وقتی حکم محکومیت جهانگیری اجرا نمیشود، او هم قانون را به تمسخر میگیرد
نماینده نیشابور در مجلس درباره واکنش اسحاق جهانگیری به مصوبه مجلس خاطرنشان کرد: وقتی دیوان محاسبات حکم این فرد محکوم به انفصال از خدمت و جبران 60 میلیارد ریال به خزانه کشور را اجرا نمیکند بدیهی است او قانون را به تمسخر بگیرد.

به گزارش حوزه پارلمانی خبرگزاری فارس، احسان ارکانی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در صفحه شخصی خود با انشتار سندی، به نقد اظهار نظر احیر معاون اول رئیس جمهور پرداخت.
متن این مطلب به شرح زیر است:
جهانگیری معاون اول، مصوبه مجلس را که به قانون لازمالاجرا تبدیل شده دخالت در کار دولت میداند!
وقتی دیوان محاسبات سالهاست حکم این فرد محکوم به انفصال از خدمت و جبران 60 میلیارد ریال به خزانه کشور را اجرا نمیکند بدیهی است او قانون را به تمسخر بگیرد.
انتهای پیام
جلیلی: میگویند دشمن را تحریک نکنیم تا تنش نشود/ هیچ عاملی بهاندازه «تردید» تنشزا نیست
عضو شورایعالی امنیت ملّی با بیان اینکه امروز هیچ عاملی به اندازه تردید، تنشزا نیست، تصریح کرد: برخی میگویند دشمن را تحریک نکنید تا تنش ایجاد نشوند. باید گفت چه چیزی دشمن را تحریک میکند؟ اینکه دشمن احساس کند میتواند حقوق شما را زیر پا بگذارد، این تحریکزا است یا زمانی که دشمن احساس کند تعرض به شما هزینه دارد؟

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، سعید جلیلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عصر امروز (پنجشنبه 13 آذر) در بزرگداشت مجازی شهید محسن فخریزاده، دانشمند هستهای کشورمان که از سوی بسیج دانشجویی دانشگاههای تهران برگزار شد، گفت: شاید در چنین جلسهای که برای بزرگداشت این شهید بزرگوار برگزار میشود، این پرسش، پرسش مهمی باشد که چرا در جهان امروز با این همه ادعا درباره آزادی، تمدن و... دانشمندان هدف تروریستها قرار میگیرند.
شعار بازار آزادشان گوش فلک را کر کرده، امّا مانع تراکنش مالی میشوند!
وی با بیان مردم ما و مردم دنیا با تناقضهایی که بین شعارها و رفتارهای غرب هست، آشنا هستند، گفت: کسانی که شعار بازار آزاد آنها گوش فلک را کرد کرده است، اگر در آن سوی جهان، دو نفر بخواهند تراکنش مالی انجام دهند، این کار باید با موافقت آنها انجام شود.
جلیلی افزود: مردم ما بهخوبی شاهد هستند کسانی که شعار آزادی و لیبرال دموکراسی را مطرح میکنند، از رژیمها و افرادی که جزء مرتجعترین رژیمها و افراد هستند حمایت میکنند. کسانی که در زمینه اشغال، تجاوز و کشتن انسانهای بیگناه سرآمد هستند، الگوی دولتهای غربی میشوند.
وی در همین زمینه خاطرنشان کرد: دولتمردان غربی بارها ادعا کردهاند که در غرب آسیا تنها رژیم صهیونیستی نمونه لیبرال دموکراسی است.
مدعیان تمدن، دانشمندان را ترور میکنند
عضو شورایعالی امنیت ملّی در ادامه گفت: موضوع مهم این است که یکی از ادعاهای تمدن غرب این است که از قرون وسطی عبور کرده ایم و دورانی که دانشمندان محاکمه میشدند، بهسر آمده است. این ادعا در حالی است که امروز و در سال 2020 شاهد هستیم همینها رفتاری دارند که روی قرون وسطی را سفید کردهاند. همینها در رفتارهای خودشان محدودیتهایی را به دانشمندان اعمال میکنند که بیسابقه است. اگر دستشان برسد، دانشمندان را بازداشت می کنند، و همین کسانی که ادعای تحقق نظام نوین جهانی دارند، دانشمندان را در لیست سیاه قرار میدهند.
جلیلی ادامه داد: مردم جهان شاهد هستند در فهرست سیاه برخی سازمانهای بینالمللی، دانشمندان قرار میگیرند نه کسانی که بهرهای از علم نبرده اند. از آن بدتر دنیا شاهد است همان کسانی که آنها را در فهرست سیاه قرار دادهاند، توسط تروریستها مورد هدف قرار میگیرند.
وی با اشاره به وجود اسم شهید فخری زاده در لیست سیاه سازمانهای بینالمللی گفت: در نهایت هم این شهید بزرگوار توسط تروریستها مورد هدف قرار گرفت. ترور را هم خودشان معنی کردهاند که یعنی حد اعلای ترساندن. تمام تلاششان این است که دانشمندان ما را بترسانند. اینکه چرا این کار را میکنن، پرسش مهمی است که در مراکز علمی باید مورد کاوش قرار بگیرد. سؤال ان است که چرا در این عصر، رفتار قرون وسطایی را در شکل ترور نشان میدهند.
جلیلی در پاسخ گفت: غربیها میدانند که امروز اگر قدرتی بهدست آوردهاند مرهون علم و دانش است. میدانند علم است که برای آنها در عرصههایی قدرت را ایجاد کرده است. طبیعی است بر این مبنا میخواهند قدرتی که دارند را در خودشان منحصر کنند و اجازه ندهند کسانی دیگر قدرتمند شود.
وی ادامه داد: اینکه آنها خودشان را در موضع رهبری جهان قرار میدهند برای این است که احساس میکنند قدرتی دارند و این، منطقی قدیمی است و موضوع جدیدی نیست. علّت این روحیه را هم قرآن مطرح کرده است، علّت این است که استکبار میخواهد انحصار در خودش باشد.
دبیر سابق شورایعالی امنیت ملّی با اشاره به موضوع هستهای کشورمان گفت: در همین موضوع هسته ای در NPT میگویند این چند کشور سلاح هستهای را که نامشروع است داشته باشند و سایر کشورهایی که میتوانند داشته باشند را نیز این چند کشور تعیین کنند.
تحریمهای ثانویه در زمان اوبامای مؤدب و باهوش وضع شد
جلیلی با اشاره به رجزخوانیهای ترامپ گفت: فرد قبلی هم که او را باهوش و مؤدب میخواندند، در سند امنیت ملی آمریکا بیان میکند که ایالات متحده باید بتواند رهبری جهان را نهتنها اکنون بلکه تا یکصد سال آینده هم حفظ کند. چه کسی این حق را به او داده است؟ چرا ایالات متحده برای یکصد سال آینده هم باید رهبر جهان باشد؟ ناشی از همین منطق است که تحریمها علیه ملّت ایران از همان زمان تشدید شد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، تحریمهای ثانویه را مورد اشاره قرار داد و گفت: تحریم ثانویه یعنی اینکه نهتنها من با کشوری که با او مخالف هستم رابطه برقرار نمیکنم، بلکه کشور ثالثی هم که بخواهد با آن کشور رابطه داشته باشد را تحریم میکنم. خب تحریم ثانویه از چه سالی شروع شد؟ این تحریمها زمان اوباما کلید خورد. بنابراین این رفتارها منحصر به فردی مثل ترامپ نیست.
