوبودن سیمپسون‌ها» بوده‌اند که به این ادعا دامن زده‌اند. با این حال حالا می‌شود با ذکر چند مثال از درست‌ازآب‌درنیامدن این ادعاها، گفت که حتی اگر پیشگویی در کار بوده، کجاها کاملا اشتباه بوده است.

گفتیم که اغلب این رویدادها که بعدها اتفاق افتادند و این انطباق به حساب پیشگوبودن سازندگان سیمپسون‌ها گذاشته شد، همان زمان تولید قسمت‌های مرتبط با این موارد در جامعه آمریکا مطرح بوده‌اند. مثلا گفتیم که دونالد ترامپ در سال 1999 گفته بود که روزی رئیس‌جمهور می‌شود و خب این بحث مطرح بود و سیمپسون‌ها هم به آن پرداختند نه این‌که با بهره‌گیری از سروشی از عالم غیب این رویداد را پیش‌بینی کرده باشند. خب حالا زد و این اتفاق واقعا افتاد و این ادعا مطرح شد که سیمپسون‌ها از کجا می‌دانسته‌اند ترامپ قرار است به کاخ سفید برود. خب این موضوع از جانب خود ترامپ مطرح شده بود و آنها هم به شوخی در یکی از قسمت‌ها ترامپ را رئیس‌جمهور کرده بودند. برعکس ماجرا هم رخ داده است:

ریاست جمهوری هیلاری کلینتون: مثلا پس از پایان دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون، این گمانه مطرح شده بود که هیلاری کلینتون بعد از همسرش به کاخ‌سفید می‌رود. سیمپسون‌ها هم او را روی صندلی ریاست جمهوری نشاندند؛ اتفاقی که هیچ‌گاه، نه در همان دوره و نه در دور بعدی ریاست جمهوری نیفتاد.

جعلی بود

حالا این را هم بگوییم که در این میان، عده‌ای هم از داغ‌بودن تنور سوءاستفاده کردند و وقتی دیدند چند مورد از شوخی‌های سیمپسون‌ها گرفته و بعدها سر از واقعیت درآورده است، برای جمع‌کردن مخاطب، قسمت‌هایی را در قالب این مجموعه تلویزیونی جعل کردند. آنها می‌دانستند با توجه به رواج توهم توطئه و فراگیرشدن این باور که سیمپسون‌ها واقعا از آینده خبر دارند، می‌توانند قسمت‌هایی بسازند و پیش‌بینی‌های جعلی را به سیمپسون‌ها نسبت بدهند و از اعتبار پیشگویانه[!] آنها برای باورپذیرکردن ادعایشان استفاده کنند.

مرگ ترامپ: نمونه این ماجرا، سال 2017 بود که در یک وب‌سایت در قسمتی جعلی مرگ ترامپ به تاریخ 27 آگوست امسال به تصویر کشیده شد و البته ترامپ درنگذشت و این قسمت هم ساخته سازندگان مجموعه سیمپسون‌ها نبود.

خودشان چه می‌گویند؟

دو سال پیش، مایا سلام، نویسنده مشهور نیویورک‌تایمز رفت سراغ خود سازندگان سیمپسون‌ها تا ببیند در اتاق فکر آنها چه می‌گذرد و آیا خودشان هم معتقدند پیشگو هستند یا نه.

او در یادداشتی با عنوان «سیمپسون‌ها بسیاری را پیش‌بینی کرده‌اند، بیشترشان قابل‌ توضیحند» نتایج تحقیقاتش را منتشر کرد. این روزنامه‌نگار نوشته بود در اتاق نویسندگان سیمپسون‌ها خبری از گوی بلورین جهان‌بین نیست و به‌واقع نویسندگان این سریال باهوش‌ترین نویسندگان جهان نیستند. آل جین، یکی از نویسندگان اصلی سریال از سال 1998، به نیویورک‌تایمز گفته بود: «آینده را می‌توان بهتر از کسی پیش‌بینی کرد که فکر می‌کند آینده را پیش‌بینی می‌کند».

اپیزود‌های سیمپسون‌ها یک‌سال پس از تولید روی آنتن می‌رود و جین می‌گوید: «این فقط نوعی از قاب ذهن است که فکر می‌کنیم در یک‌سال آینده پیش‌رو داریم... من پیش‌بینی می‌کنم مردم بیش از حد پیش‌بینی‌های بزرگ ما را بزرگ می‌کنند».

