سعودیها 81 مخالف سیاسی خود را گردن زدند/ خونخواهان نوید افکاری چرا #اعدام_نکنید نمیزنند؟
نوید افکاری که به جرم قتل محکوم به قصاص شد، توسط مقامات و رسانههای غربی و دولتهای وابسته منطقه به سوژه یک کمپین فضای مجازی علیه نظام اسلامی تبدیل شد. اما اکنون مدعیان حقوق بشر در برابر اعدام 81 نفر در عربستان سعودی هیچ واکنشی از خود نشان نمیدهند.

فارس پلاس؛ روایت روز: نوید افکاری زمانی که به اتهام قتل دستگیر شد، مخالفان جمهوری اسلامی ایران یک کمپین راهاندازی کردند: #اعدام_نکنید!
قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران تحت فشار رسانهای دشمن دادگاه را برگزار و بر اساس اعترافات خود نوید افکاری وی را به قصاص محکوم کرد. یک سال بعد هم فیلم اعترافات نوید افکاری منتشر شد. افکاری در فیلم اعترافات خود میگوید: کسی را کشتم که نمشناختمش!
قبلتر هم یک فایل صوتی از نوید افکاری منتشر شده بود که او از دزدیهایش میگوید و اینکه برادرش هم در این ماجرا چه نقشی داشته است. این فایل صوتی را هم بشنوید:
فایلهای صوتی دیگر و اعترافات کامل نوید افکاری هم به مرور منتشر شد. نوید افکاری طبق اعتراف خود که دزدی هم میکرد، حالا مرتکب قتل هم شده بود. نظام اسلامی هم او را محکوم به قصاص کرد.
خونخواهان نوید افکاری!
موج ضدانقلاب اما ادامه داشت. هشتگ اعدام نکنید را از اپوزیسیونهای خارجنشین تا مقامات دولتهای غربی بازنشر میکردند.
شبکه رسانهای غربی-سعودی -صهیونیستی هم وارد ماجرا شد. بیبیسی، منوتو و اینترنشنال و ... هشتگ اعدام نکنید را به طور مداوم تکرار میکردند.
فقط کافی است تیتر این رسانهها پس از اعدام نوید افکاری را ببینید: (اغلب این رسانهها این خبر را به عنوان خبر تیتر یک خودشان انتخاب کردند)
بیبیسی فارسی با انتشار عکسی از نوید افکاری در کنار دریا، تیتر زد: «نوید افکاری، کشتیگیر ایرانی اعدام شد».
تیتر شبکه ایران اینترنشنال «علیرغم هشدار و درخواستها نوید افکاری اعدام شد» بود.
رادیو فردا با انتشار عکس نوید افکاری در سالن کشتی تیتر زد: «نوید افکاری اعدام شد/ نوید افکاری قهرمان کشتی بود».
یورو نیوز نیز با انتشار تصویر عکس نوید افکاری در سالن کشتی تیتر زد: «نوید افکاری اعدام شد».
العربیه نیز همان عکس سالن کشتی را با تیتر «با وجود مخالفتها نوید افکاری اعدام شد» منتشر کرد.
ایندیپندنت فارسی هم تیتر «نوید افکاری اعدام شد» را منتشر کرد.
VOA هم تیتر «با وجود اعتراضات گسترده بینالمللی، جمهوری اسلامی نوید افکاری را اعدام کرد» را انتخاب کرد.
و . . .
اعدام 81 نفر در عربستان سعودی و سکوت مدعیان
حالا چند سال از کمپین اعدام نکنید برای نوید افکاری گذشته است. خبر جدیدی منتشر میشود. عربستان سعودی 81 نفر از مخالفان سیاسی خود را در یک روز اعدام میکند. 41 نفر از شیعیان منطقه «قطیف» عربستان و 7 تبعه یمنی نیز در میان افرادی بودند که گردن زده شدند.
بررسی رسانههای غربی-سعودی-صهیونیستی نشان میدهد هیچ کمپینی در خصوص این اعدامها شکل نگرفته است. در پیجهای شخصی مقامات غربی هم هیچ واکنشی وجود ندارد. میتوان گفت سکوت مطلق اتخاذ شده است.
نه رئیس جمهور آمریکا توییت و مصاحبهای داشته نه وزیر خارجه این کشور واکنشی نشان داده است. مقامات کشورهای اروپایی هم با سکوت از کنار این ماجرا عبور کردند.
در این بین برخی رسانهها که خواستند ژست بیطرفی بگیرند تنها به انتشار خبر این اعدامها پرداختند و هیچ جهتدهی و خط رسانهای را ضمیمه کار نمیکنند.
