آنهایی که سرمربی استقلال را به عنوان یک حرفهای به فوتبال ایران آوردند، این روزها مدام مثالهای نقضش را شاهد هستند که تعجب همه را باعث شده است.

به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس، مشکل آندرها استراماچونی و استقلال این روزها به معضل بزرگ هواداران این تیم تبدیل شده و با گذشت 11 روز از غیبت این مربی، همه در مورد اینکه مرد ایتالیایی به ایران بر میگردد یا نه، سوال می پرسند. در این بین، استراماچونی فقط یک رویه را در پیش گرفته، مصاحبههای متعدد علیه مسئولان باشگاه در فضای مجازی و رسانه هایی با سابقه روشن دشمنی با ملت.
در لابهلای صحبتهای سرمربی ایتالیایی، چند جمله مشترک است: رفتار غیرحرفهای مدیران استقلال و عدم صداقت آنها باعث شده تا تصمیم به ترک ایران بگیرد. اگرچه این صحبتها در مواردی درست به نظر می رسد و مدیران باشگاه نباید کار را به این روز می رساندند، ولی از سرمربی که ادعای حرفهای بودن دارد، انتظار میرود خودش نیز رفتار حرفهای داشته باشد؛ اتفاقی که تا امروز با آن فاصله دارد.
ظاهرا مشاوران استرا هر روز او را تحریک به مصاحبه با شبکههای معاند میکنند تا مشکلش با استقلال را سیاسی جلوه بدهند؛ در حالی که وقتی یک مربی در کشوری دیگر فعالیت میکند، باید به قوانین کشوری که در آن میهمان است، احترام بگذارد. در این روزها، استراماچونی نه تنها این کار را انجام نداده، بلکه در آغوش دشمنان این مرز و بوم بوده است.
پیشتر در مطلبی به این موضوع اشاره شد ( اینجا ببینید) که یک سرمربی حرفهای در هیچکجای دنیا علیه مدیران باشگاه در اینستاگرام همسرش! ویدیویی منتشر نمیکند. البته، اگر نارضایتی وجود دارد، میتواند مذاکره رودررو کند یا شکایت کند و به حقوق ادعایی اش برسد؛ نه اینکه چنین رویه غیرحرفه ای و عوام فریبانه ای را در پیش بگیرد و هر روز مصاحبه کند.
مشکل سرمربی استقلال را با ویلموتس مقایسه کنید. مربی بلژیکی که از نظر فنی نقدهای زیادی به وی وارد است و نتوانست کارایی لازم را داشته باشد اما بعد از مشکلش با فدراسیون، رفتاری حرفه ای و قابل توجه داشت. ویلموتس با وجود اینکه قبل از دیدار با عراق، تصمیم به فسخ گرفته و اقداماتی نیز انجام داده بود، اما تیم ملی را رها نکرد و با همکارانش روی نیمکت نشست. وی بعد از بازگشت با تیم ملی به تهران، مواضعش را به فدراسیون منتقل کرد و راهی کشورش شد.
مشکل هر دو مربی نحوه پرداخت پول و تاخیر در واریز مطالبات است. آیا ویلموتس نمیتوانست در رسانههای مختلف و حتی اینستاگرام همسرش! بیانیه های مختلف صادر کند؟ او نمی توانست از نحوه پرداخت پول و تحریمهای ایران در رسانه های معاند کشورمان، سخنرانی داشته باشد؟ اما چرا سرمربی بلژیکی این کار را نکرد؟ چون ویلموتس در قامت یک مربی حرفهای، تنها با انتشار یک توئیت در صفحه شخصی خود اعلام کرد تمامی موارد اختلاف با فدراسیون را به وکلایش سپرده و دیگر در این مورد صحبت نخواهد کرد (اینجا ببنید). رفتاری که استراماچونی و دوستانش بلد نیستند؛ اصول اولیه حرفه ای بودن.
به نظر می رسد آنهایی که ادعا می کردند یک مربی حرفهای به فوتبال ایران آوردهاند، دروغ بزرگی را به خورد جامعه داده اند زیرا یک مربی حرفهای هرگز قوانین کشوری که از آن پول حرفهای به دست میآورد را زیر سوال نمیبرد. چنین مربی حرفه ای با موج سواری روی مسیر معاندین، مصاحبههای رنگارنگ انجام نمیدهد. اینها واقعیت های یک مربی ایتالیایی است که در این روزها، کمتر به آن پرداخته می شود.
انتهای پیام/
به نام خدا
سوالاتی که به ذهن می آید این است :
1- چرا لیبرال ها ی کت شلواری اتو کشیده که به سمت غرب غش می کنند در باب بانکداری از آنها الگو نمی گیرند؟ژاپنی ها که دیگه حتی مسیحی هم نیستند .بهره صفر
درصد می گیرند .