آیا سازندگان سیمپسون‌ها همین را نمی‌خواهند؟ نمی‌خواهند که اتفاقا ما بر این ماجراها به عنوان «پیش‌بینی» متمرکز شویم؟ چنانچه گفتیم، برخی بر این باورند که اساسا سازندگان «سیمپسون‌ها» با تولید هدف‌دار مجموعه‌ای حرفه‌ای و پرطرفدار، سال‌ها تلاش کرده‌اند آن را به مقبولیتی برسانند تا بعدها بتوانند هر سیاستی را که بر شبکه فاکس حاکم است در مجموعه بگنجانند و نیز بتوانند با آدرس غلطی ذیل مفهومِ «پیش‌بینی» آنها را در پرده‌ای بپیچند.

انتهای پیام/




تاریخ : سه شنبه 99/8/20 | 6:43 عصر | نویسنده : مرتضی | نظر

دامنه بلندِ یک پیام کوتاه

حضرت آقا در پیام کوتاه خود، این واقعیت تلخ را برملا می‌کنند که آنچه رئیس‌جمهور فرانسه و سایر دولت‌های غربی را از مرز نگرانی عبور داده و به وحشت ‌انداخته است، گسترش روزافزون اسلام ناب محمدی(ص) است که طی 41 سال اخیر عرصه را بر قدرت‌های استکباری و صهیونیست‌های خونریز و غارتگر تنگ کرده است و می‌رود تا فلک را سقف بشکافد و طرحی نو دراندازد.

دامنه بلندِ یک پیام کوتاه

خبرگزاری فارس - حسین شریعتمداری: رهبر معظم انقلاب در پیام اخیرشان به جوانان فرانسوی روی یکی از حساس‌ترین نقاط ضعف فرانسه انگشت گذاشته و پوشالی بودن ادعای دموکراسی و آزادی بیان در این کشور و سایر کشورهای اروپایی را به چالش کشیده‌اند. ایشان خطاب به جوانان فرانسوی می‌گویند: «‌از رئیس‌جمهورتان بپرسید

چرا تردید در هولوکاست جرم است اما اهانت به پیامبر آزاد است»؟! این یک پرسش دو‌سویه است که با هوشمندی طراحی شده و هر دو سوی آن برای فرانسه و رئیس‌جمهور هتاک آن رسواکننده است. در این باره گفتنی است؛

1- رهبر معظم انقلاب می‌دانند که پیام ایشان بلافاصله بعد از صدور‌، در گستره‌ای به وسعت همه جهان منتشر خواهد شد. یعنی فقط جوانان فرانسوی مخاطب آن نخواهند بود ولی جوانان فرانسوی را مخاطب پیام خود معرفی کرده‌اند. این اقدام حضرت آقا، تحقیر آشکار و سنگین رئیس‌جمهور فرانسه است و ترجمان این واقعیت که رئیس‌جمهور فرانسه از خباثت‌آمیز بودن اقدام خود باخبر است و از این روی، لایق آن نیست که مخاطب پیام حضرت ایشان باشد.

2- هولو‌کاست یک دروغ بزرگ تاریخی است و اسناد فراوان و غیر‌قابل انکاری از ساختگی بودن این افسانه صهیونیستی حکایت می‌کند. نگرانی آمیخته به وحشت غرب از تحقیق و بررسی درباره هولوکاست گویاترین دلیل بر جعلی بودن آن است و اگر اینگونه نبود و بررسی ماجرا بر صحت وقوع هولوکاست گواهی می‌داد، سردمداران غرب و صهیونیست‌ها نه فقط از بررسی و تحقیق درباره آن وحشتی نداشتند، بلکه همگان را به انجام این تحقیق و بررسی دعوت و ترغیب هم می‌کردند. رهبر معظم انقلاب در پیام خود، پرونده سیاه این دروغ بزرگ را پیش چشم جهانیان گشوده‌اند. پرونده ننگینی که صهیونیست‌ها به شدت از گشوده‌شدن آن وحشت دارند.

3- پیش از این در کیهان به اسناد فراوانی که از جعلی بودن هولوکاست خبر می‌دهند، پرداخته‌ایم و در این مختصر به اشاره‌ای گذرا بسنده می‌کنیم و آن اینکه «در اوایل دهه 80 قرن گذشته‌، تعدادی از اعضای آژانس بین‌المللی یهود، از جمله، «پی‌یر ویدال ناکه»، «سرژ ولز»، «فرانسوا براریدا» تحت سرپرستی «رنه ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسه، با استناد به داستان ساختگی کشتار 6 میلیون یهودی در جنگ جهانی دوم! پیش‌نویس قانونی را تهیه کرده و به تصویب رساندند که بر اساس آن «هرگونه تردید درباره «هولوکاست»، اعم از تردید درباره کشتار  یهودیان در جنگ جهانی دوم، وجود اتاق‌های گاز و حتی کمترین تردید در رقم 6 میلیونی یهودیان کشته شده، جرم تلقی می‌شود! و هر کس در فرانسه از این قانون تخلف کرده و در سه موضوع یاد شده تردید کند به یک ماه تا یک سال زندان و پرداخت 2 هزار تا 300 هزار فرانک جریمه محکوم می‌شود.» و بعدها با فشار آمریکا، انگلیس، فرانسه و آژانس بین‌المللی یهود، این قانون در سایر کشورهای اروپایی نیز به تصویب رسید به طوری که امروزه هرگونه تردید درباره هولوکاست مورد ادعا و ابعاد و اجزاء آن در اروپا جرم تلقی می‌شود!».