سایت خبری بیبیسی تنها یک خبر از این اعدامها منتشر کرده و پیام بن سلمان را هم فورا ضمیمه آن میکند.
اینترنشنال سعودی هم که برای انتقال یک زندانی در ایران از زندان اوین به زندان کرج 10 ها ساعت برنامه تولید میکند صرفا به انتشار بیانیه وزارت کشور عربستان و یک گفتوگوی چند دقیقهای با یک به اصطلاح کارشناس حقوقی بسنده میکند. مهمان اسکایپی اینترنشنال هم تلاش میکند به جای پرداختن به خود اعدامهای عربستان، ذهن مخاطب را به اعدامها در ایران متوجه کند و این اتفاق را مشابه اتفاقاتی که در ایران می افتد، تشبیه میکند.
کانال تلگرامی منوتو هم تنها به انتشار یک پست خبری اکتفا کرده و پس از آن هیچ مطلب دیگری در این خصوص منتشر نمیکند.
ژست حقوق بشری غربیها هم دروغی بیش نیست. همه سیاستهایشان دوگانه است. آنجا که لازم باشد علیه یک کشور موضع بگیرند بهانهاش را هم جور میکنند و آنجا که لازم باشد لاپوشانی کنند، دیوار حاشا بلند است.
زمانی که جمهوری اسلامی ایران یک قاتل جانی را به حکم قرآن اعدام میکند از مقامات و حاکمان غرب گرفته تا پیاده نظام رسانهای شان علیه اجرای حکم الهی موجسازی رسانهای میکنند و کمپین راه میاندازند، اما زمانی که یک کشور دستنشانده خودشان مخالفان سیاسیاش را که هیچ جرمی مرتکب نشدهاند و صرفا به دلیل اعتقادات فکریشان گردن میزند، سکوت میکنند و هیچ تحرکی ندارند.
انتهای پیام/109
عملیات بزرگ انگلیس در ایران با مشهورترین کودتاچی تاریخ کشور
3 اسفند سال 1299 شمسی، رضاخان در ایران کودتا کرد؛ روزهایی بود که انگلیسیها میخواستند حال قاجارها را بگیرند و جای پایشان را در سیاست ایران محکم کنند و کودتایی برپا شد که مسیر تغییر حکومت از قاجار به پهلوی را هموار کرد.

همین دیروز|گروه تاریخ خبرگزاری فارس ـ امین رحیمی: ماجرا از آنجا شروع شد که در سال 1298 شمسی، «میرزا حسن خان وثوقالدوله» نخستوزیر وقت با انگلیسیها پنهانی مذاکره کرد و بعد معلوم شد خودش 200 هزار تومان و وزرای خارجه و دارایی هر کدام 100 هزار تومان رشوه گرفته بودند برای بستن قرارداد 1919. مفاد این قرارداد حتی از وزرای کابینه هم مخفی نگه داشته شده بود چهبرسد به مردم عادی.
سالهای پس از جنگ جهانی اول بود و ایران همچنان در اشغال نظامی بود و انگلیسیها هم نمیخواستند نیروهایشان را از ایران بیرون ببرند و مانده بودند. خبر انعقاد قرارداد 1919 هم که لو رفت همه اعتراض کردند که این دیگر چه وضعی است و چرا ایران را تحتالحمایه انگلیس کردهاید و اعتراض بالا گرفت. تقریبا همه مخالف بودند جز چند نفری از جمله «سید ضیاءالدین طباطبایی» که رفیق وثوقالدوله بود و از این قرارداد حمایت میکرد.
القصه، قرارداد لغو شد و انگلیسیها هم گفتند پس حالا یک کاری میکنیم کارستان و رفتند سراغ ضیاءالدین و رضاخان و گفتند بیایید در ایران کودتا کنید و مملکت ایران را از دست این رجال فاسد نجات بدهید و ما هم کمکتان میکنیم و عملیات بزرگ انگلیس در ایران کلید خورد.
رضاخان در میان افسران قزاق؛ یک روز پیش از کودتا
بیا نخستوزیر بشو!
