سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر-2



سعید مستغاثی
وقتی در 18 ماه مه سال 2011 «لارس فن تریر»، فیلمساز محبوب فرانسوی‌ها در کنفرانس خبری پس از نمایش فیلمش (ملانکولیا) در جشنواره فیلم کن، شوخی کوچکی با اسرائیل کرد، مسئولان این جشنواره با صدور بیانیه‌ای اقدام به اخراج وی از جشنواره کن کرده و بدون آنکه به عذرخواهی وی توجه کنند، در بیانیه خود نوشتند:
«هیئت مدیره جشنواره عمیقا از اینکه لارس فون تریر از جلسه بحث و تبادل نظر برای بیان سخنانی غیرقابل‌قبول، تحمل‌ناپذیر و مغایر با ایده‌آل‌های جشنواره استفاده کرد، متاسف است».
هیئت‌مدیره جشنواره کن در بیانیه خود ضمن محکوم کردن قاطعانه سخنان فن تریر، وی را «عنصر نامطلوب» (persona non grata) اعلام کردند! این در حالی بود که پیش از آن لارس فن تریر، 14 بار نامزد دریافت جوایز مختلف این جشنواره شده و 6 جایزه از جمله نخل طلا (بالاترین جایزه جشنواره کن)، جایزه بزرگ و همچنین جایزه ویژه هیئت داوران را برای فیلم‌های «رقصنده در تاریکی»، «شکستن امواج» و «اروپا» طی سال‌های مختلف دریافت کرده بود.
سال گذشته هم کوین هارت(کمدین مشهور آمریکایی) در حالی که برای اجرا و میزبانی مراسم اسکار انتخاب شده بود، به دلیل  چند موضع مخالف در سال 2009 (یعنی 9 سال قبل از اینکه به عنوان مجری اسکار انتخاب شود) بدون هیچ‌گونه توضیحی از سوی آکادمی اسکار حذف شد و این مراسم بدون مجری برگزار شد!! در جشنواره کن امسال نیز اعطای نخل طلای افتخاری برای یک عمر فعالیت سینمایی به آلن دلون (بازیگر معروف فرانسوی)، به دلیل اظهار نظر منتقدانه، در آستانه لغو شدن قرار گرفت!
حالا در جشنواره فیلم فجر یا در رسانه ملی و یا در دیگر مراسم به اصطلاح هنری و سینمایی، گروهی که بعضا دوتابعیتی بوده (و در اصل به دلیل پذیرفتن تابعیت کشور بیگانه همچون آمریکا، طبق قوانین آن کشور و قسم نامه خود، تابعیت ایرانی خود را ملغی و آمادگی خود برای مقابله با دشمنان آمریکا را اعلام کرده‌اند) یا جشنواره و رسانه ملی را تحریم کرده و یا بارها اقدام به لجن پراکنی علیه باورها وارزش‌های مردم و انقلاب و اسلام نموده‌اند، به آسانی بازهم در این مراکز فرهنگی برایشان فرش قرمز پهن کرده و پروژه‌های میلیاردی تقدیم‌شان می‌کنند و انواع و اقسام جایزه را به پایشان می‌ریزند!
فردی که با چوب حراج زدن برخی متولیان فرهنگی به بیت‌المال، توانسته افکار مالیخولیایی و مازوخیستی خود را به عنوان فیلم، جلوی دوربین برده و به جشنواره به قول خودش حکومتی آورده و تریبون آزاد جشنواره را‌اشغال کرده، بدون هیچگونه چشم و رویی در حالی که هنوز قهوه حکومتی را زیر زبانش مزه می‌کند، اثر سادیستی خود را به کسانی تقدیم می‌کند که به نظر ایشان در سکوت کشته شده‌اند! و حتی آنقدر جرات و جربزه ندارد که مثل همپالگی‌هایش، بیانیه‌های ربع پهلوی و منافقین و پمپئو و بن سلمان را تکرار کند. آنچه که مدعی دیگر هنرمندی در مراسم حکومتی دیگری انجام می‌دهد و برای اثر مضحک و مسخره‌اش که تحت عنوان نگاه نو، سال گذشته برخی داوران فیلم ندیده را سر ذوق آورد و جایزه گرفت، بازهم به روی صحنه رفته، دهان خود را باز کرده و صدای داعش و تروریست‌های الاحوازیه را از گلوی خود خارج می‌کند یا فرد دیگری به راحتی در کنفرانس مطبوعاتی پس از فیلم، قوانین مملکت را زیر پا می‌گذارد.