جلیلی ادامه داد: در چنین فضایی است که افرادی بلند میشوند که منکر علم نیستند و علم را قدرت میدانند، امّا این رهبری را نمیپذیرند و این نوع سلطه و انحصار را نمیپذیرند. این افراد به حکم آیه «قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا»، میگویند شما چنین اجازهای ندارید و اینطور نیست که فقط شما قدرتمند باشید. دانشمندان مؤمنی که علم را جهت میدهند نه در جهتی که دشمنان میخواهند. عبودیت را برای خدا میدانند و استقامت میکنند. اینها کسانی هستند که نه تهدید میشوند نه تطمیع و نه فریب تزویر دشمن را میخورند.
تهدید و تطمیع در شهید فخریزاده اثر نمیکرد
وی با بیان اینکه شهید فخریزاده سالها در معرض تهدید بود، امّا در او اثر نمیکرد، تصریح کرد: این انسانها ارزشمند هستند، چون لحظه ای دچار تردید نمیشوند. اینها مردان رشید عصر ما هستند که مصداق تعبیری هستند که خدا در قرآن درباره اصحاب کهف بهکار میبرد. اینان هستند که نمیپذیرند کسی بگوید برای صدسال آینده رهبری آینده جهان از آنِ ماست. آنها نمیترسند، نگران نمیشوند و میایستند و حرکت بزرگی را شروع میکنند. این حرکت آنقدر ارزشمند است که دشمن چارهای ندارد جز حذف آن عنصر، چرا که با ملتی مواجه است که نمیترسد و نمیتواند آنها را تطمیع کند و فریب و تزویر هم کارساز نیست.
تنش زمانی ایجاد میشود که دشمن احساس کند ضربهاش هزینهای ندارد
عضو شورایعالی امنیت ملّی با بیان اینکه برخی صحبت از تنشزدایی مطرح میکنند، گفت: امروز هیچ عاملی به اندازه تردید، تنشزا نیست.
وی تصریح کرد: برخی میگویند دشمن را تحریک نکنید تا تنش ایجاد نشوند. باید گفت چه چیزی دشمن را تحریک میکند؟ اینکه دشمن احساس کند میتواند حقوق شما را زیر پا بگذارد، این تحریکزا است یا زمانی که دشمن احساس کند تعرض به شما هزینه دارد؟ اگر دشمن احساس کرد که تعرض به شما هزینه ندارد، این تنشزا است.
جلیلی با بیان اینکه امروز هیچ عاملی به اندازه تردید در دفاع ملت، موجب تنش نخواهد شد، تصریح کرد: اگر در دفاع از منافع مردم، تردید شد، طمع دشمن افزایش پیدا میکند.
وی تصریح کرد: پاسخ ندادن به دشمن است که او را جریتر میکند و تهدیدهای بیشتری را متوجه منافع و امنیت ما میکند. اگر برای رفتارهای تهدیدزای دشمن، هزینه ایجاد نشود، او هر روز تهدید جدیدتری را متوجه ما میکند.
گفتند برجام برای تأمین امنیت بوده؛ مگر فعالیت صلحآمیز دانشمندان تهدید امنیت است؟
عضو شورایعالی امنیت ملّی در ادامه گفت: این دشمنی است که میگویند باید با آن توافق کنیم. یک زمانی در همین موضوع هستهای توافق برای چه بود؟ برای این بود که دشمن از ایذا و اذیت و مزاحمت دست بردارد و تحریم ها را بردارد. بعد گفتند اصلاً هدف از مذاکره، رفع تحریم نبوده؛ هدف از مذاکره، امنیت بوده است، میخواستیم موضوع هستهای امنیتی نباشد. اینکه دانشمندان شما فعالیت صلحآمیزی را زیر نظر آژانس داشته باشند، چه تهدید امنیتی بود؟
بند 5 برجام، هستهای را در نطنز متمرکز کرد و بعد دشمن آنجا را منفجر کرد
رئیس سابق تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان درباره تزویر آمریکاییها در برجام گفت: در بند 5 برجام آمده که اگر میخواهید همین فعالیت علمی و تحقیق و توسعه را راجع به فلان موضع علمی داشته باشید، صرفاً باید آن را در نطنز انجام دهید. درواقع آنها میگویند این کار را بکنید تا اگر خواستیم، بتوانیم در آن اخلال ایجاد کنیم! اگر در جاهای مختلف تحقیق و توسعه علمی داشته باشید، کار من سخت میشود و نمی توانم قوای تروریستی خود را به همه جا بفرستم. ایران این فعالیتها را صرفاً در تأسیسات نطنز انجام دهد تا وقتی که این فعالیتها در یک جا متمرکز شد، عناصر خرابکار خودش را میفرستد و در آنجا خرابکاری صورت میدهند. دیدید که چند وقت پیش این اقدام را انجام دادند.
جلیلی ادامه داد: غربیها میگویند تحقیق و توسعه شما نباید به فوردو برود، چرا؟ چون در زیر زمین است و نمیتوان آن را بمباران کرد. این استدلال دشمن در سال 2020 است. در توافق با ما، این را میخواهند. شما باید ظرفیتهای خود را در یک نقطه متمرکز کنید و بعد همان جا را مورد هدف قرار میدهند. میگویند نباید به فوردو بروید چون زیر کوه است. این رفتاری است که دشمن انجام میدهد.
شهدای هستهای بُعد جدیدی به علم بخشیدند
وی با بیان اینکه علیرغم همه تلاشهای دشمن، دانشمندانی در کشور وجود دارند که نگران نیستند و حرکت خود را با شتاب ادامه میدهند، گفت: این یک انقلاب علمی در سطح جهان است که کسانی نه تطمیع میشوند و نه میترسند. این همان موضوعی است که در بیانیه گام دوم انقلاب رهبر معظّم انقلاب بر روی آن تأکید میکنند و میفرمایند که امروز سنگ بنای یک انقلاب علمی ایجاد شده است.
جلیلی ادامه داد: شهیدان ما یک انقلاب در علم ایجاد کردند و به علم یک بُعد جدید بخشیدند و آن، جهت الهی است که علم را در جهت منافع ملتهای مستضعف پیش میبرد نه مستکبران. آنها این انقلاب علمی را ذیل انقلاب اسلامی رقم زدند.
وی افزود: دانشمندانی مثل فخریزاده، شهریاری، رضایینژاد، علیمحمّدی و احمدی روشن ایستادند و نترسیدند و علم را جهت دادند. علم را در جهت و مسیر متعالی برای بشریت قرار دادند، در جهت منافع ملتهای محروم نه یک مشت مستکبر قلدری که از هیچ جنایتی ابا ندارند.