یا همین شیطان بزرگ آمریکا که آیلپ فرزندان خیلی از کت شلواری های وطنی است ، بهره نیم درصد دارد .
2-سوال دوم این است که چرا با وجود این که شورای فقهی بانک مرکزی عملا بدون قدرتی در برابر کت شلواری ها ی بعضا خوب است
مردم تقصیر بانک ها را از چشم روحانیت می بینند ؟آیا غیر از بی اطلاعی از واقعیت هست ؟
آن جهار تا واحدی که کت شلواری ها تو دانشگاه خوانده اند روحانیون هم که هم دانشگاه رفته هم درس طلبگی خوانده اند این درس ها و
کتب اقتصاد غربی را خوانده اند و بر نواقص آنها مسلطند .آقایان پز چه چیزی را می دهند؟
3-ربا جنگ با خداست .بهترین کتب اقتصادی غربی هم بد بودن ربا . ربا خواری را بیان کرده اند . چرا با وجود اعتراض مراجع تقلید باز هم
این پدیده درکشور ما رواج دارد ؟چرا رسانه ها دم بر بسته اند ؟
4-کدام نهاد نظارتی بر بانک ها وجود دارد ؟ چرا امثال خاوری ها در کشور به وجود می آید ؟بیمه ها و صندوق ها و ... هم همین طور .
لذا باید فکر اساسی برای بانک ها و موسسات مالی کرد .
در حالی رئیس کل بانک مرکزی در مخالفت با کلیات طرح بانکداری جمهوری اسلامی در مجلس صحبت کرد که سه تغییر به درخواست وی در طرح اعمال شده و طراحان، نظرات وی را درباره این طرح به طول کامل شنیده و تا حد امکان به آن توجه کردهاند.

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، امروز رئیس کل بانک مرکزی در صحن علنی مجلس گفت: «من منکر نکات مثبت این طرح نیستم اما در این طرح ساختار بانک مرکزی را تغییر دادهاند. در شرایط تحریم هستیم و بانک مرکزی نیز عمود این خیمه است نباید اجازه دهیم این شوک به ساختار بانک مرکزی وارد شود.»
همتی تصریح کرد: «مگر می شود 205 ماده در خصوص سیستم بانکی آماده باشد و یکباره همه این تغییرات ایجاد شود بدون اینکه کارشناسان و بانک مرکزی در این زمینه اقناع شده باشند. اجازه بدهید لایحه دولت در این زمینه به مجلس ارائه شود.»
به گزارش فارس، اظهارات روز گذشته همتی اولین تلاش وی برای توقف و منتفی شدن طرح بانکداری جمهوری اسلامی نیست. وی پیشتر با ارسال نامهای به مقام معظم رهبری از ایشان درخواست کرد بررسی طرح بانکداری جمهوری اسلامی در مجلس متوقف شود.
روز گذشته الیاس حضرتی در مرکز پژوهشهای مجلس گفت: رئیس کل بانک مرکزی در نامهای به مقام معظم رهبری از طرح بانکداری جمهور اسلامی انتقاد کردند و رهبر انقلاب نامهای را به آقای لاریجانی نوشتند و ما با رئیس مجلس جلسهای را برگزار کردیم. که بعد از آن موضوع با همتی جلسهای گذاشتیم و قریب به 85 درصد پیشنهادات آنها را اعمال کردیم.
پیگیری خبرنگار فارس نشان میدهد در این باره دو جلسه مفصل در بانک مرکزی با حضور عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی، اکبر کمیجانی، قائم مقام و پیمان قربانی معاون اقتصادی بانک مرکزی و تعدادی از نمایندگان کمیسیون اقتصادی و کارشناسان اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس برگزار شده است.
عبدالناصر همتی که صرفا بخش بانک مرکزیِ طرح بانکداری جمهوری اسلامی را مطالعه و بررسی کرده بود، نظرات خود را درباره این بخش مطرح کرد. از مواردی که در این جلسات به خواست رئیس کل بانک مرکزی تغییر کرد حذف سازمان نظارت بر بانکها و موسسات اعتباری و تبدیل آن به معاونت نظارت بانک مرکزی بود. افزایش اختیارات رئیس کل بانک مرکزی در برابر هیات عالی بانک مرکزی و تغییر جایگاه شورای فقهی بانک مرکزی از دیگر موارد تغییر یافته به درخواست همتی بود.
بنابراین واضح است که همتی و بانک مرکزی در جریان این لایحه بودهاند. ضمن اینکه دولت و بانک مرکزی در دولتهای یازدهم و دوازدهم حدود 6.5 سال فرصت تدوین و ارسال لایحه قانون بانک مرکزی و لایحه بانکداری را داشت اما پس از سالها معطل کردن و سر دواندن در نهایت لایحه ضعیفی به نام اصلاح قانون پولی و بانکی به مجلس ارسال شد که هیچیک از اولویتها را مدنظر قرار نداده و اصلاح نکرده بود.
