سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خط و نشان قاطع ایران با فاتحان خیبر/ از ستون‌کشی گسترده تا استقرار 48 ساعته در مرز ارمنستان و آذربایجان

برگزاری رزمایش نیروی زمینی ارتش در منطقه شمالغرب کشور و در مرزهای ارمنستان و جمهوری آذربایجان با نام فاتحان خیبر، خط و نشان قاطعی برای آنهایی است که سودای تغییر در مرزهای کشورهای منطقه را برای مقاصد و اهداف خود در سر می‌پرورانند.

خط و نشان قاطع ایران با فاتحان خیبر/ از ستون‌کشی گسترده تا استقرار 48 ساعته در مرز ارمنستان و آذربایجان

گروه دفاعی خبرگزاری فارس: طی روزهای گذشته جمهوری اسلامی ایران با محوریت نیروی زمینی ارتش رزمایشی را در شمالغرب کشور به مرحله اجرا گذاشت که محل برگزاری آن در مرزهای کشورمان با جمهوری آذربایجان و ارمنستان و همچنین زمان برگزاری آن به دلیل شرایط خاص حاکم بر این منطقه مورد توجه جدی افکار عمومی قرار گرفته است؛ این رزمایش «فاتحان خیبر» نام داشت.

ماجرا از طرح یک ادعا از سوی جمهوری آذربایجان درباره منطقه‌ای آغاز می‌شود که «زنگزو» نام دارد؛ این منطقه که جزئی از سرزمین ارمنستان محسوب می‌شود، در حقیقت بین خاک جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان که بخشی از جمهوری آذربایجان است واقع شده و جمهوری آذربایجان در نظر دارد با تصرف این منطقه، پیوستگی میان خود و نخجوان ایجاد کند تا خط تدارکات آنها از ترکیه پیوسته باشد، به همین دلیل است که الهام علی‌اف رئیس جمهور آذربایجان درباره این موضوع در ابتدای سال جاری گفته بود: «ما دالان زنگزور را اجرا خواهیم کرد، ارمنستان بخواهد یا نخواهد. اگر بخواهد، آسان‌تر حل خواهد شد و اگر نخواهد با زور حل خواهیم کرد».

تصویر فوق نشان می‌دهد که در صورت اجرای طرح مورد نظر جمهوری آذربایجان، در حقیقت مرز ایران و ارمنستان نیز که کریدوری حساس برای تجارت و ترانزیت از ایران به قفقاز محسوب می‌شود از بین خواهد رفت؛ موضوعی که می‌توان از آن بعنوان خط قرمز اصلی ایران و دلیل اصلی تحرکات نظامی کشورمان در مرزهای شمال‌غرب یاد کرد.

امیر کیومرث حیدری فرمانده نیروی زمینی ارتش هم در اینباره می‌گوید: «جمهوری اسلامی ایران کاملا نسبت به تغییرات مرزهای رسمی کشورها در این منطقه حساس است و آن را قابل قبول نمی‌داند. همه مرزهای قانونی باید حفظ شود و ضعف احتمالی یک کشور در حفظ مرزهای خود دلیل نمی‌شود که کشور دیگری با کمک بیگانه، مرزها را به‌ هم بریزد و جمهوری اسلامی ایران اجازه این کار را نمی‌دهد».

البته این تمام ماجرا نیست، رژیم صهیونیستی سال‌هاست تلاش دارد که کشورهای اطراف ایران را به پایگاهی برای اقدامات مخرب خود در عمق ایران قرار دهد، از سوی دیگر جنگ سال گذشته میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در قره‌باغ فرصتی شد تا توسط یکی از کشورهای منطقه عناصر نیروهای تروریستی که در سوریه فعال بودند به قره‌باغ و مناطق هم‌مرز با جمهوری اسلامی ایران منتقل شوند، موضوعی که حساسیت ایران را در پی داشته است.

حالا اما وقت آن بود که ایران یک خط و نشان جدی برای همه عوامل در صحنه و پشت‌پرده این توطئه‌ها بکشد؛ رزمایشی توسط نیروی زمینی ارتش در منطقه شمال‌غرب در محدوده بین پلدشت تا جلفا و در حاشیه جنوبی رود ارس طرح‌ریزی می‌شود، رزمایشی که نام آن بیشتر از خودش توجه‌ها را جلب می‌کند؛ «فاتحان خیبر» که بسیاری مخاطب اصلی آن را رژیم صهیونیستی بعنوان پشت پرده تمام این توطئه‌ها می‌دانند.


محدوده رزمایش فاتحان خیبر

پیش از آغاز رزمایش، تصاویر و فیلم‌هایی در شبکه‌های اجتماعی از ستون‌های نظامی ایران که به سمت مرزهای شمالغربی کشور روانه بودند در جاده‌ها منتشر شده بود که حکایت از جابجایی ادوات سنگین زرهی و توپخانه به این مناطق داشت؛ آنگونه که فرمانده قرارگاه منطقه‌ای شمالغرب نیروی زمینی ارتش گفته است، انتقال نیروها و تجهیزات تنها ظرف 48 ساعت به مرزهای شمالغربی انجام شده است؛ موضوعی که خود حکایت از سرعت جابجایی بسیار بالا برای این حجم از نیروها را دارد.

اما استعداد نیروی زمینی ایران در این رزمایش چقدر بود؟ آنگونه که اعلام شده در این رزمایش 2 تیپ زرهی (تیپ‌های 216 و 316 زرهی) یک تیپ نیروی مخصوص (تیپ 25 واکنش سریع نیروی مخصوص)، یک گروه توپخانه (گروه 11 توپخانه)، گروه پهپاد نزاجا، گروه جنگال نزاجا و گروه 433 مهندسی رزمی نیروی زمینی ارتش حضور داشته‌اند.

 

تست و ارزیابی سامانه‌های جدید بخش دیگری از این رزمایش بود که از جمله آنها می‌توان به سامانه پایشگر الکترواپتیک جلال برای پایش مرزها در منطقه عمومی رزمایش اشاره کرد که تصاویری از حضور این سامانه منتشر شد. جلال قابلیت پایش در طول شبانه‌روز و ارسال تصاویر به مراکز کنترل و فرماندهی را به صورت برخط دارد.