صهیونیستها از بین انسان و تأسیسات، انسان را برای حذف انتخاب کردند
عضو شورای روابط خارجی کشورمان با اشاره به کتاب یکی از نویسندههای صهیونیستی که به فارسی هم ترجمه شده است گفت: در این کتاب بیان میکند که بحث ما این بود که چگونه مانع این دانشمندان و فعالیتهای علمی آنها شویم؟ جالب است که میگوید برخی گفتند تأسیسات آنها را بزنیم و برخی دیگر گفتند که انسانها را بزنیم. استدلال آنها این بود که انسانها فضا را عوض میکنند و هر کدام میتوانند تأثیرگذار باشند. تأسیسات را میتوانند دوباره ایجاد کنند، امّا یک انسان بزرگ فضا را متفاومت میکند.
جلیلی تصریح کرد: اینجاست که رهبر معظّم انقلاب در همین بیانیه گام دوم میفرمایند بهپا خیزید و دشمن کینه توز را که از این جهاد علمی بیمناک است ناکام سازید. امروز نگرانی دشمن از این انقلاب علمی است.
خاکریز هستهای بشکند، دشمن در سایر خاکریزها طمع میکند
وی با بیان اینکه شهدای ما علم را برای امنیت مردم میخواستند و دانشمندان ما اجازه نمیدهد علم مانع تأمین امنیت بشود و از علم برای نا امنی استفاده شود، گفت: کسانی که فکر میکنند این حرکات علمی و دانش هستهای نمیتواند برای منافع ملی مفید باشد، اشتباه میکنند، چرا که خاکریز اول جهاد علمی، دانش هستهای است و دفاعی که امروز از حقوق هستهای میکنیم دفاع از همه حقوق ملت و دفاع از امنیت کشور است چرا که اگر این خاکریز بشکند، دشمن در سایر خاکریزها طمع میکند.
جلیلی تصریح کرد: دشمن اگر بتواند خرمشهر را بگیرد و با مقاومت جانانه مواجه نشود، تا شهرهای دیگر پیش میآید. بنابراین دانشمندان ما فقط از حق هستهای دفاع نمیکردند بلکه از سایر موضوعات از جمله امنیت کشور دفاع میکردند. بههمین دلیل دشمن بلافاصله مسائل دیگر مثل موشکی را پیش کشید.
شهید فخریزاده به ما پیام میدهد که نترسید و نگران نباشید
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه این حرکت بزرگ و این میراث بزرگ را باید حفظ کرد، گفت: امشب در اولین شب جمعه ای که این شهید، میهمان اباعبدالله الحسین علیهالسلام است، دور هم جمع شدهایم که به او بگوییم راه تو را ادامه میدهیم. مطابق آیه قرآن، شهید فخریزاده هم برای ما پیامی دارد و پیام او، بشارت است.
جلیلی ادامه داد: شهید فخریزاده پیام بشارت میدهد به کسانی که به او ملحق نشدهاند که «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»؛ نترسید و نگران نباشید، و این پیام، پیام بسیار امیدبخشی است.
انتهای پیام/
تحلیلهای شاه سلطان حسینی و غرور ملی ایرانیان در واکنش به اقدام صهیونیستها ظرفیتهای زیادی داریم که باید به کار بگیریم. البته نباید با احساسات یا فشار اجتماعی شتابزده تصمیم گرفت. تحلیلهای شاه سلطان حسینی و غرور ملی ایرانیان به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، عبدالله گنجی نوشت: در تحلیل چرایی ترور شهید فخریزاده، تحلیلهای متنوعی به گوش میرسد. دولتیها و اصلاحطلبان معتقدند کار بدی بود، اما نباید در فردای این ترور کاری بکنیم که برای کشور هزینه ایجاد شود. این تحلیل بعد از ترور چهار دانشمند هستهای دیگر نیز ارائه شد و در ترور حاج قاسم نیز پررنگتر شد. آنچه از تریبونهای دولتی به گوش میرسد تحلیلهایی است که واکنش ما را به صفر میرساند و وحشت از پاسخ مجدد دشمن «عقلانیت ترس» را به کار انداخته است. تحلیل اول: مهمترین تحلیل این است که ما «در چاله صهیونیستها نخواهیم افتاد». در تفسیر این حرف معتقدند در روزهای پایانی ترامپ که وی چیزی برای از دست دادن ندارد، صهیونیستها میخواهند با این ترور، جنگی راه بیندازند و ما باید هوشمندانه عمل کنیم. معنای این هوشمندانه یعنی هیچ اقدامی نکنیم تا جنگ نشود. مگر دانشمندان قبلی را ترور کردند، هدفشان جنگ بود؟ خیر. تحلیل دوم: دستهای دیگر معتقدند هدف این ترور به واکنش واداشتن ما است تا بایدن نیز به برجام بازنگردد. از سوی دیگر واکنش ما شرایط را برای گشایش برجامی از سوی بایدن سخت میکند، پس باید کاری نکنیم. تحلیل ما چیست: ما (نیروهای انقلاب اسلامی) بر این باوریم که محاسبات دشمن در ترور این است که ایران در شرایطی نیست که واکنش نشان دهد و از قضا این بهترین زمان برای ترور است. متأسفانه ما نتوانستهایم این محاسبه دشمن را تغییر دهیم و خودمان تغییر کردیم. تحلیل اصلی ما این است که صهیونیستها درصدد خدشه به افتخار راهبردی «در سوریه میجنگیم تا در همدان و کرمانشاه نجنگیم» است، درصدد هستند امنیتی که در بیرون مرزها برای آن جنگیدهایم و پیاده نظام آنان را به عقب راندهایم را در قالب «ناامنی» به درون کشور بکشانند و مردم را متوجه این موضوع کنند که در سوریه جنگندیم و از امنیت کشور خود غافل شدیم. بدون تردید باید اولویتهای امنیتی را عوض کنیم، نه نظامی. نباید ملت ما به این باور برسد که «خانه امن» در فیلم، قصه و کتاب است، اما در کف خیابان نیست. در واکنش به اقدام صهیونیستها ظرفیتهای زیادی داریم که باید به کار بگیریم. البته نباید با احساسات یا فشار اجتماعی شتابزده تصمیم گرفت. نباید به مسیری برویم که توابین کربلا را به عین الورده برد و بدون برآورد نظامی تلف شدند و از سوی دیگر نباید سلطان حسین صفوی باشیم که با دست خود تاج را بر سر جوان 26 ساله گذاشت و گفت: «فرزندم خداوند این گونه مقرر کرده است و ما با امر خدا مخالفت نمیکنیم.» اگر سلطان حسین در بیرون قلعه اصفهان جنگیده بود و تکهتکه شده بود، اکنون جزو مفاخر ایران و تشیع بود، اما عافیتطلبی باعث شد، حکومت را تسلیم کند و دو سال پس از تحویل حکومت محمود افغان در یک روز تمام شاهزادگان صفوی را سر برید و شاه نیز نظارهگر