سؤال از متولیان جشنواره‌ها ورسانه‌های داخلی این است که وقتی حتی کشورهایی به عنوان مدعیان اول دموکراسی و آزادی بیان و حقوق بشر، کوچکترین شوخی با کشوری دیگر مثل اسرائیل و یا رفتارهای ضد بشری که جزیی از ایدئولوژی‌شان است را برنمی تابند، شما که بعضا آنها را مراد خود دانسته و مقلّد بلافصل‌شان هستید، چگونه در مقابل حجم گسترده توهین و لجن پراکنی عده‌ای قلیل به مردم و انقلاب و اسلام و ارزش‌های کشور، سکوت کرده و بعضا دستخوش‌های کلان اعطاء می‌فرمایید؟ شما که کوچکترین انتقاد به خود یا جناح و دولت‌تان را تحمل نکرده و منتقدان خود را به اصطلاح به بیرون هدایت می‌کنید، چرا با این افراد هتاک به انقلاب و اسلام ومردم چنین رفتاری ندارید؟
«دشمنان»
مازوخیسم و مالیخولیا بر پرده سینما
فیلمی از علی درخشنده درباره زنی به نام زهره (رویا افشار) که به همراه مادر پیر خود در شهرک اکباتان زندگی می‌کند. شوهرش او را ترک کرده و پسرش مرده، تنها دخترش نیز او را ترک می‌کند. تنها همدم او گربه‌های ولگردی هستند که از آنها در اتاق خودش نگهداری می‌کند. حالا این موقعیت را قرار است، نامه‌هایی در افشای رازهای زهره که جلوی در آپارتمان همسایگان گذارده می‌شود، به هم بریزد.
فیلم «دشمنان» براساس فرمول رایج دیگر آثاری که این روزها ادعای هنر و تجربه دارند، در سکون و ایستایی طولانی طی می‌شود،با انبوهی از نماهای اضافی و اینسرت‌های گل درشت و بازیگران ساکتی که به اصطلاح زیر پوستی بازی می‌کنند اما وقتی دهانشان به دیالوگ باز می‌شود، همه نابلدی شان حتی در ارائه یک بیان بدون غلط بیرون می‌ریزد.
ظاهرا قرار است یک تعلیق و شوکی هم در میانه این همه بی‌حالی و وقت تلف کردن‌ها وجود داشته باشد که تقریبا از همان اوایل کار و به دلیل بازی ناشیانه شخصیت اصلی، خیلی زودتر از آنچه آقای کارگردان فکر می‌کرده، لو می‌رود!
تنها حسی که از درون فیلم به تماشاگری که رنج حدود 90 دقیقه دیدن «دشمنان» را بر دوش می‌کشد، نوعی مازوخیسم است که تمام وجود شخصیت اصلی را فرا گرفته که در مورد آزار مادر و همسر و دخترش به سادیسم تبدیل می‌شود و ترکیب این دو حس به صورت مالیخولیایی که از ذهن کارگردان جاری است، به جان مخاطب می‌افتد.
«تعارض»
بی ریخت‌ها نباید برقصند
دومین فیلم محمدرضا لطفی که قبلا»ریست» نام داشت، به اثری ظاهرا تجربی اختصاص دارد که بازهم محصول برداشتی سطحی از ترکیب ناهمگون تعدادی فیلم است که گویا در ذهن جناب فیلمساز ماندگار شده بوده است.
رضا که گویا شغلش نصب دوربین‌های مدار بسته است، همواره خود را در جلوی دوربین یا به عبارتی دوربین‌هایی می‌بیند که سراسر زندگیش را احاطه کرده‌اند و مدام در این فکر است که‌اشخاصی از طریق این دوربین‌ها او را زیر نظر دارند. مثل آن سرباز از جنگ برگشته در فیلم «حشره» ویلیام فرید کین که فکر می‌کرد از طریق تزریق حشره‌هایی در خونش، وی را تحت مراقبت قرار داده‌اند.از همین طریق، داستان رضا با مادرش، همسرش که با نامزد سابق خود رفته، آشنایی با زن جدیدی که گویا همان است که او می‌خواسته، با روانشناس و با پلیس و صاحب کارش روایت می‌شود.