سامانه جلال در منطقه رزمایش فاتحان خیبر نزاجا

در کنار پایش زمینی، پایش هوایی منطقه رزمایش با استفاده از پهپادهای شناسایی و مراقبتی نیروی زمینی ارتش از دیگر اقدامات اجرا شده در این رزمایش با استفاده از پهپادهای مهاجر 6 نزاجا بود؛ در کنار عملیات‌های شناسایی آنگونه که فرمانده نیروی زمینی ارتش گفته، در این رزمایش از پهپادهای بردبلند و نقطه‌زن هم استفاده شده است.

پهپادهای انتحاری یکی از ابزارهای اصلی و موثر جنگ‌های منطقه در سال‌های اخیر بوده‌اند به طوریکه هر طرفی که دستش در این حوزه پُرتر بوده باشد، اثرگذاری‌اش بر طرف مقابل نیز بیشتر بوده؛ مثال واضحش جمهوری آذربایجان است که با خرید انبوه پهپادهای انتحاری از رژیم صهیونیستی در طول جنگ قره‌باغ توانست ضربات قابل توجهی را به ارمنستان وارد کند.

در نیروهای مسلح کشورمان نیز امروز در تمام سازمان‌ها اعم از ارتش و سپاه، حجم قابل توجه و انبوهی از این نوع پهپادها وجود دارد و در رزمایش‌های مختلف مورد تست و ارزیابی قرار گرفته و کارآمدی آن در صحنه‌های مهمی به اثبات رسیده است.

در رزمایش فاتحان خیبر باز هم آنگونه که اعلام شد، دو نوع سلاح ضدزره جدید تست شده است که البته جزئیاتی از آن اعلام نشده است؛ همچنین گفته شده که در بعضی کالیبرها نیز گلوله‌های هوشمند برای توپخانه توسعه داده شده که در این رزمایش تست و ارزیابی شده اند؛ به احتمال زیاد منظور از گلوله‌های هوشمند همان گلوله‌های کراسنوپول باشد که با استفاده از لیزر هدایت می‌شوند و دقت اصابت نقطه‌زنی دارند.

انتهای پیام/




تاریخ : یکشنبه 100/7/11 | 8:35 عصر | نویسنده : مرتضی | نظر

تمام تسلیحات هسته‌ای جهان در یک نگاه

در حال حاضر بیش از 13500 کلاهک هسته‌ای در جهان وجود دارد که تقریبا 90 درصد از این تسلیحات در اختیار آمریکا و روسیه قرار دارد.

تمام تسلیحات هسته‌ای جهان در یک نگاه

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، در طلیعه دوران هسته‌ای، آمریکا امیدوار بود که بتواند در عرصه این سلاح جدید یکه‌تاز باشد اما اسرار و فناوری ساخت بمب اتمی خیلی زود گسترش یافت و کشورهای دیگر نیز به آن دست یافتند.

پایگاه اطلاع رسانی « armscontrol » در گزارشی درباره تعداد تسلیحات هسته‌ای موجود در جهان نوشت که آمریکا نخستین آزمایش انفجار هسته‌ای خود را در جولای 1945 (تیرماه 1324) انجام داد و در آگوست 1945 (مرداد 1324) دو بمب اتمی بر روی دو شهر هیروشیما و ناگازاکی ژاپن انداخت. تنها چهار سال بعد، اتحاد جماهیر شوروی نخستین آزمایش انفجار هسته‌ای خود را انجام داد. انگلیس در سال 1952، فرانسه در سال 1960 و چین نیز در سال 1964 به سلاح هسته‌ای دست یافتند.

آمریکا و کشورهایی که به سلاح هسته‌ای دست یافته بودند در تکاپوی جلوگیری از دست یابی کشورهای بیشتر به سلاح هسته‌ای افتادند و در سال 1968 درباره پیمان منع اشاعه هسته‌ای (ان‌پی‌تی) مذاکره کرده و در سال 1996 نیز درباره پیمان جامع منع آزمایش هسته‌ای به توافق رسیدند.

رژیم صهیونیستی، هند و پاکستان نیز هرگز ان‌پی‌تی  را امضا نکرده و دارای زرادخانه‌های هسته‌ای هستند.

زمانی که ان‌پی‌تی حاصل شد، زرادخانه‌های هسته‌ای آمریکا و اتحاد جماهیر شوروری (روسیه) دارای ده‌ها هزار سلاح هسته‌ای بود. اما از سال‌های 1970 و پس از چند دور مذاکره، ابتکارها و توافقنامه‌های دوجانبه کنترل تسلیحات هسته‌ای، به کاهش حجم و تعداد زرادخانه‌های هسته‌ای کمک کرد.


تقریبا 90 درصد کلاهک‌های هسته‌ای در جهان در اختیار دو کشور آمریکا و روسیه قرار دارند

 

امروزه، آمریکا و روسیه هر کدام تقریبا 1350 کلاهک جنگی راهبردی را بر روی صدها بمب‌افکن و موشک نصب کرده و به مدرن سازی سامانه‌های پرتاب هسته‌ای خود پرداخته‌اند.

علاوه بر آن، روسیه و چین تعدادی کلاهک‌های جنگی هسته‌ای غیر راهبردی دارند که تحت هیچگونه پیمانی که آنها را محدود می‌کند قرار ندارد.

چین، هند و پاکستان همگی در حال پیشبرد طرح‌های  موشک‌های بالستیک جدید، موشک‌های کروز و سامانه‌های هسته‌ای دریایی هستند.

علاوه بر آن، پاکستان با توسعه قابلیت‌های تاکتیکی تسلیحات هسته‌ای برای مقابله با تهدیدهای نظامی هند، آستانه استفاده از سلاح هسته‌ای را کاهش داده است. کره شمالی نیز همچنان به پیشبرد برنامه تسلیحات هسته‌ای خود ادامه می‌دهد.