این صحنه بود. دو شاهزاده کوچک به قبای شاه پناه بردند و شاه به افغانها التماس میکرد که این دو بچه را به خاطر من نکشید، اما شاه نمیفهمید که دشمن از جنازههای شاهزادهها هم میترسد. شاه میتوانست با همان جنازهها (مبتنی بر فرهنگ تشیع) غوغا کند، اما محمود افغان برای جلوگیری از شورش، جنازه را نیز به قم فرستاد که قلعه اصفهان امن بماند و شاه به آب و نانی که زنده بماند، اکتفا کرد و نهایتاً خود نیز قربانی شد. امروز یاران انقلاب اسلامی در سه جبهه در مرزهای صهیونیستها هستند. سرزمین اشغالی فلسطین فاقد عمق استراتژیک جغرافیایی است، عرض آن به 200 کیلومتر هم نمیرسد. در جنوب حماس، در شمال حزبالله و در شرق سوریه قرار دارد. روشهای نوین سایبری و... نیز مهم است. برخی از سیاسیون مستقر در دولت ما بارها گفتهاند صهیونیستها را باید از امریکا جدا کرد یا جدا ببینیم. این تحلیل غلط باعث شده است که کمکهای مالی و تسلیحاتی غرب برای حفظ برتری نظامی صهیونیستها هر روز بیشتر شود. احتمالاً دولتمردان ما میدانند که دانشمندان هستهای مصر و عراق نیز توسط صهیونیستها ترور شدند و مراکز هستهای عراق، سوریه و سودان نیز توسط صهیونیستها بمباران شد، اما هیچکس در جهان سخن نگفت.در این جهان کفر و بربریت دانشمند علمی ما را در قلب کشور ترور میکنند و جهان غرب خفه است، اما یک دیپلمات ایرانی که به ادعای آنها قصد بمبگذاری در جلسه تروریستهای منافق را داشته و انجام هم نداده است، خبر اول جهان است. اگر هزینه اقدامات صهیونیستها بالا نرود، جلوتر خواهند آمد، از قضا صهیونیستها واقعگرا هستند. اگر احساس برتری طرف را لمس کنند، هرگز اقدامی نمیکنند. به تعبیر مقام معظم رهبری راهی جز قوی شدن نداریم و به تعبیر امام «راهی جز مبارزه نمانده است»، بنابراین هر تحلیلی که ما را به سکوت بکشاند، غرور ملت بزرگ و کهن ایران را شکسته است. غرور ایرانیان به حدی است که بعضاً به آن «سندرم امپراطوری» میگویند. این غرور نباید شکسته شود. شرط حفظ این غرور آن است که از ترس باران به زیر ناودان فرار نکنیم. انتهای پیام/
شباهت قاتلان شهید فخریزاده و جنایتکاران «اسپایکر»/ قتل عام 2 هزار جوان نخبه در یک روز +تصاویر دلخراش
جنایت اسپایکر، فاجعهای است که در آن حدود 2 هزار جوان دانشجوی نخبه عراقی توسط جنایتکاران داعشی در تکریت به شهادت رسیدند. همان اندیشه پلید، جمعه عصر، یکی از نخبگان سرزمین ما را به شهادت رساند.

خبرگزاری فارس ـ گروه حماسه و مقاومت ـ مهدی احمدی: جنایت اسپایکر، فاجعهای است که در آن حدود 2 هزار جوان دانشجوی نخبه عراقی توسط جنایتکاران داعشی در تکریت به شهادت رسیدند.
گستردگی ابعاد این جنایت به حدی بود که آن زمان همه گمان میکردند این فاجعه در تاریخ بشر ثبت و ابعاد آن موضوعاتی مانند هولوکاست را که حتی فاقد سند هستند، تحتالشعاع قرار دهد. اما این قتلعام و نسلکشی خیلی زود فراموش شد و رسانههای جبهه مقاومت هم آن را رها کردند. حتی این جنایت دچار تحریف هم شد و عدد شهدای فاجعه اسپایکر توسط برخی رسانهها کمتر از تعداد واقعی اعلام میشود.
اسپایکر نام پایگاهی در شمال عراق است که در اختیار نیروی هوایی ارتش عراق قرار دارد و از آن به عنوان دانشگاه علوم و فنون هوایی استفاده و جوانان نخبه این کشور در این دانشگاه افسری ضمن آموختن فنون پرواز و دیگر علوم و فنون هوا و فضا به استخدام نیروی هوایی عراق در میآیند.
جنایت اسپایکر در فاصله روزهای 11 تا 15 ژوئن سال 2014 میلادی برابر با 21 تا 25 خرداد 1393 به وقوع پیوست و در آن جنایتکاران داعشی با همکاری تعدادی از افراد حزب بعث و قبایل منطقه، دانشجویان و کارکنان این پایگاه را با فریب از اسپایکر خارج و در حالی که کامل غیر مسلح و حتی لباس راحتی برتن داشتند به طرز فجیعی قتل رساندند.
پرداختن به ابعاد ماجرای جنایت اسپایکر از جمله موضوعاتی بود که در سالهای اخیر دغدغه پرداختن به آن را داشتیم، اما با توجه به وقوع این جنایت در عراق، خصوصاً منطقه تکریت امکان حضور در صحنه و پرداختن به آن وجود نداشت. تا اینکه در آخرین سفر به عراق و رایزنی با برخی نهادها امکان حضور در تکریت و تهیه گزارش میدانی و گفتوگو با شاهدان این جنایت فراهم شد.
حرکت برای عزیمت به سمت اسپایکر را از بغداد به سمت شمال عراق آغاز کردیم و حوالی بعدازظهر به سامرا رسیدیم. به دلیل ناامن بودن جاده، شب را در سامرا و در جوار مضجع شریف امامین عسکرین (ع) سپری کردیم و صبح به سمت تکریت به راه افتادیم.
شرایط شمال عراق متفاوت از نواحی مرکزی و جنوبی است و در این مناطق هنوز هستند کسانی که به حزب بعث وفادارند و همین وفاداری به بعثیها سبب پیوستن آنها به داعش و دیگر گروههای تکفیری و تروریستی شد. اکنون هم باوجود ثبات در منطقه هنوز این مناطق ناامن است و حتی بومیان هم کمتر به تنهایی بین شهرهای شمالی عراق تردد میکنند.
به هرحال حرکت ما با همراهی دو خودرو مسلح به سمت تکریت آغاز شد. این شهر در 140 کیلومتری شمال غرب بغداد قرار دارد و پس از عبور از سامرا شهر بزرگی در مسیر آن نیست. عبور از این مسیر بیابانی و لمیزرع و شنیدن موضوع ناامنی منطقه مقداری اضطراب به دل میانداخت اما در حدی نبود که ما را از سفر بازدارد و بالاخره پس از گذر از این مسیر با دیدن چند بنای عظیم که بقایای کاخهای صدام بودند، دریافتیم که به تکریت رسیدهایم.
محوطه کاخهای صدام در تکریت که به خرابه و زبالهدان تبدیل شده
شهری با قدمت چند هزار ساله با آثاری از دوران پیش از میلاد مسیح و تمدن آشور، مرکز استان صلاحالدین عراق و زادگاه صدام حسین دیکتاتور بعثی که در کرانه روز بزرگ دجله واقع شده است.