همتی هم در یک سال و 5 ماهی که از ریاستش بر بانک مرکزی میگذرد، هیچ اقدام و حرکتی برای تدوین و یا ترغیب دولت به ارسال لوایح دوگانه بانکی به مجلس انجام نداده است. بنابراین اینکه رئیس کل بانک مرکزی در صحبتهای خود بگوید اجازه بدهید لایحه دولت به مجلس ارسال شود، درخواستیست که اگر جدی گرفته شود اصلاح قوانین بانکی باز هم برای یک دوره طولانی معطل میماند و قطعا تا پایان دولت دوازدهم هیچ لایحهای مانند طرح بانکداری جمهوری اسلامی که شامل فصول بانکداری، بانک مرکزی و بانک توسعهای باشد ارائه نخواهد شد.
نظام بانکی 31 سال در انتظار ارائه لایحه جدید از سوی دولتهای مختلف بوده است. دولتها یکی پس از دیگری آمده و رفتهاند اما هیچ لایحهای به مجلس ندادهاند. بنابراین اگر مجلس دهم تا پایان دوره خود این طرح را به نتیجه برساند، به عنوان گام اول قفل 31 ساله اصلاح نظام بانکی را خواهد شکست و به عنوان اقدامی در خور توجه در کارنامه این مجلس به ثبت خواهد رسید. اما اگر این طرح به نتیجه نرسد، معلوم نیست تا چند سال دیگر باید برای اصلاح نظام بانکی منتظر ماند.
* طرح جدید بانکداری چیست؟
به گزارش فارس، طرح بانکداری جمهوری اسلامی، با اصلاح لایحه قانون بانک مرکزی و لایحه بانکداری و ادغام آن با طرح اصلاح قانون بانکداری بدون ربای مجلس و همچنین طرح بانک توسعه طراحی شده است.
بیش از 4 سال از تدوین این طرح میگذرد و برخی نمایندگان مجلس نهم به دنبال تصویب این طرح در ماههای پایانی مجلس نهم بودند اما مجلس به دلایل مختلفی همراهی نکرد.
اصلاح قوانین و بروزرسانی ابزارها و روشهای اجرای قانون بانکداری بدون ربا، تغییر ساختار بانک مرکزی و افزایش درجه استقلال بانک مرکزی از دولت و بانکها و ایجاد ساختار حاکمیت شرکتی در بانکها از ویژگیهای این طرح است.
انتهای پیام/
وقتی مداح جوانی آنقدر معروف میشود که از سراسر کشور دعوتش میکنند، مجبور است برای خود مدیر برنامهای دست و پا کند که دعوتها را سامان بدهد و اگر آن شخص مدیریت برنامههای چند مداح را بر عهده داشته باشد، میپرسد: «مداح با چه آپشنی میخواهید؟!»

خبرگزاری فارس ـ گروه مسجد و هیأت: مهدی زنگنه، شاعر، مستندساز و پژوهشگر حوزه مداحی کشورمان در یادداشتی انتقادی و دردمندانه دست به مقایسه سلوک مداحان گذشته و سبک زندگی ذاکران امروزی زده است. یادداشت زنگنه را که در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده، بدون هیچ مقدمه و توضیح دیگری بخوانید:
مهدی زنگنه، شاعر، نوحهسرا و پژوهشگر حوزه مداحی
پیرمرد در جمع دوستان و شاگردانش نشسته بود. ناگهان مردی میانسال که دست فرزند نوجوانش را محکم گرفته بود بر آنها وارد شد. روبروی پیرمرد نشست و گفت: فرزندم بیماری لاعلاجی دارد و پزشکان از او قطع امید کردهاند. کمکم کنید. پیرمرد یک حبه قند از قندان روی زمین برداشت؛ سلامی به اباعبدالله عرض کرد؛ اشکش جاری شد؛ قند را با اشک چشمانش مرطوب کرد و در دست پدر نگران گذاشت. مرد از جا برخاست و به همراه فرزندش رفت. حاضرین در سکوت و تعجب فقط نظاره کردند. فردای آن روز مرد میانسال دوباره دست در دست فرزندش اما این بار گریان وارد شد. به سمت پیرمرد رفت و گفت: امروز پزشکان گفتند پسرم شفا گرفته!