کشورهایی که سلاح هسته‌ای آنها برسمیت شناخته شده است

کشورهای هسته‌ای جهان پنج کشور هستند که شامل چین، فرانسه، روسیه، انگلیس و آمریکا است که به صورت رسمی در پیمان ان‌پی‌تی به عنوان دارنده تسلیحات هسته‌ای شناخته می‌شوند اما تحت بند ششم پیمان ان‌پی‌تی قرار نیست که این پنج کشور چنین سلاح‌هایی را برای همیشه داشته باشند.

در سال 2000، پنج کشور هسته‌ای تعهد بی چون و چرایی دادند که حذف کامل زرادخانه‌های هسته‌ای خود را انجام دهند.

به دلیل ماهیت محرمانه‌ای که این کشورها درباره زرادخانه‌های هسته‌ای خود دارند، بیشتر آمارها درباره سلاح‌های هسته‌ای که این کشورها در اختیار دارند به صورت برآوردی است که این سلاح‌ها شامل سرهای جنگی راهبردی و کوتاه برد و بمب‌های هسته‌ای کم بازده هستند.

چین

 در مجموع 320 کلاهک هسته‌ای در اختیار دارد.

فرانسه

حدود 290 کلاهک هسته‌ای دارد

روسیه

در بیانیه پیمان نیواستارت در مارس 2020 آمده است: 1326 کلاهک جنگی بر روی 485 موشک بالستیک بین قاره‌ای، موشک‌های بالستیک با قابلیت پرتاب از زیردریایی و بمب‌افکن‌های راهبردی.

فدارسیون علوم آمریکا برآورد کرده که روسیه 4315 کلاهک هسته‌ای دارد که شامل 1570 عدد کلاهک راهبردی تهاجمی، 1875 کلاهک غیر راهبردی و 2060 کلاهک از رده خارج است که منتظر از بین بردن هستند.

انگلیس

حدود 215 کلاهک راهبردی دارد که برآورد شده 120 عدد آن بر روی موشک نصب شده و 95 عدد نیز در انبار قرار دارند. انگلیس در مجموع دارای دارای 4 زیردریایی هسته‌ای «ونگارد» با قابلیت پرتاب موشک هسته‌ای است که به طور اختصاصی بازدارندگی هسته‌ای دریایی این کشور را تشکیل می‌دهد.

آمریکا

بیانیه نیواستارت در مارس 2020: 1373 کلاهک هسته‌ای راهبردی که بر روی 655 موشک بالستیک بین قاره‌ای، موشک‌های بالستیک با قابلیت پرتاب از زیردریایی و بمب‌افکن‌های راهبردی.

همچنین برآورد می‌شود که آمریکا دارای 150 بمب گرانشی هسته‌ای ‌B-61 است که در 6 پایگاه پیمان آتلاتیک شمالی (ناتو) در 5 کشور اروپایی مستقر شده است که این پایگاه‌ها عبارتند از «آویانو» و «غدی» در ایتالیا، «بوچل» در آلمان، «اینجرلیک» در ترکیه، «کلین بروجل» در بلژیک و «ولکل» در هلند است. همچنین برآورد می‌شود که آمریکا در مجموع 230 بمب گرانشی هسته‌ای B-61 در زرادخانه‌های هسته‌ای خود دارد.

 

فدراسیون علوم آمریکا نیز برآورد کرده که آمریکا در مجموع 5800 کلاهک هسته‌ای دارد که 3800 کلاهک هسته‌ای این کشور در زرادخانه‌ها قرار داشته و 2000 کلاهک هسته‌ای نیز از رده خارج بوده و منتظر از بین بردن می‌باشد.

اما دولت‌هایی نیز وجود دارند که پیمان ان‌پی‌تی را امضا نکرده و دارنده تسلیحات هسته‌ای هستند.

هند، پاکستان و رژیم صهیونیستی هرگز پیمان ان‌پی‌تی را امضا نکرده و به عنوان دارنده تسلیحات هسته‌ای به شمار می‌آیند.

هند نخستین سلاح هسته‌ای خود را در سال 1974 آزمایش کرد. این آزمایش پاکستان را تحریک کرد تا کار بر روی برنامه تسلیحات هسته‌ای مخفیانه خود را تسریع بخشد.

هند و پاکستان هر دو به طور آشکار،  با انجام آزمایش هسته‌ای در ماه مه 1998، توانمندی‌های تسلیحات هسته‌ای خود را به نمایش گذاشتند.

رژیم صهیونیستی نیز تا کنون به صورت آشکارا آزمایش هسته‌ای انجام نداده و نه انکار و نه تایید کرده که دارای تسلیحات هسته‌ای است. اگر چه جامعه جهانی می‌داند که رژیم صهیونیستی دارنده تسلیحات اتمی است اگر چه تعداد دقیق این تسلیحات نامشخص است.

برآورد تسلیحات هسته‌ای در هند، پاکستان و رژیم صهیونیستی بر اساس مقدار پلوتونیوم و اورانیوم غنی شده با درصد بالاست که هر کدام از این دولت‌ها دارای آن هستند. مواد شکافت پذیر عنصر کلیدی برای ساخت تسلیحات هسته‌ای به شمار می‌آید. هند و رژیم صهیونیستی در تسلیحات هسته‌ای خود از پلوتونیوم استفاده می‌کنند اما گمان می‌رود که پاکستان از اورانیوم با درصد غنای بالا برای ساخت تسلیحات هسته‌ای خود استفاده کرده است.

هند:

بر اساس برآوردها این کشور دارای 150 کلاهک هسته‌ای است.

پاکستان:

این کشور تقریبا 160 کلاهک هسته‌ای دارد.

رژیم صهیونستی:

برآورد می‌شود که این رژیم 90 کلاهک هسته‌ای در زرادخانه‌های خود داشته و مواد شکافت پذیر کافی برای ساخت 200 کلاهک هسته‌ای دیگر نیز دارد.

 

کره شمالی نیز کشوری است که از پیمان ان‌پی‌تی خارج شده است.