همه این تعاریف باعث شده بود گمان کنیم شهری آباد و سرسبز در پیش داریم، اما با منطقهای جنگزده و ویران که امکانات اولیه زندگی هم در آن وجود نداشت، مواجه شدیم. البته توصیفی که از شهر شنیده بودیم هم این بود که صدام زادگاهش را بسیار آباد کرده اما وقوع جنگ، از حمله آمریکاییها گرفته تا هجوم تکفیریها خصوصاً داعش و زد و خوردهای آنها با ارتش و نیروهای بسیج مردمی سبب وارد شدن آسیبهای جدی به این شهر شده بود.
البته هدف ما از این سفر دیدن آبادی یا ویرانی تکریت نبود. از این رو بلافاصله راهی قتلگاه اسپایکر شدیم. قتلگاهی که زمانی محل کاخهای صدام و خوشگذرانیاش بود. او پل باعظمتی هم برفراز رود دجله برای دسترسی به کاخهایش ساخته بود. اما این مکان امروز ویرانهای بود که به موزه شهدای اسپایکر تبدیل شده بود.
نمایی از یکی از کاخهای صدام
آنچه ملاحظه میشد، هشت کاخ با عظمت روی بلندی بود که در کنار رود احداث شده، در این نقطه رود دجله به دو شاخه تقسیم شده و چند کیلومتر پایینتر دوباره به هم متصل شده بود. یعنی جزیرهای در وسط رود پدید آمده و صدام چنین مکانی را برای احداث کاخهایش انتخاب کرده بود. چند کاخ این سمت رود، چند کاخ آن سمت رود و چند کاخ هم در جزیره وسط رودخانه. چند بنا هم در حال ساخت بوده که با سقوط صدام به حال خود رها شده بود.
جزیرهای در رود دجله که کاخهای صدام در آنجا و اطرافش واقع شده است
هنگام پیاده شدن از ماشین با بوی تعفنی مواجه شدیم که بسیار عجیب بود. اولین توضیح حاضران هم درباره همین بوی نامطبوع بود. درست حدس زده بودیم. این بوی یکی از گورهای دسته جمعی بود که پیکرهای شهدا در آن باقی مانده بود و با گذشت سالها هنوز بوی آن به مشام میرسید.
به محض رسیدن، کار بازدید را آغاز کردیم، زیرا مأموران امنیتی گفتند به دلیل ناامنی منطقه زیاد نمیتوانیم آنجا بمانید و باید قبل از تاریک شدن هوا به سامرا یا بغداد بازگردیم.
همان ابتدا تعدادی بنر و تابلو که تصاویری از این جنایت روی آن بود نظر ما را به خود جلب کرد. به سمت تابلوها رفتیم. مردی عراقی جلو آمد و شروع به توضیح دادن درباره این جنایت کرد. بنرها زیر یک پل نصب شده بود و در منتهی الیه خیابان هم ساختمانی یک طبقه قرار داشت که مقر بسیج مردمی عراق (حشدالشعبی) بود. ساختمانی که چند سال قبل داعش با تصرف منطقه، پرچمش را روی آن نصب کرده بود.
محل انتقال گروهی از دانشجویان به کنار دجله برای اعدام
فرد راهنما به اتاقی رفت و تعدادی عکس برای ما آورد و شروع به توضیح دادن کرد: درست همین نقطهای که ایستادهاید، دانشجوها را از خودرو پیاده کرده و آنها را به چند دسته تقسیم کردند. عدهای را به محوطه جلوی کاخها بردند و عدهای را از کنار همین ساختمان به کنار رودخانه بردند. در حالی که تصاویر را در دست داشتیم به دنبال مسیر حرکت دانشجوهای مظلوم راه افتادیم و با عبور از کنار ساختمان به نقطهای رسیدیم که با دیدن آن ترس عجیبی به دلمان افتاد.
اینجا درست همان نقطهای بود که در فیلمهای منتشر شده توسط داعش بارها دیده بودیم. جایی که جوانها را یکی، یکی لب رود میآوردند و با زدن گلوله به سرشان آنها را به درون آب پرت میکردند.
نقطهای که جوانان بیگناه را به ضرب گلوله به شهادت رسانده و آنها را به رودخانه پرتاب میکردند
فرد راهنما که گویا مدت زیادی بود کسی را برای ارائه این توضیحات نیافته بود با شور و هیجانی خاص و در حالی که اشک میریخت به شرح این جنایت میپرداخت. او هنگام توضیح، عکسهای مربوط به گفتهاش را هم به ما نشان میداد و برای جوانان وطنش همچنان میگریست. هنگامی که به کنار رود رسیدیم از شدت ناراحتی فریاد «یا حسین» سر داد و گفت: نمیتوانید تصور کنید که این رود با عظمت از خون این جوانان به رنگ سرخ درآمده بود.
آب رود دجله که از خون جوانان مظلوم به رنگ سرخ درآمده بود
خروش رود دجله و غرش آب و عرض وحشتناک آن اضطراب را در ما تشدید میکرد. آنجا درست زیر پل باعظمتی بود که روی رود دجله در زمان صدام احداث شده بود. جالب بود وسط پل براثر اصابت راکت هواپیمای جنگنده آمریکایی فروریخته بود، اما پل به قدری استحکام داشت که بومیان با ورقهای آهنی دوطرف پل را به هم وصل کرده و بدون داشتن پایه زیر آن، از روی پل تردد میکردند. تکه کنده شده از پل هم هنوز زیر آن آویزان بود.
پلی روی دجله که هواپیمای آمریکایی آن را هدف قرار داد
از راهنما پرسیدم: اصلاً داعش چگونه توانست این همه جوان را از پایگاه اسپایکر خارج کند و به اینجا بیاورد؟ پاسخ داد: داعشیها میدانستند در صورت درگیری با پایگاه اسپایکر یا شکست میخورند و یا تلفات سنگینی میدهند. از این رو با کمک بعثیها و برخی قبایل منطقه، نقشهای شوم برای خارج کردن دانشجوها و خلع سلاح آنها کشید.
تعدادی از داعشیها با لباس مردم عادی سراسیمه به جلوی پادگان میروند و به آنها میگویند: داعش با تمام قدرت در حال نزدیک شدن به این منطقه است و اگر به اینجا برسد همه شما را قتلعام میکند. با ما بیایید تا شما را به مناطق امن ببریم. تعداد این افراد زیاد بوده و برخی از آنها هم چهره موجهی داشتند. ظاهراً فرمانده پایگاه هم به جوانان اطمینان میدهد که شما به جای امنی منتقل میشوید. به این صورت جوانان حاضر در پایگاه با تعداد زیادی خودرو از سواری گرفته تا کامیون و وانت به تکریت و محدوده کاخهای صدام منتقل میشوند و آنجا متوجه میشوند که در چنگال داعشیها گرفتار شدهاند.
انتقال به تکریت و سرنوشتی شوم
برخی از این جوانان حتی لباس راحت بر تن داشتند و از ترس جانشان با همان لباسی که در آسایشگاه بودند سوار ماشینها شده بودند. آنها دسته دسته به قتلگاه میآمدند و خبر نداشتند چه سرنوشت دردناکی تا لحظاتی دیگر در انتظارشان است.