این ماجرا مربوط به ده قرن پیش نیست؛ و آن پیرمرد هم شیخ صدوق یا علامه حلی نبوده است. هنوز سی سال از وقوع این داستان نمیگذرد. البته آن پیرمرد نیز مرحوم شیخ جعفر مجتهدی یا آیتالله بهجت (ره) نیست. پیرمرد این قصه مداح ساده و بیآلایشی به نام مرحوم نادعلی کربلایی است و خیلی از حاضرین آن جلسه هم که شاهد آن ماجرا بودند، هنوز در قید حیاتاند. حاج نادعلی پدر سه شهید و رییس جامعه مداحان غرب تهران بود که شاگردان فراوانی را تربیت و راهی محافل مذهبی کرد. در زندگی او و بسیاری از ذاکران قدیمی و پیرغلامان اهل بیت (ع) کراماتی از این دست کم نبوده و نیست. آنها روضهخوانان صاف و زلالی بودند که مردهای متعصب قدیم اهل و عیال شان را با اعتماد به چشم پاک ایشان رها میکردند تا به خانه شان بیایند، عبا بر دوش گوشهای روی یک صندلی ساده بنشینند، برای بانوان حاضر در مجلس چند خط روضه سیدالشهدا بخوانند، چای روضه را بنوشند، صله اندک را از داخل نعلبکی بردارند و در کمال احترام بروند تا یک ماه بعد دوباره بیایند و با صدای زخمی شان دلهای اهل خانه را ببرند کربلا. اغلب آنها پاکتهایی را که از بانیها میگرفتند نمیشمردند و برایشان روضه خانگی پیرزنی تنگدست با مجلس فلان بازاری ثروتمند تفاوتی نداشت. پای ثابت نماز جماعت مسجد محله بودند و مسجدیها در غیاب روحانی پیش نماز، به آنها اقتدا میکردند.
حالا تنها پس از گذشت دو یا سه دهه از زندگی مرشداکبرها و نادعلیها و علامهها و شاه حسینها و ناظمها، سبک زندگی و مختصات اجتماعی مداحان اهل بیت (ع) آنچنان تغییر کرده که برخی مداحان رنگ ساعت و دکمه سرآستین شان را با دکور پشت سرشان هماهنگ میکنند! آرایشگر خصوصی دارند و با مدل موهای خامهای و تیفوسی و تَن تَنی روی منبر امام حسین (ع) میایستند! دندانهایشان را به رنگ صدفی لمینت میکنند، فالوور میخرند و برای تبلیغات هیاتهایشان به برخی کانالهای مجازی و صفحات اینستاگرام پول میدهند! کمکم واژههایی مانند مداحان سلبریتی یا سلبریتیهای مذهبی، واژههایی پرتکرار در ادبیات غیررسمی هیاتیها شده است. البته هر دوره تاریخی ویژگیها و اقتضائات خودش را دارد و نمیتوان با متر و معیار گذشتهها و گذشتگان، امروز و امروزیها را اندازه گیری کرد. لکن هیاتها، مداحان، مداحیها و محصولات فرهنگی وابسته شان، زیرمجموعه دین و آیینهای دین مدارانه محسوب میشوند؛ پس باید رواج پدیدههای فرهنگی در این حوزه با اصول و مبانی دینی سنجیده شود.
هنگام بررسی واژههای ترکیبی مانند مداح سلبریتی یا سلبریتی مذهبی، ابتدا باید هر دو واژه را در حیطه ادبیات خودشان معنا کرد. زیرا خاستگاه این واژگان کیلومترها از یکدیگر فاصله دارد. بنیانهای تاریخی و اعتقادی مداحی و مدح اهل بیت عصمت و طهارت در قرون اولیه ظهور اسلام و ریشه واژه سلبریتی در سبک زندگی انسان مدرن و گسترش رسانههای تکنولوژیک نوین است. مضاف بر این که سلبریتیگری و زندگی با قواعد حرفهای یک سوپراستار در چارچوب اصول و قواعد سبک زندگی دینی قابل بحث و بررسی است.