تاکنون ده‌ها مورخ برجسته اروپایی و صدها استاد بلندآوازه و متخصص شناخته‌شده در بررسی اسناد تاریخی، با ارائه اسنادی که هیچ صاحب‌نظری نمی‌تواند در صحت آنها کمترین تردیدی روا دارد، به روشی کاملا علمی اثبات کرده‌اند ماجرای قتل عام 6 میلیون یهودی، کوره‌های آدم‌سوزی، اتاق‌های گاز و همه آنچه صهیونیست‌ها در این باره ادعا می‌کنند، دروغ محض و یک داستان ساختگی با اهداف نه فقط سیاسی، بلکه جنایتکارانه است. از آن میان می‌توان به پروفسور روژه گارودی، پروفسور روبر فوریسون، پروفسور کریستوفر سون- صاحب کتاب معروف «دروغ آشویتس»-... و نویسندگان صدها رساله علمی دیگر اشاره کرد که در این میان، ماجرای پروفسور روبر فوریسون و پروفسور روژه‌ گارودی-‌هر‌دو از فرانسه- جدیدتر و عبرت‌آمیز‌تر است.

4- پروفسور روبر فوریسون، استاد دانشگاه معروف «لیون» فرانسه و کارشناس عالی‌رتبه بررسی و ارزیابی اسناد و مدارک تاریخی، با شهرتی جهانی است. او تحقیقات علمی و مستند خود را در کتابی با عنوان «اتاق‌های‌گاز، واقعیت یا افسانه؟» جمع‌آوری کرده که به فارسی نیز ترجمه شده است.

او هزاران سند را در این زمینه بررسی کرده است و طی سال‌ها تحقیق، از تمامی مراکز مورد ادعای صهیونیست‌ها، نظیر اتاق‌های گاز، موزه ساختگی کوره‌های آدم‌سوزی، داخائو در مونیخ آلمان و... بازدید کرده و با صدها شاهد به گفت‌وگوی دقیق و علمی نشسته و در نهایت بدون کمترین تحلیل و تنها به زبان اسناد، نشان داده است که ماجرای کشتار یهودیان در آلمان‌نازی یک دروغ بزرگ تاریخی و فریب شرم‌آور افکار عمومی است. چیزی که از صهیونیست‌های وحشی به هیچ‌وجه دور از انتظار نیست.

به عنوان مثال، فوریسون به عکس‌های ساختگی از اتاق‌های گاز مورد ادعای صهیونیست‌ها اشاره کرده و ضمن رد این ادعا با استناد به مدارک غیرقابل‌انکار، با تعجب می‌پرسد، اگر این عکس‌ها واقعی است، چگونه سربازان آلمانی -مورد ادعا- بدون ماسک و بی‌آنکه کمترین پوششی بر دهان، بینی و چشم خود داشته باشند در اتاق‌های مالامال از گازهای کشنده ایستاده و بر جان‌کندن یهودیان محکوم نظارت می‌کنند؟! و یا، درباره یکی دیگر از عکس‌های مورد ادعای صهیونیست‌ها که جمعی از یهودیان را در محاصره چند ‌تانک نشان می‌دهد، با ارائه اسناد و شواهدی خواندنی و غیرقابل تردید، نشان می‌دهد که ‌تانک‌ها در این عکس، انگلیسی هستند نه آلمانی و...

5- رهبر معظم انقلاب با طرح پرسش یاد‌شده ضمن آنکه از مضحک بودن ادعای آزادی بیان دولت فرانسه و سایر دولت‌های اروپایی خبر می‌دهند، افکار عمومی مردم اروپا و مخصوصاً جوانان را به بررسی ماجرای موسوم به هولوکاست که نتیجه قطعی این بررسی پی‌بردن به جعل افسانه هولوکاست خواهد بود نیز سوق می‌دهند. طرح این پرسش از سوی رهبر معظم انقلاب تنها روی جعلی‌بودن هولوکاست متوقف نمی‌شود بلکه استقلال سیاسی دولت فرانسه و سایر دولت‌های اروپایی را که در آنها حتی تردید درباره هولوکاست هم جرم تلقی می‌شود زیر سؤال می‌برد.