ابتدا از آنها سؤال میشود کدام یک از شماها شیعه هستید. ابتدا همه سکوت میکنند، اما در ادامه برخی از دانشجویان شروع به معرفی جوانان شیعه میکنند. به این صورت جوانان شیعه جدا شده و آنها را گروهگروه به قتلگاه میبرند. عدهای را به کنار رود، گروهی را به کنار گور بزرگ از قبل حفاری شده و برخی را هم به محوطهای در پشت کاخها برده و همه را قتلعام میکنند.
راهنما هنوز میگریست و با اشک و آه برای ما ابعاد این جنایت را شرح میداد. او از جمله اولین کسانی بود که پس از بازپسگیری منطقه از داعش به تکریت آمده و با حجم عظیم پیکرها روبرو شده بود.
از او پرسیدم تعداد دقیق شهدا چند نفر هستند؟ گفت: متأسفانه آماری که رسانهها از تعداد شهدا میدهند یعنی 1700 شهید، آمار درستی نیست. تا این لحظه 1935 نفر را شناسایی کردهایم و احتمالاً تعداد شهدا بیش از این است که همه از شیعیان هستند. این افراد نخبگانی هستند که در پایگاه اسپایکر مشغول تحصیل بودند و با این جنایت لطمه بزرگی به کشور ما عراق وارد شد، زیرا نخبگان زیادی را از دست دادیم.
1935 شهید شناسایی شده به تفکیک شهرهای محل سکونتشان
به راه افتادیم و به نزدیکی یکی از کاخها رفتیم که سردر آن نوشته بود «قصر صلاحالدین»؛ بنای مستحکمی که راکت جنگنده آمریکایی تنها یک حفره در دیوار آن ایجاد کرده بود. کنجکاوی سبب شد از مأموران حاضر در محوطه بخواهیم اجازه ورود به کاخ را به ما بدهند، آنها هم پذیرفتند و با هم وارد کاخ شدیم. بنای باشکوهی که زمانی محل عیش و نوش دیکتاتور بزرگ عراق یعنی صدام بود اکنون به خرابهای تبدیل شده و آن همه شکوه تنها یک لوستر روی سقف آن باقیمانده بود.
نمای داخل کاخ صدام و تنها لوستر باقیمانده در آن
از راهنما درباره کاخها پرسیدیم. او گفت: این کاخها تا قبل از سقوط صدام بسیار زیبا و باشکوه و همه منطقه هم سرسبز و آباد بود. اما بلافاصله پس از اینکه خبر سقوط صدام منتشر شد، عدهای به کاخها هجوم آورده و هر آنچه در کاخها بود را غارت کردند. این لوستر هم به دلیل ارتفاع زیاد و دسترسی نداشتن سر جایش ماند که به مرور زمان آن هم تقریباً از بین رفته. آن زمان تقریباً همه کاخها مورد حمله جنگندههای آمریکا قرار گرفت و اینجا کم کم به ویرانهای تبدیل شد.
حفرهای که براثر اصابت راکت جنگنده آمریکایی در یکی از کاخها ایجاد شده بود
با خود فکر میکردم صدام برای بنا کردن این کاخها همه عراق را به فقر کشاند و جنایتهای زیادی کرد، اما شاید بیش از چند روز در این کاخها حضور پیدا نکرد، زیرا مقر اصلیاش در بغداد بود. راهنما میگفت: صدام در مناطق مختلف عراق کاخهای اینچنینی بنا کرد، اما این همه ظلم و غارت مردم ثمری برایش نداشت. او مُرد و این کاخها هم ویران شدند.
از قصر ویرانه صلاحالدین خارج شده و به سمت گوری دستهجمعی که در نزدیکی آن بود رفتیم. بوی تعفن از فاصله دور هم به مشام میرسید. راهنما میگفت: هنوز پیکر شهدای زیادی در این گور باقیمانده و روند خارج کردن آنها و آزمایش DNA به کندی انجام میشود. در حالی که هنوز خانوادههای این عزیزان چشمانتظار خبری و یا چند تکه استخوان از عزیزشان هستند. البته پیکرهای زیادی شناسایی و تحویل داده شده، اما هنوز خانوادههای بیشماری چشمانتظار خبری از فرزندشان هستند.
نمایی از یک گور دستهجمعی که هنوز استخوانهای شهدا در آن مشاهده میشد
لابلای خاکهای گور دستهجمعی هنوز تکههایی از لباسها، کفش، دمپایی و حتی استخوانهای شهدا مشاهده میشد. راهنما میگفت: اگر در امتداد رود دجله حرکت کنید، شاید بین نیزارها هنوز آثار استخوانهای شهدا برجا باشد. ای کاش باقیمانده این پیکرها هرچه زودتر جمعآوری، شناسایی و تحویل خانوادههایشان شود.
آثار به جامانده از شهدا در گور دستهجمعی
راه را ادامه دادیم و به محوطه دیگری رسیدیم. یکی از افراد حاضر گفت: اینجا محلی است که جوانان یکی یکی در آن رها شده و سپس آنها را با گلوله به شهادت میرساندند. آن قدر این کار را انجام دادند که همه این محوطه چندصد متری لبریز از پیکرهای شهدا شد. دیدن تصاویر این فاجعه بسیار تلخ و تکاندهنده بود و این همه قساوت و سنگدلی باور نکردنی.
نقطه دیگری که قتلعام در آن صورت گرفت
به راستی چه میشود که یک انسان به جایی میرسد که به راحتی هزاران انسان نخبه را بیدلیل قتلعام کرده آن هم در مکانی که محل عبرت است. جایی که صدام بنا کرد و پس از جنایتهای فراوان دست آخر نابود شد و امروز تاریخ برای داعشیان جنایتکار تکرار شد و آنها هم سرانجامی جز نابودی نداشتند.
هوا هر چه تاریکتر میشد نیروهای امنیتی فشار را برای ترک منطقه بیشتر میکردند. اما تلاش ما برای ماندن برای این بود که بتوانیم به ابعاد بیشتری از جنایات تکفیریها پی ببریم. دست آخر در حالی که هوا رو به تاریکی بود به سمت بغداد راهی شدیم.
جاده باریک و خلوت، تاریکی هوا و فکر جوانان نخبهای که بیگناه پرپر شدند، لحظات سختی برایمان رقم زد و آنچه بر ما میگذشت سکوت بود و سکوت.
جمعه عصر هم همان اندیشه حذف نخبگان و دانشمندان، به روی یکی از بهترین فرزندان سرزمین ما آتش گشود و محسن فخریزاده، دانشمند هستهای را به شهادت رساند.