مداحی چیست؟ مداح کیست؟
در برخی از منابع شیعی آمده است که توبه حضرت آدم (ع) آن هنگام پذیرفته شد که جناب جبرائیل اسماء مقدس پنج تن آل عبا را به او آموخت و حال او با شنیدن نام حسین (ع) دگرگون شد. از جبرائیل دلیل دگرگونی اش را پرسید و او ماجرای کربلا و عاشورا را برای حضرت آدم (ع) تعریف کرد. آن گاه اشک از چشمان حضرت ابوالبشر جاری شد و توبه اش مورد قبول باری تعالی قرار گرفت. استاد سازگار با نگاهی به این روایت سروده است:
روضهخوان تو خدا گریهکن تو آدم
اشک ارثی است که ذریه آدم دارد
در فهرست ذاکران مصیبتهای سیدالشهدا پس از جبرائیل (ع) نام پیامبر اکرم (ص) دیده میشود. در تاریخ آمده حضرت رسول در ایام بارداری حضرت فاطمه (ع) بر دخترش وارد شد و ماجرای شهادت حسینش را برای او شرح داد. هر کدام از ائمه اطهار نیز به فراخور وقایع گوناگون، گوشههایی از مصیبت اعظم عالم را بیان کردهاند. لذا روضهخوانی و اقامه عزای اباعبدالله فعلی از افعال خداوندی و حضرات معصومین به شمار میآید. شاعران ستایشگر اهل بیت (ع) همواره توسط ایشان مورد عنایت بوده و صلههای مادی و معنوی متعددی از دستان مبارک حضرات معصومین دریافت کردهاند. یکی از معروفترین این عنایات، ماجرای اهدای عبای امام رضا (ع) به دعبل خزاعی است. در ادوار گوناگون فرهنگ شیعه، با توجه به گرایشهای اجتماعی مختلف و آداب و رسوم اقوام، احیاگران نام و یاد و مرام جانشینان رسول اکرم (ع) پس از عالمان دینی و در کنار قاریان قرآن همیشه ارج و قرب فراوانی داشته و درهالهای از تقدس زیر ذره بین نگاه مردم بودهاند. از همین روی باید از قوانین نوشته یا نانوشتهای تبعیت میکردند. فتوت نامههایی که در تعلیم و شرح آداب و رسوم و اعتقادات و اخلاقیات در آیین فتوّت یا جوانمردی نگاشته شده اند نمونههایی برای قوانین مکتوب این جماعت محسوب میشوند. هم چنین در طول تاریخ شیعه، تمام نوآموزان هنر شعر و پردهخوانی و مرثیه سرایی و شبیهخوانی از همان ابتدا در محضر اساتید فن علاوه بر یادگیری فنون، آداب و اخلاق را نیز فرا میگرفتند. درک استاد تا جایی حائز اهمیت بود که خود مخاطبان ـ همان مردم کوچه و بازار ـ کسی را که شاگردی نکرده بود، علف خودرو انگاشته و از کنارش عبور میکردند
گلی که تربیت از دست باغبان نگرفت
اگر زچشمه خورشید سر زند، خودروست
نام شاعران، مداح و راویان داستانهای ولایی و نقالان و تعزیهخوانها در بین عاشقان خاندان ولایت دهان به دهان میچرخید و خواهی نخواهی به شهرت میرسیدند. لکن خوشنامهای این عرصه کسانی بودند که همّ و غمشان دعوت خلقالله به معشوق حقیقی بود نه دعوت به خویش!
شهرت در دین اسلام
در تمام آموزههای دینی اسلام، یکی از رذایل اخلاقی که انسان را به ورطههای خطرناکی میکشاند شهرتطلبی است. در سوره مبارکه قصص آیه 83 آمده است: «این منزل آخرت (بهشت) را برای کسانی قرار میدهیم که در روی زمین قصد برتری و فساد ندارند.» مفسرین ذیل واژه برتری آن را به شهرت و جاه معنا کردهاند. امام علی (ع) راه سلامت دین و دنیا را فرار شهرت دانسته و میفرماید: «خود را بلند نکن تا بر سر زبانها نیفتی و شناخته نشوی، خود را پنهان کن و ساکت باش تا سالم بمانی.»
شهرتطلبی در بیانات ائمه هدی آن چنان مذموم معرفی شده که حتی درباره عبادات نیز به دوری از آن سفارش کردهاند. امام رضا (ع) میفرماید: «کسی که خودش را به عبادات مشهور کند، او را در دینش بیغل و غش ندانید که خدا شهرت به عبادت و شهرت به لباس را مبغوض و دشمن داشته است.»
سلبریتی کیست؟
واژه سلبریتی در زبان انگلیسی به اشخاصی گفته میشود که در زمینههایی مانند سینما، موسیقی، ورزش، مدلینگ، سیاست و ... به شهرت دست یافتهاند. کاربرد این واژه در ادبیات رسانهای جهان، از سال 2009 و با گسترش شبکههای اجتماعی و فضاهای مجازی ناگهان افزایش چشمگیری یافت. اگرچه معنای تحتاللفظی سلبریتی چهره مشهور است، اما بار معنایی و فرهنگی که به دوش میکشد با تعریف شهرت در فرهنگ سنتی کاملا متفاوت است. همان قدر که اقتضائات و کارکردهای رسانههای سنتی با رسانههای امروز فرق میکند، تعریف شهرت و مسیر رسیدن به آن نیز در عصر انفجار اطلاعات به گونهای دیگر است. در عصر حاضر تبدیل شدن یک هنرمند یا مدل به سلبریتی بیشتر از این که به توانمندیهای فردی او ارتباطی داشته باشد، به فوکوس رسانهها روی او بستگی دارد. هم چنین برای سلبریتی شدن باید فرمولهایی را رعایت کرد تا در کمترین زمان ممکن به چهرهای شناخته شده تبدیل شد. یکی از منابع کسب درآمد مافیاهای رسانهای جهان، تجارت شهرت است. البته از آنجا که تمام پدیدههای دنیای مدرن به مبتذلترین شکل ممکن در ایران رواج مییابند، راهکارهای سلبریتی شدن نیز با تمام دنیا قابل قیاس نیست. اما هر چه باشد به هر حال سبک زندگی یک بازیگر یا خواننده سلبریتی نه تنها با عموم مردم، بلکه با خواننده و بازیگری که سلبریتی نیست فرق دارد. سلبریتیها همیشه و همه جا سوژه اصلی دوربینهای عکاسی خبرنگاران و حتی لنز دوربین موبایلهای مردم عادیاند. نوع پوشش و آرایش شان مورد توجه نوجوانها و جوانهاست و علاقه مندیهای شان برای فالوورهای شان جذاب است. سلبریتیها کم کم خودشان تبدیل به بِرَند شده و در عکسها و فیلمهای تبلیغاتی شرکتها تجاری حضور مییابند. رسانهها و تاجران شهرت از طریق سرمایه گذاری روی این چهرههای سرشناس به درآمدهای هنگفتی دست پیدا میکنند.