کارگردان از یک طرف، از سیستم تصویر در تصویر بهره گرفته و از طرف دیگر از پس و پیش کردن زمان‌ها هم استفاده برده. یعنی تقلید سطحی از فیلم «تایم کد» مایک فیگیس را در کنار کاربرد پیچیده کریستوفر نولان در «ممنتو» یا جلو و عقب شدن زمان در «پالپ فیکشن» و یا ایجاد جریان سیال ذهن در فیلم‌هایی همچون «سال گذشته در مارین باد» و «هیروشیما» گذاشته که همه این موارد برای ایجاد مفهومی خاص یا مقابله در مفاهیم روایی انجام گرفته، آنچه که اساسا در فیلمی مانند «تعارض» وجود ندارد و کار محمدرضا لطفی بیشتر به یک بازی خسته‌کننده و ملال آور شبیه شده است. بازی ملال آوری که تقریبا از دقایق اولیه تماشاگر را دچار نوعی دلزدگی کرده و تنها پاساژ‌هایی که هر چند دقیقه یک بار با نمایش رقص همین آقارضا با آهنگ‌های لس آنجلسی ایجاد می‌شود، او را از خواب می‌پراند!
سینما شهرقصه
سینما سینما که می‌گفتند این بود؟
قرار بوده که کیوان علی محمدی (در پنجمین کارش) و علی اکبر حیدری با سرمایه بنیاد سینمایی فارابی فیلمی درباره تاریخ سینمای ایران بسازند که ضمن روایتی عاشقانه، موضوع عشق به سینما در آن به تصویر کشیده شود. اما حاصل کار به جز نمایش تکه پاره‌هایی تصادفی از برخی فیلم‌ها و گفتن برخی دیالوگ‌های معروف و عشقی آبکی چه در زندگی و چه در سینما(که نه تنها کسی را به سینما علاقمند نمی‌کند بلکه از آن منزجر می‌سازد) و همچنین چند شوخی کلامی بعضا سخیف و تکراری به اضافه ترانه‌های فیلمفارسی ، چیز دیگری به نظر نمی‌رسد. ملغمه‌ای از «ناصرالدین‌شاه آکتور سینما» و «اخراجی ها» و «لیلی با من است» و... که البته طرح و پی رنگ و ساختار حداقلی که در آثار یاد شده وجود داشت را فاقد است.
یک آپارتچی سینما که عاشق فیلمفارسی است، به عشق دختری از خانواده‌ای سنتی و برای رسیدن به او دست به کارهای مختلف می‌زند. ضمن اینکه به طور مضحکی دختر و برادر شهیدش طرفدار فیلم‌های شبه روشنفکری از آب درآمده و البته پدر پسر هم عاشق فیلم هندی است. پسر در میانه فیلم به دختر می‌رسد و ازدواج می‌کند اما فیلم تمام نشده و به شکل زجر دهنده‌ای با ادامه نمایش تکه فیلم‌های مختلف، تماشاگر بینوا را روی زمین می‌کشد. صحنه‌های سرهم بندی شده و بازی‌های آبکی‌تر و دیالوگ‌های ابلهانه، همه و همه فیلم را به جای اثری فانتزی و کمیک به کاریکاتوری ناشیانه بدل ساخته است.
متاسفانه نمایش صحنه‌هایی از مردم در انقلاب اسلامی و رهبران آن در میانه این کاریکاتور ناقص‌الخلقه و تحریف نظرات انقلابیون نسبت به سینما و نمایش ضدیت خانواده‌های سنتی با سینما بدون نشان دادن فساد و فحشاء سینمای پیش از انقلاب، از دیگر دستپخت‌های موذیانه تولیدکنندگان این فیلم بوده است. به نظر می‌آید با چنین فیلم‌هایی است که مردم از سینما‌گریزان شده و بنا به آمار رسمی اینک بیش از 5-6 درصد آنها تماشاگر سینما نیستند و حالا گویا قرار بوده با این فیلم، عشق به سینما نشان داده شود و مردم عاشق سینما شوند! اینجاست که با لحن کریم آب منگل در فیلم «قیصر» دیالوگ او را باید این‌گونه بیان کرد : «سینما سینما که می‌گفتند این بود؟»