کره شمالی که به ان‌پی‌تی پیوسته بود به عنوان کشور غیرهسته‌ای شناخته می‌شد اما در سال 2003 خروج خود از این پیمان را اعلام کرده است. کره‌شمالی به تست تسلیحات هسته‌ای و موشک‌های بالستیک با قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای پرداخته است اما درباره تعداد تسلیحات هسته‌ای که کره‌شمالی در اختیار دارد اطمینانی وجود ندارد.

در ژانویه 2020 برآورد شده بود که کره شمالی تقریبا 30 تا 40 کلاهک هسته‌ای در اختیار دارد. از سوی دیگر برآورد شده که این کشور 20-40 کیلو پلوتونیوم و 250-500 کیلوگرم اورانیوم با درصد غنای بالا در اختیار دارد که برای ساخت 6-7 سلاح هسته‌ای کافی است.

انتهای پیام




تاریخ : سه شنبه 100/7/6 | 6:6 صبح | نویسنده : مرتضی | نظر

راوی دفاع مقدس: آمریکا باعث و بانی اصلی شهادت غواصان در کربلای 4 است/ خوردن کله‌پاچه وسط معرکه جنگ! +فیلم

 راوی و از یاران نزدیک محسن رضایی در دفاع مقدس گفت: دشمن نسبت به عملیات کربلای 4 هوشیار بود، چون اطلاعاتی از طریق آمریکایی‌ها در اختیار عراقی‌ها قرار گرفت. بنابراین بعثی‌ها منطقه، زمان عملیات و محورهای آن را متوجه شده بودند.

راوی دفاع مقدس: آمریکا باعث و بانی اصلی شهادت غواصان در کربلای 4 است/ خوردن کله‌پاچه وسط معرکه جنگ! +فیلم

خبرگزاری فارس ـ گروه حماسه و مقاومت ـ آزاده لرستانی: قبل از آغاز جنگ در کردستان و سیستان بلوچستان حضور داشت و با آغاز جنگ تحمیلی همراه با سایر رزمندگان تهرانی عازم جبهه شد. اولین کار روایتگری او در عملیات بدر و در مرکز بود. بعد از آن در تمام عملیات‌های دفاع مقدس راوی سردارانی چون غلام‌پور، رحیم صفوی، شمخانی و محسن رضایى بود. 5 ماه آخر جنگ نیز در کنار محسن رضایی فرمانده سپاه دائم حضور داشت و وقایع آن روزها را ثبت و ضبط می‌کرد. به مناسبت چهل و یکمین هفته دفاع مقدس مجید مختاری از پیشکسوتان جهاد و مقاومت و راوی این دوران با حضور در خبرگزاری فارس درباره تلخ و شیرین‌های عملیات کربلای 4 و 5 (در ماه‌های پایانی سال 1365 و روزهای ابتدایی سال 1366) برایمان گفت که در ادامه می‌خوانید:

عملیات خیبر و نخستین حضور غواصان در جنگ

از چه زمانی شاهد حضور غواصان برای عملیات‌ها بودید؟

ورود و حضور غواصان از عملیات خیبر شروع شد. در این عملیات برای غافلگیری دشمن در منطقه هور، نیاز به حضور تعدادی غواص بود. در واقع نیرویی که در آب و خاک بتواند عملیات انجام دهد. به همین خاطر تعداد غواصان بسیار محدود بود و عمدتاً‌ از آن‌ها برای شناسایی استفاده می‌کردند. بعدها در عملیات بدر و سپس والفجر 8 برای عبور از رودخانه اروند از نیروهای غواص استفاده شد. چون تنها مسیر دسترسی به خطوط عراق، عبور از اروند با غواص و قایق بود و استفاده از مسیرهای دیگر موجب هوشیاری دشمن می‌شد. برای همین در عملیات والفجر 8، گردان‌های غواص شکل گرفتند. در واقع هر یگان رزمی، 2 تا 5 گردان غواصی داشت که این غواصان وظیفه‌شان شکستن خط بود.

در عملیات والفجر 8 به دلیل پیچیدگی آب اروند و جزر و مد متأثر از آب خلیج فارس و تابش نور ماه، رفت‌وآمد برای غواصان بسیار سخت بود. البته غواصان بارها گذر از این مسیر را تمرین کردند تا بتوانند بر رود تسلط پیدا کنند و از اروند رود عبور کنند. این عملیات با عملکرد مطلوب غواصان با موفقیت انجام شد و دیگر حضور آن‌ها در عملیات‌ها به شکل روال درآمد.


جلسه توجیهی قبل از عملیات کربلای 4

بهترین تصمیم فرماندهان سپاه در کربلای 4

پس غواصان با همان تجربه عملیات والفجر 8، گام در عملیات کربلای 4 گذاشتند؟

در عملیات کربلای4 باز هم بحث عبور از اروند رود مطرح بود. در این عملیات در رودخانه کارون روبروی منطقه ابوالخصیب عراق.یکسری از غواصان والفجر 8 را برای این عملیات سازماندهی کردند. اما با توجه به وجود چندین جزایر در اروندرود و خطوط پدافندی دشمن، کار غواصان پیچیده‌تر بود. چرا که آن‌ها باید اول می‌رفتند خطوط دشمن در جزایر را متوقف می‌کردند و بعد راهی آن سوی اروند در خاک عراق می‌شدند. همچنین بعضی از یگان‌ها قرار بود از جایی به نام تنگه در میان جزایر عبور کنند و به آن طرف اروند بروند.

هم‌زمان با آن‌ها نیز نیروهایی به خطوط دفاعی دشمن در جزایر ام‌الرصاص حمله کنند و در نهایت همه نیروها به آن سوی اروند برسند و خطوط اصلی دشمن را شکست دهند. همه این پیچیدگی‌‌ها باعث شد برای زمان انجام عملیات خیلی دقت شود، چون نیروها زمان بیشتری برای رسیدن به ساحل دشمن در اروند نیاز داشتند. 