مداحان و رسانهها
پیش از ورود رادیو به ایران، پردهخوانان و نقالان در قهوه خانهها و امامزادهها و کنار سقاخانهها در تمام ایام سال، به نقل داستانهای زندگی امامان و وقایع عاشورا و قصههای شاهنامه میپرداختند. در مناسبتهای خاص مذهبی و روزها و شبهای ماههای محرم و صفر و رمضان نیز روحانیون و مداحان و تعزیه خوانها در مساجد و حسینیهها و تکیهها، مردم را با فضایل و مصیبتهای وارده بر اهل بیت (ع) آشنا میکردند. با تاسیس اولین ایستگاه رادیو در شهر تهران، رفته رفته تمام تابلوهای نقاشی قهوه خانهای و پردههای نقالی از در و دیوارها جمع شدند و جعبهای قصه گو به نام رادیو جای همه آنها گرفت. بنابراین بیان سیره و احادیث و داستانهای زندگی معصومین به منبرهای مساجد و حسینیهها منحصر شد. پس از آن پرده نقرهای سینما و جعبه جادویی تلویزیون نیز به این ماجرا دامن زد. در سالهای حکومت پهلوی پخش صدای سخنرانیهای مرحوم حجت الاسلام فلسفی از رادیو، یک اتفاق نادر و مثال زدنی برای اهل منبر به حساب میآمد. هم چنین پخش مدح خوانیها و مناجات خوانیهای مرحوم ذبیحی از رادیو نیز برای علاقه مندان به آوازهای مذهبی فرصتی استثنایی بود. سهم واعظان و مداحان در رسانههای رسمی مانند رادیو آن قدر ناچیز بود که امام خمینی (ره) در 18 شهریور 1343 در مسجد اعظم قم فرمود: «اگر این رادیو را روزی دو سه ساعت در اختیار ما بگذارند، ما مردم را با احکام اسلام آشنا میکنیم؛ دنیا را آشنا میکنیم با اسلام...»
پس از انقلاب همه چیز دگرگون شد و رسانهها در اختیار انقلابیونی قرار گرفت که سالها در انتظار چنین موقعیتی بودند. البته تا قبل از شروع جنگ تحمیلی، سهم روحانیون و قاریان قرآن و گروههای سرود که قرار بود پیام اسلام و انقلاب را منتقل کنند به نسبت مداحان بسیار بیشتر به نظر میرسید. چه بسا که خیل کثیری از مداحان سنتی اهل بیت با تصویربرداری از مجالس روضه مخالف بودند. باور آنها این بود که حضور دوربینهای فیلمبرداری در هیاتها، اخلاص مداح و مستمعین را تحت شعاع قرار میدهد. با آغاز جنگ و پخش فیلم نوحهخوانی حاج صادق آهنگران در حسینیه جماران هنگام دیدار عشایر خوزستان با امام خمینی (ع) از تلویزیون، برگ تازهای در تاریخ مداحی کشور ورق خورد. البته حاج صادق برای خواندن در محضر امام (ره) با هیچ کس لابی نکرده بود و حتی خبر نداشت که دوربینهای صدا و سیما در حال تصویربرداری از آن مجلس هستند.