ضیاءالدین کلا آدم سرخوشی بود و با انگلیسیها رفیق بود؛ در این حد که در مراسم تاجگذاری پادشاه انگلیس بهعنوان نماینده مطبوعات ایران حضور داشت. میگویند از همانجا معلوم شد آبش با انگلیسیها در یک جوی میرود و بعد هم در ایران زد در کار روزنامهنگاری و صدای بلندی داشت در آن عصر بیخبری و بیرسانهای. سال 1299 شمسی هم انگلیسیها گفتند بیا و نخستوزیر شو! گفت چهجوری؟ گفتند رضاخان را میفرستیم که تهران را بگیرد و بعد حکم نخستوزیری تو را از احمدشاه قاجار میگیریم. آنموقع رضاخان که از فرماندهان ارشد نیروهای قزاق بود و به رضا میرپنج معروف بود برای مقابله با نهضت جنگل عازم جنگ شده بود و در قزوین بود. به رضاخان هم گفتند برو تهران را بگیر و «ادموند آیرونساید» افسر انگلیسی شخصا به او گفته بود: «اگر شما قدرت را در دست بگیرید ما مخالفتی نداریم». رضاخان هم قبول کرد و راه افتاد به سمت تهران و شد مشهورترین کودتاچی ایران.
ژنرال آیرونساید هم که کلا همهکاره کودتا بود بعدها تعریف کرد: «فکر میکنم همه مرا معمار آن کودتا تصور میکنند. راستش را بخواهید خودم هم همینطور فکر میکنم». (درباره روزهای سیاه کودتا در ایران میتوانید به کتاب «کار من بود» نوشته محمد رحمانی از انتشارات راهِ یار مراجعه کنید.)
ژنرال «آیرونساید» انگلیسی؛ طراح کودتا
در نهایت روز 3 اسفند نیروهای قزاق ادارههای دولتی و مراکز مهم پایتخت را اشغال کردند و همه حیرت کردند که چه خبر است؟! مردم لابد در حال و هوای مهیاشدن برای نوروز بودند که معلوم شد وضعیت مملکت خراب است و کودتا شده است.
«سید ضیاءالدین طباطبایی»؛ عامل سیاسی کودتا
دستگیرشدهها زیاد آمدند!
وقتی کودتا شد دولتی سر کار آمد که کارهای عجیب و بیبرنامه انجام داد. این دولت موجی از دستگیریها راه انداخت و برایش گرایش سیاسی افراد نیز مهم نبود و اصلا معلوم نبود چه خبر است؛ «در شب سوم اسفند کودتاچیان وارد تهران شده و نقاط حساس شهر را به اشغال خود درآوردند. با فتح تهران حکومت به دست کودتاچیان افتاد و ادارات دولتی و مراکز نظامی را اشغال کردند. احمدشاه و محمدحسن میرزا [ولیعهد قاجار] به کاخ فرحآباد گریختند و سپهدار رشتی [نخستوزیر] به سفارت انگلیس در تهران پناهنده شد.
فردای همانروز سید ضیاءالدین طباطبایی بهعنوان نخستوزیر، زمام امور را در دست گرفت. احمدشاه نیز با نهایت استیصال و از ترس جان خود، رضاخان را به فرماندهی کل قوا منصوب کرد.
در آستانه کودتا، سیدضیاءالدین فهرستی از اسامی دهها تن از رجال کشور را در اختیار رضاخان قرار داد تا بلافاصله پس از انجام کودتا دستگیر و زندانی شوند. بدینترتیب مدتی کوتاه پس از کودتا دستگیری گروهی از اعیان و اشراف، متنفذین، آزادیخواهان و برخی علمای مخالف آغاز شد و طی حدود 6 روز نزدیک 70 تن از رجال دستگیر و زندانی شدند. در میان دستگیرشدگان اسامی افرادی چون سیدحسن مدرس، احمد قوام و عبدالحسین میرزا فرمانفرما به چشم میخورد.
در فاصله کمتر از 2 ماه که از عمر کودتا میگذشت تمام زندانها و بازداشتگاههای تهران مملو از زندانیان شد تا جایی که مجبور شدند عدهای از محبوسین را به شهرها و مناطق دیگری تبعید کنند».
عکس یادگاری عوامل کودتا
دولت کودتا که بهدلیل دستگیریهای گسترده و برخوردار نبودن از اقبال عمومی به «کابینه سیاه» شهرت یافت، چندان دوام نیاورد و حدود 3 ماه بعد ضیاءالدین استعفاء داد و رفت پی کارش. ولی طبق نقشه انگلیسیها همین بلوای بیحساب و نامعلوم برای رضاخان خوب شد و وزیر جنگ شد و نخستوزیر شد و عاقبت هم که بله، جای احمدشاه را گرفت.
«سید ضیاءالدین طباطبایی» در ایام پیری
.: Weblog Themes By Pichak :.