این روزها احساسات ضد‌صهیونیستی در میان مردم اروپا به شدت برانگیخته شده است و اعتراض به حضور یهودیان صهیونیست در کانون‌ها و مراکز حساس سیاست‌پردازی و تصمیم‌سازی دولت‌های اروپایی شتاب گرفته است. به عنوان مثال یکی از اهداف رسماً اعلام‌شده جنبش جلیقه‌زردها در فرانسه کوتاه کردن دست صهیونیست‌ها از کانون‌های اقتصادی کشورشان است و یا در آلمان  «بوندس‌تاگ» پارلمان این کشور، از 598 نماینده تشکیل شده است و در حالی که جمعیت یهودیان در آلمان 150 هزار نفر است، بیش از 100 کرسی پارلمان این کشور در اختیار یهودیان است که اکثر آنها آلمانی‌تبار هم نیستند! و یا همین دیروز حزب کارگر انگلیس که یکی از احزاب مطرح این کشور است، «جرمی کوربین» عضو برجسته و دبیرکل سابق این حزب را که پایگاه مردمی گسترده‌ای داشت به جرم اعتراض به رژیم صهیونیستی از حزب اخراج کرد و هم‌اکنون این اعتراض شکل گرفته و احتمالاً گسترش خواهد یافت که مگر اداره امور انگلیس در اختیار اسرائیل است؟! و...

6- پیام رهبر معظم انقلاب نکته با‌اهمیت دیگری نیز در خود دارد که باید آن را «جان‌کلام» تلقی کرد و آن اینکه به وضوح نشان می‌دهد مشکل رئیس‌جمهور فرانسه آنگونه که ادعا می‌کند، دفاع از آزادی بیان نیست، اگر چنین بود چرا نه فقط بررسی و تحقیق درباره هولوکاست بلکه حتی تردید نسبت به تعداد جعلی مورد ادعای صهیونیست‌ها نیز جرم تلقی می‌شود؟! حضرت آقا در پیام کوتاه خود، این واقعیت تلخ را برملا می‌کنند که آنچه رئیس‌جمهور فرانسه و سایر دولت‌های غربی را از مرز نگرانی عبور داده و به وحشت ‌انداخته است، گسترش روزافزون اسلام ناب محمدی(ص) است که طی 41 سال اخیر عرصه را بر قدرت‌های استکباری و صهیونیست‌های خونریز و غارتگر تنگ کرده است و می‌رود تا فلک را سقف بشکافد و طرحی نو دراندازد.

 و بالاخره در این خصوص نکته با ‌اهمیت دیگری نیز هست که در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
 
 حسین شریعتمداری

انتهای پیام/




تاریخ : شنبه 99/8/10 | 8:36 صبح | نویسنده : مرتضی | نظر

رهبر انقلاب: جوانان فرانسه از رئیس‌جمهور خود بپرسند چرا تردید در هولوکاست، جُرم اما اهانت به پیامبر خدا آزاد است؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خطاب به جوانان فرانسه خاطرنشان کردند: از رئیس‌جمهور خود بپرسید چرا تردید در هولوکاست جرم است؟ و اگر کسی چیزی در این‌باره نوشت باید به زندان برود اما اهانت به پیامبر خدا آزاد است؟

رهبر انقلاب: جوانان فرانسه از رئیس‌جمهور خود بپرسند چرا تردید در هولوکاست، جُرم اما اهانت به پیامبر خدا آزاد است؟

به گزارش خبرگزاری فارس، اظهارات امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در تأیید کاریکاتور توهین‌آمیز به پیامبر اسلام صلوات‌الله‌علیه‌وآله، باعث خشم مسلمانان در سرتاسر جهان شده است. به همین علت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان فرانسوی پیامی کوتاه صادر کردند.

متن این پیام که به زبان فرانسوی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد، به شرح زیر است:

بسمه تعالی

جوانان فرانسه !

از رئیس جمهور خود بپرسید: چرا از اهانت به پیامبر خدا حمایت می‌کند و آن را آزادی بیان می‌شمارد؟

آیا معنی آزادی بیان این است: دشنام و اهانت، آن هم به چهره‌های درخشان و مقدس؟ آیا این کار احمقانه، توهین به شعور ملتی نیست که او را به ریاست خود انتخاب کرده است؟

سوال بعدی این است که چرا تردید در هولوکاست جرم است؟ و اگر کسی چیزی در این‌باره نوشت باید به زندان برود اما اهانت به پیامبر آزاد است؟

انتهای پیام/




تاریخ : چهارشنبه 99/8/7 | 8:53 عصر | نویسنده : مرتضی | نظر
       



  • paper | خرید لینک | اخبار
  • خرید Reports | مقاله سورس باز نیو