کارکردهای تبلیغاتی مداحی در هشت سال دفاع مقدس و پس از آن، موجب شد مداحان در عرصههای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی به جایگاهی دست پیدا کنند که تا پیش از آن سابقه نداشت. با وقوع دوم خرداد 1376 و شکافهای عمیق فرهنگی در جامعه، بخشی از حاکمیت کشور که نگران انحرافات فکری و فرهنگی جوانان بود، میدانهای جدیدی را برای تعداد معدودی از مداحان باز کرد تا جوانان را به هیاتها جذب کنند. آنها نیز با خواندن ملودیهایی بدیع و جوان پسند طیف گستردهای از جوانان را به مجالس مذهبی میکشاندند. تفکری که این جریان را هدایت میکرد معتقد بود همان گونه که برخی از جوانان به ستارههایی مانند ورزشکاران و بازیگران علاقه دارند، جوانان مذهبی نیز به چهرههایی نیاز دارند که آنها را الگوی خویش قرار دهند. در نظرگاه آنان مداحان بهترین گزینه برای این جریان بودند. تا اوایل دهه هشتاد این میدان فقط برای تعداد معدودی از ذاکرانِ برآمده از فضای جبهه و جنگ مهیا بود. اما با رشد و گسترش رسانههای غیر رسمی از گوشه و کنار کشور، سی دیهای صوتی و تصویری مداحانی به دست هیاتیها میرسید که قبل از آن در قاب تلویزیون دیده نشده بودند. به مرور زمان پای دوربینهای عکاسی و تصویربرداری به خیلی از هیاتها باز شد و بنرهای تبلیغاتی هیاتها با نام مداحان جوان و جویای نام از در و دیوار شهرها آویزان شد. مداحان به سوژه اصلی سایتها و خبرگزاریهای مذهبی تبدیل شدند و هیچ کس نمیپرسید این جوان خوش صدا که عدهای را زیر علم سیدالشهدا دور خویش جمع کرده، در محضر کدام استاد اخلاق و مداحی پرورش یافته است؟ آیا برای رسیدن به شهرت از استادش اجازه گرفته ؟ آیا آمادگیهای روحی و اخلاقی را دارد؟ و از همه مهمتر خودش به دنبال کسب شهرت است یا عنایت اهل بیت (ع) و دست روزگار او را به این موقعیت رسانده؟ هیچ نهاد حکومتی یا درون صنفی نیز وجود نداشت که بر ماجراها نظارت کند!
مداحان امروزی
طی چند سال اخیر فراگیری فضاهای مجازی به ویژه اینستاگرام همان گونه که برای خیلی از عرصههای فرهنگی و اجتماعی ما تعیین تکلیف میکند، جریان مداحی را نیز پیش میبرد. هر هیات و هر مداح یک صفحه مجازی باز میکند و عکسها و ویدئوهایش را به اشتراک میگذارد. البته قضیه به همین جا ختم نمیشود. بر مبنای همان تفکر ستارهسازی مذهبی، برخی از آنها همانند سلبریتیهای ورزشی و هنری به غیر از تصاویر مداحی شان، بخشهایی از زندگی شخصی و علاقمندیهایشان را نیز برای فالوورهایشان به نمایش میگذارند. جشن تولد میگیرند و با حضور روحانیون و میاندارها و هیاتیها کیک تولد میبرند! حاضرین کف میزنند و دم میگیرند: تولد تولد تولدت مبارک... بیا شمعا رو فوت کن ... که صد سال زنده باشی ...!
ذاکران ائمه اطهار در طول تاریخ عزاداری شیعه، یا وابسته به حوزههای علمیه بودند یا برآمده از طبقه اجتماعی پهلوانان و ورزشکارانی که در گود زورخانهها علی علی گویان کباده میکشیدند و میچرخیدند. حالا با مداحانی «تین ایجر» مواجهیم که مثل مدلهای صنعت مدلینگ از انگشترهای رنگارنگ و تیشرتهایشان عکس میگیرند و استوری میکنند! با این تفاوت که روی انگشترها و لباسهایشان نامهای مقدس اهل بیت (ع) نقش بسته است. شاید ظاهر قصه اینان با سلبریتیهای غیرمذهبی متفاوت باشد، اما درونمایه ماجرا همان است. سلبریتیگری یک سبک زندگی است که با سیره موالیان شیعه و آموزههای ایشان در تضادی آشکار است. اساس سلبریتیگری در کسب شهرت و تلاش برای حفظ آن است. در حالی که تمام بزرگان دین اسلام رستگاری انسان را در گریز از شهرت دانستهاند.