نکته قابل توجه این بود که دشمن نسبت به عملیات کربلای 4 هوشیار بود، چون اطلاعاتی از طریق آمریکایی‌ها در اختیار عراقی‌ها قرار گرفت. به همین خاطر رژیم بعث تقریباً منطقه، زمان عملیات و محورهای عملیات را متوجه شد و زمانی که نیروهای ما به خطوط دشمن زدند، نیروهای عراقی آمادگی کامل برای مقابله با رزمندگان را داشتند که این هوشیاری در همان ساعت‌های اولیه عملیات معلوم شد.

بنابراین وقتی موج اول غواصان از اروند عبور کردند، عراقی‌ها دقیقاً در سر آن تنگه با دوشکا و توپ‌‌های بیست و سه میلیمتری ضدهوایی دائم در داخل آب به سمت نیروهای ما شلیک می‌کردند. در این شرایط بخشی از نیروهای ما عبور کرده بودند و به سمت اروند رفته بودند. از این طرف هم فرماندهان سعی داشتند، سریع‌تر خطوط شکسته شود تا نیروهای موج دوم با قایق از داخل رود کارون به صورت عمود از اروند عبور کنند. از آنجایی که دشمن کامل بر عملیات هوشیار بود، در این تقاطع نیروهاى ما مورد حمله و آماج بعثی‌ها بود. ساعت 2 صبح به بعد نیروهای عراقی به شدت دهانه اروند رود را بمباران کردند.

این عوامل منجر شد که موج دوم اعزام رزمندگان به آن سوی اروند نرسد. در این محور نزدیک به چهار قرارگاه؛ قرارگاه نجف از سمت شلمچه، قرارگاه قدس، قرارگاه کربلا و قرارگاه نوح در لبه اروند حضور داشتند. در مرحله اول 45 گردان غواص به آن سوی اروند رسیدند. تقریباً آن سوی اروند رزمندگان به دام عراقی‌ها افتادند. در چنین شرایطی فرماندهان باید تصمیم می‌گرفتند که عملیات ادامه پیدا کند یا دستور عقب‌نشینی دهند.


غواصان عملیات کربلای 4

از آنجایی که هوا رو به روشنایی می‌رفت، با بررسی‌ها انجام شده فرماندهان دستور عقب‌نشینی دادند. بسیاری از یگان‌ها تلاش کردند که همان اول صبح نیروهایشان را با قایق به عقب منتقل کنند که بخش عمده‌ای از نیروها برگشتند. اما بخش قابل توجهی از غواصان در آن سوی ساحل اروند و جزایری که خط شکسته نشده بود، گرفتار شدند و آن فاجعه رخ داد.

 آقا محسن من دیگر یک سکانى هم ندارم

آن فیلم‌ها و تصاویری که از اسارت و شهادت غواصان منتشر شد، مربوط به همین عملیات کربلای 4 بود؟

بله! عمده تلفاتی که ما از غواصان در جنگ داشتیم، مربوط به عملیات کربلای 4 بود. جعفر اسدی فرمانده لشکر 33 المهدی وقتی برای جلسه توجیهی پیش فرمانده‌اش برای عملیات کربلای 5 رفت، گریه کرد و خطاب به فرمانده‌اش گفت: آقا محسن من دیگر یک سکانى(هدایت‌کننده قایق) هم ندارم. تمام سکان‌هایم در عملیات کربلای 4 برای آوردن غواصان شهید شدند.

 

روایتی از مظلومیت شهدای غواص در کربلای 4

 

اعتماد به نفسی که عراق از آمریکا عاریه گرفت

اشاره داشتید که عراق نسبت به عملیات کربلای 4 هوشیار شده بود، این هوشیاری چگونه به دست آمده بود؟

بله! افشای عملیات بر اساس اطلاعاتی بود که آمریکا به عراق داده بودند. عراقی‌ها بعد از این عملیات بلافاصله از آمریکایی‌ها به خاطر این کمک تشکر کردند. این در حالی بود که عراقی‌ها به خاطر شکست فاو و استراتژی موسوم به دفاع متحرک بسیار سرخورده شده بودند، اما در عملیات کربلای 4 دوباره اعتماد به نفس خود را به دست آوردند.


غواصان در حال اعزام برای عملیات

آمریکایی‌ها از عوامل اصلی شهادت غواصان در کربلای 4 هستند

چرا آمریکا به عراق در عملیات کربلای 4 ایران کمک کرد؟

بعد از ماجرای مک ‌فارلین در 13 آبان ماه سال 1365 کلیه تحولات سیاسی و نظامی جنگ تحت تأثیر قرار گرفت. در آن ماجرا، هیأت آمریکایی برای ملاقات با مقامات بلندپایه ایران خیلی امیدوار بود. با این وجود امام خمینی (ره) مسؤولان را از هرگونه ملاقات منع کردند، همین امر بر عصبانیت امریکا و اقدام علیه ایران افزود. بنابراین بعد از افشای ماهیت تماس‌های پنهانی ایران و آمریکا، این رویداد به نحو آشکاری بر روند تحولات جنگ تأثیر گذاشت.

در آن زمان امام خمینی (ره) به آقای هاشمی دستور دادند که این اصل ماجرای حضور مک‌فارلین در ایران به اطلاع مردم برساند. وقتی ماجرای این دیدار افشا شد، یک تنش بسیار زیاد در منطقه ایجاد شد. اعراب پیش خودشان فکر کردند حالا که آمریکا به صورت پنهانی دارد با ایران کار می‌‌کند، پس وعده مقابله آمریکا با ایران دروغ است. بنابراین آمریکایی‌ها شروع به بازسازی روابطشان با کشورهای عرب، از جمله عراق کردند. پس با این تصور و تحلیل برای اینکه نشان دهند با ایران همراه نیستند، اطلاعات مربوط به عملیات کربلای 4 را لو دادند. چرا که آمریکا از طریق اطلاعات ماهواره‌ای خیلی بر منطقه مسلط بود. در واقع یکی از عوامل اصلی شهادت شهدای غواص همین آمریکایی‌ها هستند.