تاریخ : سه شنبه 98/11/15 | 6:55 صبح | نویسنده : مرتضی | نظر
روایتی از عموروحانی روستای آتان/ طلبه? جوانی که تبلیغ و اشتغال‌زایی را در جامع? کوچک خود دنبال می‌کند

حسین مرادی طلبه? شاعری است که همراه همسر و فرزند خود به یکی از روستاهای دورافتاده و محروم الموت آمده تا آموزه‌های دینی را با زبان شعر به کودکان روستایی بیاموزد و آن‌ها هم او را «عمو روحانی» خطاب می‌کنند، او تلاش دارد با اشتغال‌آفرینی برای جوانان روستا، آنان را به زندگی در روستا ترغیب کند.

روایتی از عموروحانی روستای آتان/ طلبه? جوانی که تبلیغ و اشتغال‌زایی را در جامع? کوچک خود دنبال می‌کند

به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، حجت‌الاسلام حسین مرادی طلبه? جوان 35 ساله‌ای است که از قضا شاعر هم هست. این طلبه? جوان حدود یک‌سالی است که همراه همسر و تنها فرزند خویش زندگی مدرن در تهران را رها کرده و به یکی از روستاهای الموت قزوین به‌نام آتان مهاجرت کرده و امام جماعت مسجد این روستا شده است. آتان یکی از روستاهای دورِ کوهستانی، صعب‌العبور و محروم الموت و البته زادگاه مرحوم جمال کریمی‌راد وزیر فقید دادگستری دولت نهم است.

دوستانش او را فردی شوخ، هنرمند و لطیف می‌دانند؛ دم‌خور جوانان است و با آنان می‌جوشد، به پیرزن‌ها و پیرمردها در انجام امور مربوط به باغ و منزل کمک می‌کند و هم‌نشین خوبی برای کودکان است. حجت‌الاسلام مرادی در گفت‌وگوی صمیمانه? خود با خبرگزاری فارس از قزوین می‌گوید: از سال 80 طلبه? حوزه? علمیه شده‌ام، اصالتاً قزوینی هستم ولی قبل از این‌که به روستای آتان بیایم، ساکن تهران بودم. قبل از مهاجرت به روستا، کودکان من را به‌عنوان «عمو روحانی» می‌شناختند و یکی از کارهایم برگزاری جُنگ‌های شادی حلال برای کودکان بود. البته حرفه? تخصصی بنده کارشناس سواد رسانه، بررسی آسیب‌های فضای مجازی علی‌الخصوص برای کودکان و سواد رابطه در دنیای مدرن است که تاکنون در رابطه با این موضوعات کارگاه‌های زیادی در سطح کشور برگزار کرده‌ام.