انتهای پیام/
کاسبی بیمارستانهای خصوصی با کرونا/ دلایل افزایش مرگ و میرها از نگاه پرستاران بیماران کرونا با گذشت حدود 9 ماه از شیوع بیماری کرونا، به بهانه شنیدن مشکلات پرستاران در این روزهای پر از رنج با چند تن از پرستاران هم صحبت شدیم و درددلهای آنان را شنیدیم. کاسبی بیمارستانهای خصوصی با کرونا/ دلایل افزایش مرگ و میرها از نگاه پرستاران بیماران کرونا گروه سلامت خبرگزاری فارس- محمد رضازاده: وقتی لباس سپید پرستاری را برتن میکنی، باید این عهد را با خدای خود ببندی که درد بیمار را بر درد خود ارجحیت دهی و از هر اقدامی که برای تسکین آلام دردمندان دریغ نکنی. پرستار که باشی فرقی نمیکند تا چه زمانی در بیمارستان هستی، یا چند ساعت نخوابیدهای و یا چندین روز است که لحظهای استراحت نکردهای، پرستار که باشی خودت را نادیده میگیری و راهی برای تسکین بیماران پیدا میکنی، در 9 ماهه گذشته که شاهد شیوع بیماری کرونا در کشور بودیم پرستاران نشان دادند که پایبند عهدشان ماندند و برای کمک به یک بیمار دردمند مبتلا به کرونا از هیچ کاری دریغ نکردند، هرچند در همین دوران نیز با مشکلات زیادی مواجه بودند. به بهانه شنیدن درد دلها و مشکلات پرستاران در این روزهای پر از رنج با چند تن از پرستاران هم صحبت شدیم و درددلهای آنان را شنیدیم. این میزگرد با حضور سجاد حسن زاده دکتری آناتومی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، مصطفی عبدالملکی لیسانس پرستاری و فوق لیسانس مدیریت بهداشت و درمان و امیر مسعود یاراحمدی کارشناس بهیاری برگزار شد. *چند وقت است که در بحران کرونا مشغول به خدمترسانی هستید؟ بزرگترین مشکل این روزهای پرستاران چیست؟ حسن زاده: ده سال است به عنوان پرستار مشغول به کارم و از اول شیوع بحران کرونا وارد میدان مقابله با کرونا شدم، از گذشته فریاد پرستاران به دلیل کمبود نیرو بلند بود و این موضوع وقتی به بحران کرونا رسید بیشتر نمایان شد. متاسفانه همین موضوع باعث فشار کاری پرستاران شده است و برخی از آنها مجبورند شیفتهای طولانی مدت با شرایط خاص را بگذارنند و همین شیفتها اثرات منفی روی آنها میگذارد. بسیاری از عوامل در این قضیه دخیل است که یک پرستار در محیط کاری موفق باشد، اما متاسفانه کمبود نیرو و فشار کاری زیاد و متناسب نبودن حقوق و مزایا از جمله معضلاتی است که تا حد زیادی روی پرستاران تاثیر گذاشته است و روز به روز خود را نمایان میکند. به طوری که شاهدیم مسوولان نیز تصمیم به افزایش و جذب پرستار گرفتهاند. *ساعات کاری پرستاران در بحران کرونا چقدر افزایش یافت؟ عبدالملکی: ساعات کاری پرستاران به نسبت گذشته تغییر کرده است و اغلب بیمارستانهای ما تغییر کاربری دادهاند تا درآمدهای خود را بالا ببرند، در بیمارستان خصوصی معمولا شیفتها بالای 8 ساعت است و پرستار باید در کاورهای گرم شیفت خود را بگذارند. اگر پرستاری کوچکترین خطایی انجام دهد آسیب را خودش میبیند، شیفتهای کاری اگر قرار است شبیه پروتکلهای جهانی اجرایی شود که باید زمان آن مشخص باشد اما متاسفانه میبینیم گاهی برای سی بیمار یک یا دو پرستار خدمات ارائه میدهند که همین موضوع باعث کاهش کیفیت خدمات پرستاری شده است. *کدام قوانین حوزه پرستاری طی سالهای اخیر روی زمین مانده و اجرا نشده است؟ حسن زاده: برخی قوانین حوزه پرستاری در سال 88 تصویب شده است و اجرایی نشده است و زمانی که وزیر جدید بر صندلی وزارت مینشیند اعلام میکند که این مصوبات مربوط به دولت قبل بوده است، قانون تعرفهگذاری و بهرهوری باید اجرایی شود، از زمان شیوع کرونا اعلام شد که بیمارستانهای دانشگاهی باید کارانه و حق ویژه کرونا پرداخت کنند اما متاسفانه این قانون در بیمارستانهای تامین اجتماعی و خصوصی اجرایی نمیشود، بیمارستان خصوصی اعلام میکند اگر درامد بالایی داشت حق کرونا را پرداخت میکند اگر نداشت که هیچ! یکی از اعضای کمیسیون بهداشت و درمان می گفت ما برنامهریزی انجام داده ایم که یک سری نیرو چند ساعت آموزش ببینند و به عنوان کمک پرستار فعالیت کنند همین طرز تفکر باعث شده هر کسی ادعای پرستاری کند. آن کسی که باید تاوان این بی برنامگی را بدهد فرد بیمار است زیرا باید هزینه درمان را پرداخت کند اما آنطور که باید خدمات با کیفیت دریافت نکند. *از نظر شما به عنوان افرادی که مدتهاست با بیماران کرونا درگیر هستید دلیل افزایش شیوع کرونا در کشور چیست؟ عبدالملکی: تجربه من نشان میدهد مجریان بهداشت و درمان در برخی بیمارستانها از سواد و تجربه کافی برخوردار نیستند به طور مثال دو هفته قبل در یکی از شهرستانها شاهد برگزاری مراسم و تشییع جنازه یک فوتی کرونا و یک بیمار عادی بودیم که همین همزمانی باعث تجمع دو هزار نفر شد که متاسفانه این موارد به دلیل بی برنامگی رخ میدهد و طبق اطلاعاتی که به دست من رسید در همین مراسم بیش از صد نفر به کرونا مبتلا شدهاند. با بیماران که صحبت میکنیم و دلیل ماسک نزدن آنها را میپرسیم میبینیم که توانایی تهیه روزانه ماسک را ندارند و متاسفانه میبینیم برخی از مردم از یک ماسک سه لایه چند روز استفاده میکنند، همچنین میبینیم برخی که وضعیت اقتصادی مطلوبتری دارند نیز رعایت نمیکنند، متاسفانه شاهدیم که برخی مبتلایان بدون مشورت پزشک اقدام به مصرف خودسرانه دارو میکنند همین موضوع میتواند منجر به باعث افزایش مرگ و میر بیماران شود. زمانی که فردی به بیماری کرونا مبتلا میشود باید طبق پروتکل دارو مصرف کند، وقتی وارد آزمایشگاه خصوصی یا بیمارستان میشویم میبینیم که با ازدحام مردمی مواجه هستیم که کمترین علائم را دارند و در صورتی که به کرونا مبتلا نباشند ممکن است به این بیماری مبتلا شوند. در حال حاضر بسیاری از مراسمها به صورت پنهانی برگزار میشود که امیدواریم با اجرای محدودیتها شاهد کاهش برگزاری مراسمها باشیم. یار احمدی: یکی از دلایل بالا رفتن مرگ و میر این است که برخی مراکز که استاندارد نیستند را به بیماران کرونایی اختصاص داده اند و الان هر پرستاری با هر درجه ای را در بخش آی سی یو بالای سر مریض گذاشته اند. وقتی بیمار را به بیمارستان می رسانیم اما به دلیل کرونا چون نمی توانیم وارد بخش ها شویم و از کیفیت ارائه خدمات به بیمارمان باخبر شویم، بنابراین نمی توانیم بفهمیم که قرار است چه اتفاقی برایش بیفتد بنابراین در این موقعیت آیا پرستار حرفه ای و با تجربه بهتر کار می کند یا پرستار مبتدی! *وضعیت پرستاران در بیمارستانهای خصوصی چگونه است؟ حسن زاده: برخی بیمارستان ها سیستمشان را اینطور چیده اند که پرستار مقیم نداشته باشند یعنی شیفت ها را براساس بیمار تعریف می کنند. اکثر بیمارستان های خصوصی بعد کرونا تغییر کاربری داده اند و گفته اند که چون به خاطر کرونا مردم برای جراحی و درمان های دیگر مراجعه نمی کنند، تعداد تخت آی سی یو را از 10 به 60 رسانده تا بتوانند کمبودهایش را جبران و درآمدزایی کنند. وقتی پرستار مجبور است کار کند و از طرفی یک پرستار باید ده بیمار را پوشش دهد، کیفیت خدمات پایین میآید. در شروع بیماری کرونا در تعداد پرستار مشکلی نداشتیم اما اینقدر طی ماههای گذشته آنقدر ریزش پرستار داشتیم که الان با کمبود و محدودیت پرستار مواجهیم. یار احمدی: در بیمارستان های خصوصی به صورت معمول عصر و شب فعالیت می کنیم یعنی 18 ساعت ولی اگر تاریخ شیفت به روز تعطیل بخورد باید 24 ساعت شیفت بدهیم آن هم در یک مرکز. در بیمارستان های دولتی به دلیل نظارت بیشتر حداکثر کار در شیفت 12 ساعت است. مثلا اگر در یک مرکز بین سه نیروی پرستار یک نفر کرونا بگیرد، دو نفر دیگر باید کار او را پوشش دهند. این مشکل امکان دارد در مرکز دیگر هم پیش بیاید و کار مضاعف بر گردن یک پرستار محول خواهد شد. *برخی خبرها حکایت از آن دارد که بیمارستانهای خصوصی بیمار را برای دریافت پرستار به خارج از بیمارستان ارجاع میدهند این موضوع را تایید میکنید؟ عبدالملکی: بیمارستان های خصوصی علت اینکه مراقب یا پرستار میگذارند چون منبع درآمدشان است یعنی با یک شرکت خصوصی قرارداد می بندند و میگویند شیفتهای خصوصی ما را پوشش دهید. هم کمبود نیرو جبران می شود هم درآمدزایی می کنند. در واقع با این کار سهمی را برای خود برداشته و درصدی را به شرکت میدهد. در بیمارستان دولتی هم اگر بیماری مراقب نداشته باشد میگویند با فلان شرکت قرار داد داریم و بیمار و خانوادهاش مبلغی به یک مراقب و پرستار می دهند که کنارش بایستد. در بیمارستان های دولتی هم با یک شرکت خصوصی قرار داد بسته اند که نیروهای پرستاری خود را تأمین کنند و شرکت خصوصی به دلیل کرونا برای مثلا 89 روز با شرکت مورد نظر قرار داد بسته است که به پرستاران سنوات و عیدی ندهد و این طور وانمود میکنند که هم میخواهند به سیستم کمک کند تا کمبودشان جبران شود هم اینکه به نفع خودش کار کنند. *فاصله دریافتی حقوق پرستار و پزشکان چقدر است؟ حسن زاده: فاصله دریافتی بین بچه های پرستاری و پزشکان زیاد است که حتی شما تصور هم نمی توانید بکنید، در حالیکه این فاصله دریافتی با توجه به شرایط کرونا واقعا بی معنی است. در کشور ما پزشک سالاری مرسوم است مثلا یک پرستار حدود 4 میلیون می گیرد و یک پزشک حداقل 15 الی 20 میلیون، ولی تا حالا پزشکان به درآمد خود اعتراض نکرده اند و هیچ بیمارستانی حق ندارد کارانه و دستمزد پزشک را ندهد در حالیکه همیشه پرستاران آخرین گروه دریافت حقوق هستند و می دانیم که تمام مراقبت های بالینی و خدمات را پرستار انجام می دهند. یار احمدی: یک پرستار با حقوق پایین برای گذران زندگی باید چند جا کار کند و این نیرو همیشه در محل های کار و خانه خود خسته است.سیستم درمان ما پزشک محور است و همه کسانی که تصمیمات را در نظام سلامت می گیرند پزشک هستند و تمام امتیازات به سمت پزشکان متمایل می شود. فیش حقوقی من در سمت سوپروایزر به عنوان یک پرستار 6 میلیون و 200 است و هم سمتی من در بیمارستان دولتی حدود 8 تومان می گیرد. حقوق پرستار با پزشک حداقل 6 الی 7 برابر فرق می کند. در بیمارستان خصوصی که این اختلاف بسیار بیشتر است. *پذیرش بیماران کرونا به نسبت تعداد پرستاران صورت می گیرد؟ یاراحمدی: وقتی یک پرستار در مجلس نداریم، چگونه می توانیم انتظار داشته باشیم تصمیمی در مورد پرستاران گرفته شود؟ همه چیز به یک جشن صوری روز پرستار ختم می شود و به چند پرستار گزینشی هدیه داده می شود. در کشور ما پرستاران در تصمیم گیری و قانونگذاری هیچ نماینده ای ندارند. چند سال پیش (دوره دکتر دستجردی) بدون هیچ بررسی سیستم بهیاری (گذراندن سه سال دوره) را جمع کردند و جای آن کمک پرستار گذاشتند که 4 ماه آموزش فشرده می بینند. حتی قرار شد بهیاران را ارتقاء تحصیلی دهند اما هیچ کدام از مصوبات در خصوص حوزه بهیاری اجرا نشد و فقط سیستم بهیاری برداشته شد. یک سیاستگذاری دقیق برای درجه بندی بیمار کرونایی وجود ندارد الان در هر بخش امکان دارد بیمار کرونایی وجود داشته باشد. اگر در بخش باشیم به طور معمول مثلا 40 تخت هست که همیشه 4 پرستار فعال هستند و در شرایط کرونا هم همینطور است. آی سی یو ها هم قبل کرونا نهایتا دو الی سه تخت به یک پرستار می رسید اما الان تعداد تخت آی سی یو زیاد شده و نیروی پرستار نه. خیلی از پرستاران خانم در محیط خانواده مشکل پیدا می کنند بالاخره فرزند و همسر هم انتطاراتی دارند و این پرستار اگر تأمین باشد، بیش از یک شیفت کار نمیکنند. اما اینقدر دریافتی جامعه پرستاری نسبت به تورم جامعه کم است که پرستاران مجبورند چند جا کار کنند و سطح کارائیشان پایین می آید. واقعا با این فشار پرستار نمیتواند دغدغه رسیدگی بهتر به بیمار را داشته باشد. انتهای پیام/
.: Weblog Themes By Pichak :.