شعار عملیات سرنوشت‌ساز در سال 1365 و ارتباط آن با کربلای 5

حال چرا در این شرایط، عملیات کربلای 5 انجام شد؟

در عملیات کربلای 4 بیش‌ترین بسیج نیرو را داشتیم که شامل 255 گردان بود. در موج اول کربلای 4 نزدیک به 50 گردان تلفات دادیم که شامل شهید،‌ اسیر و زخمی بود. از سویی دیگر، نیروهای مسلح ایران در سال 1365 شعار عملیات سرنوشت‌ساز را سر داده بودند و عراق هم تصور کرده بود که عملیات کربلای 4، همان عملیات سرنوشت‌ساز است. بنابراین اگر هوشیاری فرماندهان نبود، تلفات بیش‌تری در عملیات کربلای 4 می‌دادیم. از طرف دیگر آقای هاشمی که در دزفول مستقر بود و عملیات کربلای 4 را پیگیری می‌کرد که جنگ سرنوشت‌ساز چه می‌شود؟ همچنین فرماندهان یگان‌ها فشار آوردند که نیروهایشان چهار ماه است در جبهه هستند و اگر به مرخصی بروند، نصف این نیروها بر نمی‌گردند.

دشمن هم با تصور اینکه عملیات ایرانی‌ها شکست خورده‌، به سوی فاو سرازیر شد تا فاو را پس بگیرد. در چنین شرایطی چون عمده نیروهای ایران در شرق بصره و در محور عملیاتی کربلای 4 بود، آمادگی دفاع از فاو را نداشتیم و شکست می‌خوردیم. چون امکانات و اطلاعاتمان از خطوط دشمن فقط 10 تا 15 کیلومتری خط دشمن بود و از تحولات ارتش عراق در عقبه‌شان اطلاعات زیادی نداشتیم. عراق تمام فرماندهانی که برای جنگ با اسرائیل تربیت کرده بود را فراخوان داد و در ساختار ارتشش جا داد. (این اطلاعات را بعدها به دست آوردیم) بنابراین فرمانده کل سپاه با بررسی شرایط تصمیم گرفت در همین منطقه، عملیات جدید را آغاز کند.

در چنین موقعیت دشواری، فرماندهان سپاه با تمرکز بر اهمیت استراتژیک و نقش منطقه شرق بصره در تعیین سرنوشت جنگ و ضرورت‌های نظامی، مجدداً تمامی طرح‌های عملیاتی را بازبینی کردند. به همین خاطر در منطقه شلمچه‌‌ به دلیل موفقیت لشکر 19 فجر و تیپ 57 حضرت ابوالفضل (ع) در عملیات کربلای 4 مورد توجه عملیاتی قرار گرفت.

در عملیات کربلای 5، 200 گردان سپاه برای اجرای عملیاتی گسترده در شلمچه حاضر شدند که طبق طرح مانور، 3 قرارگاه مأمور اجرای عملیات شدند. قرارگاه کربلا با شش لشکر و 2 تیپ سپاه مأموریت تصرف، پاک‌سازی و تأمین منطقه پنج ضلعی و غرب کانال پرورش ماهی را بر عهده گرفت.

وقتی اوج ارادت عراقی شیعه در کربلای 5 نمایان شد

در عملیات کربلای 5، شما هم حضور داشتید،‌ خاطره‌ای از این عملیات دارید؟

در شب دوم عملیات کربلای 5 کنار آقای غلامپور بودم. اتفاق جالبی در پنج ضلعی رخ داد. آقای غلامپور در حال فرماندهی در یک نفربر بود. ما هم کنار ایشان بودیم. در آن زمان، حول و حوش نفربر، توپی به آن شلیک می‌شد، چند تا توپ شلیک شد. منطقه هم باتلاقی بود و با هر بار شلیک توپ گل‌ولای به اطراف پخش می‌شد، اما توپ‌ها منفجر نمی‌شد. این اتفاق 10 تا 15 بار در چند روز تکرار شد. جای سؤال برای ما شده بود. بعد از مدتی آن فرد عراقی که مسؤول شلیک این توپ‌ها بود، اسیر شد و گفت: به عمد کاری کرده بود که توپ‌ها عمل نکند. 

صرف کله‌پاچه وسط معرکه جنگ!

روز سوم عملیات ساعت 8:30 صبح پنج ‌نفر در همین نفربر نشسته بودیم و فرماندهی داشت کارش را انجام می‌داد که یک دفعه دیدیم مدیر قرارگاه با یک قابلمه کله‌پاچه آمد و آن را وسط نفربر روی سفره گذاشت. آقای غلامپور خیلی عصبانی شد و گفت: این چیه؟ آقای ارگانی مدیر قرارگاه گفت: صبحانه کله پاچه برای همه درست کردیم! آقای غلامپور خیلی ناراحت شد و گفت: بچه‌ها دارند توی خط می‌جنگند و تو کله پاچه می‌آوری؟! آن‌ها حتی نان هم برای خوردن ندارند و ما اینجا کله پاچه بخوریم؟! آقای غلامپور آن کله‌پاچه را نخورد و بقیه هم دست نزدند تا اینکه یک ساعتی گذشت و همین طور سفره پهن بود. منتها هر کدام از فرماندهان یگان‌ها که از خط بر می‌گشتند و سر و صورتشان خاکی یا زخمی بود، آقای غلامپور با دست خودش برایشان لقمه می‌گرفت، اما خودش از آن کله‌پاچه نخورد.

انتهای پیام




تاریخ : دوشنبه 100/7/5 | 9:12 عصر | نویسنده : مرتضی | نظر

وقتی خدمت «علامه دهر» تشرف پیدا کردیم

سخنان عرشی ایشان تمام شد و نوبت نماز ظهر و عصر شد. رو به دوستان با لبخند گفت: «می‌گویند این طرفی باید نماز بخوانیم درسته آقاجان؟» و با دستش به سمت قبله اشاره کرد. جمله به ظاهر شوخی بود اما با همین جمله شوخی یک دنیا معرفت را به این جوانان آموخت که به هر جهت رو کنی صنع خالق است.