این روزها هر از گاهی سخنرانیها و مقالات و یادداشتهایی آسیبشناسانه درباره وضعیت مداحی کشور منتشر میشود. گاهی ملودیها و اشعار نقد میشود؛ و گاهی دستمزدهای نجومی مورد هجمه قرار میگیرد. غافل از آن که علت اصلی آفتها و آسیبهای مداحی امروز را باید در رذیله اخلاقی شهرتطلبی و رواج این گونه سبک زندگی جستجو کرد. وقتی یک مداح جوان برای کسب شهرت یا از دست ندادن آن، باید هر جلسه چندین نوحه یا سرود جدید ارائه کند، ناچار است هر شعر و ملودی سست و بیمایهای را که به دستش میرسد بخواند. وقتی قرار است صفحات مجازی هیاتها روزانه چندین پُست جدید و جوانپسند بارگذاری کنند، شرکتها و استودیوهایی تاسیس میشوند که با چندین دوربین و کِرِین و اسپایدرکم به هیات میآیند و تصویرهایشان را به سبک کلیپهای کنسرتهای کابارهای با ریتم تند و پلانهای شلوغ تدوین میکنند! وقتی یک مداح جوان آن قدر معروف میشود که از سراسر کشور دعوتش میکنند، او نیز مجبور است برای خود مدیر برنامهای دست و پا کند که دعوتها را سروسامان بدهد و اگر آن شخص مدیریت برنامههای چند مداح را بر عهده داشته باشد در پاسخ بانیان هیاتها میگوید: «مداح با چه آپشنی میخواهید؟!»
سلبریتیگری یکی از آفتهای مخرب تمام شاخههای فرهنگی و هنری است. این فرهنگ مبتنی بر نگاههای سودانگارانه به چهرههای شاخص است. فرهنگی رسانهای که هنر را به صنعت نزدیک میکند. هنوز که هنوز است چه بسیارند هنرمندان برجسته موسیقی و تئاتر و نقاشی و ... که به این فرهنگ تن ندادهاند. هنر در نظرگاه آنها مقدستر از آن است که به اغراض و امراض تاجران هنر آلوده شود. و حالا مداحی به عنوان مقدسترین هنرها در آغاز مسیری است که فرجامش فراموشی اصالتها و ریشههاست. محبان آل الله هنوز در پی ذاکرانی با اخلاص هستند که در چهرههایشان نور خدا را ببینند و برای شفای بیمارانشان از اشک چشمان آنان تبرک بجویند. اما این روزها بحث و گفت وگو پیرامون تعداد فالوورها، عکسهای سلفی با سلبریتیهای رشتههای دیگر، بِرَندهای لباس و کفش و ساعت و ... در میان مداحان جوان، داغ تر از کشف نکات تاریخی جدید و یافتن مقتلی گمنام و حفظ قصیده ای تازه است. دیروز مایه ی مباهات مداحان، حفظ اشعار صغیراصفهانی و نیرتبریزی و کمپانی بود؛ و امروز افتخار عده ای تعداد بازنشر ویدئوی مداحی شان در اینستاگرام است! دیروز آرزوی مداحان رسیدن به بیت مراجع تقلید و روضه خوانی در محضر علما بود؛ و امروز مسابقه بر سر حضور بازیگران و فوتبالیستها در هیاتهاست! دیروز مداحان و شاعران آیینی از شهرت فرار میکردند؛ و امروز عده ای دست به دامان تهیه کنندگان تلویزیون میشوند تا در مناسبتهای مذهبی چند دقیقه روی آنتن صداوسیما باشند! امروز با دیروز خیلی فرق دارد! البته تنها راه اصلاح در درون این خانواده باید شکل بگیرد و پیچیدن هیچ نسخه ای بیرون از این دایره قابل پذیرش و راهگشا نخواهد بود. ای کاش یکی از مداحان صاحبنام این سرزمین عزمش را جزم کند و علیرغم مخالفتهای احتمالی تمام صفحات مجازیاش را ببندد تا به بعضیها ثابت شود که نوکری اباعبدالله در گرو فالوورها و لایکها و کامنتها نیست! جامه خادمی امام حسین (ع) لباس شهرت نیست و بیش از این دنیا در جهان آخرت به یاری خادمان خواهد آمد.
بر من لباس نوکری ام را کفن کنید
نوکر بهشت هم برود باز نوکر است
انتهای پیام/
معرفی کتاب زیبا ترین ترجمه من /پیام آسمانی سوم صفحه 60
وقتی ( امام) خمینی از در خارج می شد، بار دیگر نسیم قدرت الهی وزیدن گرفت و نیروی عشق و
هیبتی که بر آنجا احاطه داشت متجلی شد. ما نیز برخاستیم و شتابان خود را به امام رساندیم. وقتی به
ایشان نزدیک شدیم محمد(مترجم من) مرا به ایشان معرفی کرد. در این هنگام امام دست خود را برای
مصافحه به سوی من دراز کرد. در این زمان لرزشی عجیب در دستانم ایجاد شد. به خاطر تآثیری که آن
محیط بر من گذاشت زبانم به مدت ده یا پانزده ثانیه بندآمده بود. نمی خواستم آن لحظه را که موجب
تکامل وجودم شده بود از دست بدهم. احساس آرامشی دل انگیز می کردم. آرامشی که رفته رفته در
سراسر وجودم گسترده می شد...
.: Weblog Themes By Pichak :.