فارس: آتان از روستاهای صعب‌العبور الموت به‌شمار می‌رود و تا سال گذشته هیچ طلبه‌ای حاضر به استقرار در این روستا نشده است، چه شد که پذیرفتید نخستین روحانی مستقر آتان باشید؟

از طریق یکی از دوستان بحث مهاجرت به روستا و فعالیت در آن‌جا به بنده پیشنهاد شد. مهاجرت از تهران به روستایی دورافتاده نیاز به یک پروسه? طولانی تفکر دارد که پس از کش‌وقوس‌های فراوان تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم. به عقیده? بنده، زمانی‌که یک روحانی به‌عنوان امام جماعت وارد روستا می‌شود، برخلاف تصور عامه تنها وظیفه‌اش روشن نگاه داشتن چراغ مسجد روستا نیست، بلکه لازم است مباحث تعلیم و تربیت، تغذیه? سالم، زیرساخت و عمران، اشتغال و مباحث فرهنگی را نیز مدنظر قرار دهد، این مسائل پشتوانه? حرکتی ما هستند و ما می‌خواهیم روستا را برگردانیم به آن‌چه که دغدغه? مقام معظم رهبری و دغدغه? روز ماست.

فارس: وضعیت سکونت مردم در آتان چطور است؟

روستای آتان مانند بسیاری از روستاهای دیگر، یکی از روستاهای به اصطلاح خوش‌نشین الموت است که برخی از مردم در فصول گرم سال ساکن این منطقه هستند و در فصول سرد به‌دلیل مشکلات روستاها در زمستان، به شهر می‌آیند و زندگی خود را در آن‌جا ادامه می‌دهند.

فارس: شما چه موقع وارد روستا شدید؟

ما در فصل شلوغ و پرکار روستا یعنی اواخر بهار وارد روستای آتان شدیم. زمانی‌که وارد روستا شدم، ساکنین تصور می‌کردند مانند طلبه‌های دیگر پس از مدتی کوتاه از روستا می‌روم. اما با گذر زمان متوجه شدند که ماندنی هستم و خیال رفتن ندارم.

فارس: در بدو ورود، نخستین کاری که در روستا کردید چه بود؟

در ابتدای ورود به روستا، به بررسی مشکلات روستا پرداختم و متوجه شدم یکی از مشکلات جوانان این روستا بحث اشتغال است. در بحث اشتغال بنا را بر این گذاشتم که علاوه بر تقویت دام‌داری و کشاورزی در روستا، بدون داشتن چشم امید به وام‌های بانکی و مواردی از این قبیل، برای جوانان اشتغال ایجاد کنم.

فارس: خب یک طلبه چطور می‌تواند در یک روستای محروم به ایجاد اشتغال کمک کند؟

با تخصصی که در شناخت سنگ‌های قیمتی داشتم و با گشت‌وگذار در کوه‌های اطراف روستا، متوجه شدم که این منطقه سنگ‌هایی از قبیل عقیق، یشم، کوارتز و جاسپر دارد. با همکاری یکی از ائمه? جماعت روستاهای اطراف، این سنگ‌های نیمه‌قیمتی که قابلیت استفاده در امور مجسمه‌سازی و جواهرات داشتند را کشف کردیم که همین موضوع پتانسیلی جهت ایجاد اشتغال برای جوانان روستا شد.