وقتی خدمت «علامه دهر» تشرف پیدا کردیم

گروه فارس پلاس ـ حبیب ترکاشوند ـ خبر شوکه‌کننده بود و ناباورانه؛ حضرت علامه حسن زاده آملی آسمانی شد و به ملکوت اعلی پیوست. شخصیت بی نظیری که تمام لحظه لحظه عمرش مایه برکت بود و اگر بخواهیم تعریف کاملی از یک عالم ربانی برای دیگران مثال بزنیم، قطعا نام این عزیز در صف اول مردان خداست.

در فقه، حکمت، فلسفه، عرفان، نجوم و هیأت، ریاضی، ادبیات و وجوه مختلف طبیعیات اعجوبه بود و شاید بعد از چند شخصیت معدود در سده‌های اول اسلام قرنها بود چنین شخصیت جامعی روزگار به خود ندیده بود و نام «علامه دهر» به راستی برازنده وی بود.

اما همه این علوم در سایه روح الهی این دانشمند شهیر کمرنگ بود و همگان ایشان را یک عارف روشن‌ضمیر و مجسمه توحید می‌دانستند.

علامه طباطبایی: شخصیت آقای حسن‌زاده را جز امام زمان (عج) کسی به آن پی نبرده است

اصلا وصف چو من حقیر و ذلیلی در حق آن یگانه دوران  چه جایگاهی دارد وقتی مفسر بزرگ قرآن کریم یعنی علامه طباطبایی (ره) در وصف ایشان می‌گوید: «راهی که حسن‌زاده در پیش گرفته است، خاک آن توتیای چشم من است ... شخصیت آقای حسن‌زاده را جز امام زمان (عج) کسی به آن پی نبرده است.»

سالهای پایانی دهه هفتاد وقتی در ساری دانشجو بودیم در کلاس های یکی از شاگردانش شرکت می‌کردیم اما همیشه برایمان یک رؤیا بود که روزی خود علامه را از نزدیک ببینیم و این انسان خدایی را زیارت کنیم. خصوصا اینکه آن زمان هنوز هیچ فیلمی از ایشان منتشر نشده بود و تنها عکس این مرد الهی را دیده بودیم.

به هر دری زدیم تا فرجی شود تا بالاخره یکی از اساتیدمان به نام مهندس موسوی که اهل آمل بود واسطه خیر شد و دیداری برایمان تدارک دید.

حرکت به سمت میقات

قرارمان صبح جمعه بود در زادگاه علامه یعنی روستای «ایرا» ازتوابع لاریجان آمل

صبح زود یا یک دستگاه اتوبوس از ساری به سمت میقاتمان حرکت کردیم و بعد از 2 ساعت به اول جاده ایرا رسیدیم.

 با پیشنهاد مهندس موسوی قرار گذاشتیم از این قسمت تا روستا که مسیری کوهستانی بود و اتوبوس به سختی بالا می رفت را پیاده برویم تا هم ورزشی کرده باشیم و هم با ذکر صلوات، خود را برای این دیدار معنوی آماده کنیم. در بین راه هم ذوق داشتیم و هم دلهره؛ چرا که شنیده بودیم داشتن چشم برزخی کمترین خصوصیت این مرد الهی است و دیدن هویت و ذات واقعی انسانها برایش آسان است.

سیمرغی شده بودیم به دنبال حقیقت خود

مهندس در بین راه به ما می گفت اینکه علامه برای ما صحبت کند یا نه، چه بگوید و چقدر صحبت کند همگی به حال روحی ما بستگی دارد، خیلی خدمت ایشان می‌رسند اما ایشان کلامی سخن نمی‌گوید، پس تمام تلاش خود را می‌کردیم که حتی برای ساعتی شده از این دنیا دل بکنیم و همچنان سیمرغی به دنبال حقیقت وجودی خود باشیم.

از کوه که بالا می رفتیم تمام فکر و ذهن‌مان حسن‌زاده آملی بود و لاغیر

گاهی مطالب اندکی که از کتاب‌های ایشان خوانده بودم مرور می کردم و گاهی مطالبی که درباره ایشان شنیده بودم. البته ده‌ها کتالب نفیس از این گنج دوران به یادگار مانده اما تنها دو سه کتاب ایشان برای ما قابل فهم است و بقیه آنها از سطح درک و سواد و معرفت امثال بنده خارج است.

«الهى، اگر کودکان سرگرم بازی اند، مگر کلان‌سالان در چه کارند؟!»

 کتاب به ظاهر کوچک اما دریای پرعمق معرفتش یعنی «الهی نامه» را داشتم و بارها مناجات های کوتاه اما طلایی اش را با خود مرور کرده بودم. خصوصا این جمله را که «الهى، اگر کودکان سرگرم بازی اند، مگر کلان‌سالان در چه کارند ؟!» خیلی فکرم را مشغول خود کرده بود.

کتاب «نامه‌ها و برنامه‌ها» که پاسخ نامه‌هایی است که به ایشان نوشته شده، راه و رسم زندگی را به هر رهروی طریقتی می‌آموزد.

داستان دیدار علامه با رهبر انقلاب

و بعد یاد داستانی افتادم که از دیدار آقا با علامه شنیده بودم. سال 72 رهبر انقلاب برای اولین بار در دوران رهبری خود به مازندران سفر کرده بودند. در سفر به آمل بدون اینکه به کسی بگویند قصد می‌کنند به دیدار علامه بروند. وقتی به نزدیکی منزل ایشان که در بالای یک تپه قرار داشت می رسند، می بینند که علامه به استقبال ایشان آمده و آقا با ناراحتی به دو سه نفری که اطراف ایشان بودند می گویند چه کسی به ایشان خبر داده که اطرافیان انکار می‌کنند و می‌گویند ما بی‌خبریم و به ناچار حضرت آقا از خود علامه سوال می کنند که چه کسی به شما خبر داده و علامه با تواضع خاصی پاسخ می‌دهند یعنی رهبر من، مولای من، ولی من اینجا بیاید و من نفهمم؟