فارس: اهالی روستا هم برای ایجاد فرصت‌های شغلی همراهی کردند؟

ما هیئتی تحت عنوان هیئت اندیشه‌ورز متشکل از اهالی روستا جمع کردیم و چند جوان را نیز پای کار آوردیم که اولاً بیاییم زمین‌های رها شده? روستا را احیا کنیم و به زیر کشت دیم ببریم. ثانیاً بحث اقتصاد تک‌محصولی روستا را حل کنیم، زیرا یکی از مشکلات اساسی این روستا بحث تک‌محصولی است. به این معنا که اکنون در روستای آتان و روستاهای هم‌جوار بیشترین تمرکز بر روی محصول گیلاس است. یعنی اگر یک‌سال سرما بزند یا خشک‌سالی شود و یا مشکلاتی از این قبیل پیش بیاید، تأمین معاش روستاییان دچار مشکلات جدی می‌شود و اگر این مشکلات بیش از یک‌سال اتفاق بیفتد، بی‌شک اشتغال در این روستاها از بین خواهد رفت.

فارس: برنامه‌ریزی برای غلبه بر  اقتصاد تک محصولی و تولید محصولات دیگر در روستا نتیجه بخش بود؟

منطقه? الموت دارای بیش از 70 نوع گیاه دارویی است، به‌ گونه‌ای که در زمان حسن صباح و سلط? فرق? اسماعیلیان این منطقه بزرگ‌ترین صادرکننده? داروی گیاهی از ایران به دنیا بوده است. روستای آتان نیز حدود 24 نوع گیاه دارویی را در خود جای داده است که ما با پیشنهاد استفاده از این گیاهان جهت خشک و بسته‌بندی کردن و مباحثی مانند فرآوری و عرق‌گیری، گامی در جهت ایجاد اشتغال برای جوانان روستا برداشتیم. حتی اخیراً برای بحث برندسازی محصولات روستا و تولید دمنوش‌های گیاهی به‌صورت کیسه‌ای و در بسته‌بندی‌های شکیل نیز اقدام کرده‌ایم که امیدواریم این موضوع محقق شود.

 

فارس: آتان موقعیت گردشگری هم دارد؟

روستای آتان زیباترین چشم‌انداز و معماری را در میان روستاهای الموت دارد و به ماسوله? قزوین معروف است. به‌دلیل این‌که این روستا در شیب بنا شده، خانه‌ها به‌صورت پلکانی ساخته شده‌اند. بحث ایجاد بوم‌گردی و آموزش زبان برای بازاریابی و شناساندن روستا در فضای مجازی یکی دیگر از کارهایی است که در حال انجام آن هستیم و امیدواریم تا اواخر سال آینده به نتیجه برسد و گردشگری در این منطقه آغاز شود. ویژگی‌ها و محصولات منحصربه‌فردی در آتان هست که در گردشگری می‌تواند مورد توجه قرار بگیرد.

امت کوچک آتان!

حاج‌آقا مرادی از آن دسته طلبه‌های دوست‌داشتنی است که همه را مجذوب خود کرده است، پیر و جوان، بزرگ و کوچک، زن و مرد، فقیر و غنی شیفته? معاشرت با او هستند، زیرا با هر کس با زبان خود سخن می‌گوید. وی معتقد است یک روحانی زمانی که در یک امت کوچک قرار می‌گیرد، باید اطلاعات جامعی نسبت به محیط پیرامون داشته باشد. از او می‌پرسم:

فارس: وظیف? اصلی روحانی مثل شما در روستاهایی مثل آتان فقط تبلیغ نیست؟

یکی از مشکلات اساسی روحانیت در عصر حاضر این است که گاهی از رسالت خود دور افتاده‌اند. در سالیان گذشته روحانیون در مسائل روان‌شناسی، مشاوره، قضاوت، تحقیق، تعلیم و کشاورزی دستی بر آتش داشتند و مانند مردم عادی زندگی می‌کردند و راهبر دیگران بودند، متأسفانه طی سال‌های اخیر این مسئله کمرنگ شده است. وظیفه? هر راهبر و روحانی است که نسبت به تمام و جامع مسائلی که اطرافش رخ می‌دهد واقف باشد تا بتواند دیگران را راهبری کند.