در آن دیدار علامه کتاب « انسان در عرف عرفان» خود را به رهبری هدیه می‌دهند و وقتی آقا سوال می کنند این کتاب چاپ شده یا نه؟ پاسخ می شنوند که نه اگر اجازه فرمائید بعد از مرگم منتشر شود و بالاخره آقا ایشان را راضی می‌کنند که منتشر شود. کتابی که وصف حال کوچکی از روح عظیم این مرد الهی را نمایان ساخته، هر چند کوته‌بینان تا توانستند ایشان را بابت این کتاب تخطئه کردند اما مگر حسن زاده اهل این دنیا و تعلقاتش بود که این مسائل برایش مهم باشد

از ادب خاصش زیاد شنیده بودیم و خاکساری و تواضعش خدمت اساتیدی که داشت و حتی حکایت می کردند در 8 سالی که صبح ها برای درس به منزل مرحوم حکیم الهی قمشه‌ای مراجعت می‌کرد شبها از خوردن شام خودداری می‌کرد که نکند به استاد خود جسارت کند و سراغ دستشویی منزلشان را بگیرد.

 در همین افکار بودیم و بالا می‌رفتیم که بعد از 70 دقیقه پیاده روی، بالاخره به  محل ملاقاتمان یعنی حسینیه ایرا رسیدیم. حسینیه‌ای ساده و بی‌آلایش اما غرق نور و معنویت.

مرتب و منظم در حسینیه نشستیم و تا تشریف‌فرمایی علامه، مداح خوبمان حسین آقای شالیکار چند دقیقه‌ای مداحی کرد. تا بالاخره ایشان تشریف فرما شدند . بر خلاف همه مراسم‌ها که جوانان ذوق دارند صف اول بایستند اینجا همه از صف اول گریزان بودند چرا که می‌دانستند میهمان چه روح برجسته‌ای هستیم.

علامه وارد شدند و بعد از خوش و بشی با دوستان شروع به صحبت کرد و هر کلامش چون دری بر وجود ما می نشست. از قدر دانستن دوران جوانی و پاکی این دوران، از غنیمت دانستن فرصت‌ها و ساختن خود تا لزوم استاد داشتن برای رشد معنوی.

از علامه طباطبایی ترک اولی ندیدم!

گریزی هم به حالات استادش علامه طباطبایی زد و از 17 سال شاگردی‌اش خدمت آن مفسر بزرگ قرآن گفت.

از جمله‌ای که در وصف علامه در اولین حضورش در رادیو به سال 64 شمسی گفته بود و حرف و حدیثی که این جمله ایجاد کرده بود. جمله این بود «من در 17 سالی که خدمت علامه بودم ترک اولی از ایشان ندیدم» و همین باعث شده بود عده‌ای به ایشان بتازند که چرا چنین مبالغه‌ای کرده مگر طباطبایی معصوم است و تماس‌های مکرری که با ایشان گرفته بودند و باز تکرار همان جمله در تماس های تلفنی علما و دیگران که من از ایشان ترک اولی ندیدم.

اما در میان سخنانش از انسان‌هایی گفت که وقتی در کوچه و بازار راه میروند بنی‌آدم را با چهره برزخی آنها می بینند و بعد از این کلمات نزدیک بود از ترس قالب تهی کنیم که نکند نفس گناهکار مرا منظورش بوده است و آنجا بود که به ذکر «یا ستار العیوب» متوسل شدیم.

می‌گویند این طرفی باید نماز بخوانیم درسته آقاجان؟

سخنان عرشی ایشان تمام شد و نوبت نماز ظهر و عصر شد. رو به دوستان با لبخند گفت: «می‌گویند این طرفی باید نماز بخوانیم درسته آقاجان؟» و با دستش به سمت قبله اشاره کرد. جمله به ظاهر شوخی بود اما با همین جمله شوخی یک دنیا معرفت را به این جوانان آموخت که به هر جهت رو کنی صنع خالق است.

نمازی که وصفش در کلمات نمی گنجد

به امامت ایشان به نماز ایستادیم اما چه نمازی که گفتنش در وصف نگنجد. نماز ظهر را یکی از دوستان مکبر ایستاد اما نماز عصر با اینکه تمام وجودم ترس بود، دل به دریا زدم و مکبر ایستادم تا آن صورت ملکوتی را به هنگام مناجات با محبوبش از نزدیک ببینم..

هر جمله‌ای از نماز را که قرائت می‌کردند انگار بخشی از جسممان را با خود می برد کم‌کم احساس کردم اراده بدنم دست خودم نیست و می‌لرزد اما گفتم حالت درونی است.  اما در دو موضع این لرزش خیلی شدید شد تا جایی که پاهایم توان ایستادن نداشت و عن‌قریب بود که به زمین بیفتم.

اولی زمان تشهد و دومی زمان سلام دادن ایشان. وقتی جمله اول سلام را قرائت می‌کرد احساس می کردم خود حضرت ختمی مرتبت مقابلش ایستاده و اینگونه در حال عرض ارادت است تا بالاخره نماز تمام شد و من سر جایم برگشتم. دو سه نفر از دوستان که مرا دیده بودند سوال کردند که چرا سر نماز می لرزیدی؟ آنجا بود که فهمیدم لرزش تنها حالت درونی نبوده و واقعا تمام بدنم می لرزیده است.

این روح ملکوتی اکنون حاضرتر از قبل در میان ماست

 آن دیدار بالاخره تمام شد اما شیرینی آن دیدار و زیارت آن عالم ربانی هنوز بعد از 22 سال فراموشمان نشده است.

حالا علامه ذوالفنون و مرد یگانه توحید به ظاهر از این دنیا رخت بربسته است اما این روح ملکوتی اکنون حاضرتر از قبل در میان ماست و همگان را به سوی محبوب راهنمایی و دستگیری می‌کند.

 «وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا»

انتهای پیام




تاریخ : دوشنبه 100/7/5 | 8:34 عصر | نویسنده : مرتضی | نظر
       



  • paper | خرید لینک | اخبار
  • خرید Reports | مقاله سورس باز نیو