روحانی جوان معتقد است زندگی روستایی حالا بخشی از رسالت او شده و زندگی خود او را نیز تحت تأثیر قرار داده و صبح و شام مشغول امور مردم است. می‌پرسم:

فارس: حالا ارتباطتان با مردم چطور است؟

در حالت کلی مردم روستا عموماً صفا و صمیمیت خاصی دارند، اما بنده زمانی‌که وارد روستای آتان شدم در ابتدا یکی یکی به منازل مردم روستا رفتم و به باغ‌های آنان سر زدم. ساعت 7 صبح از منزل بیرون می‌آمدم و تا غروب با جوانان روستا در ارتباط بودم، با آنان به مسیرهای پیاده‌روی یا کوه‌نوردی می‌رفتیم و هم‌صحبت می‌شدیم و با آنان انس می‌گرفتم.

فارس: پس دایر? تربیت و تبلیغ خودتان را به کل جنبه‌های اجتماعی روستا گسترش دادید! چرا؟

محور تمرکز فعالیت بنده در روستا بر روی رده‌های سنی کودک و نوجوان است. یکی از معضلات خانواده‌های ایرانی این است که از سواد تربیت ایرانی اسلامی فاصله گرفته‌اند، برای حل این معضل باید به والدین راهکار بدهیم. در برخی موارد قادر نیستیم به‌طور مستقیم آن‌ها را متوجه? موضوعات کنیم، به همین دلیل رفت‌وآمدهای شب‌نشینی و حتی روزنشینی با خانواده‌ها را در برنامه? کاری خود در روستا قرار داده‌ام.

*فیلم زیر را  از ارتباط صمیمی باکودکان و روش این طلبه در آموزش اذان ببینید:

 

فارس: شب نشینی با اهالی روستا؟

 بله. حداقل شبی 2-3 مورد شب‌نشینی داریم و موارد تربیتی را در قالب بازی به کودکان آموزش می‌دهم و نیز به دانش‌آموزان در موارد درسی کمک می‌کنم. هم‌چنین در این شب‌نشینی‌ها به خانواده‌هایی که کودکان بیش‌فعال، درون‌گرا و یا برون‌گرای افراطی دارند راهکارهای مناسب ارائه می‌دهم.

فارس: می‌گویند از روحی? هنری خودتان در آموزش کودکان بهره گرفته‌اید

یکی از توفیقات بنده این است که تاکنون بیش از 12 هزار بیت شعر در موضوعات مختلف سروده‌ام و سعی می‌کنم برای هر کارگاه و برنامه‌ای شعر متناسب با آن‌را بسرایم. از شعر طنز تا اشعار مذهبی و آئینی. یکی از روش‌هایی که در بحث جذاب‌سازی کلاس‌های تربیتی حائز اهمیت است، بحث شیرین‌سازی مسائل دینی است. شیرین‌سازی و لذت‌بخش کردن عبادات یکی دیگر از توفیقاتی است که خداوند به بنده عنایت کرده تا در قالب هنر، مسائل رفتاری و دینی را به کودکان آموزش دهم.

فارس: در همین زمین? هنری بفرمایید چه کردید؟

برای مثال اذان را به‌صورت ریتمیک به کودکان آموزش می‌دهم. قرآن هم بزرگ‌ترین هنرش این است که بیشترین تبادل و انتقال حکمت‌ها و مفاهیم را به‌صورت داستان در اختیار بشر قرار می‌دهد. قرآن با این عمل به ما خط روان‌شناسی، تربیتی و رفتاری داده است که خوب است از این خط‌دهی استفاده? بهینه کنیم.

فارس: در آخر بگویید رمز اصلی موفقیت شما در ارتباط گرفتن با اهالی به‌ویژه با جوان‌ها چه بوده؟

آقارسول‌الله(ص) حدیثی دارند که یکی از محورهای اصلی علم روان‌شناسی در دنیا است. ایشان می‌فرمایند زمانی‌که به کودک رسیدی با زبان کودک با او صحبت کن. این حدیث به این معنا است که وقتی به جوان رسیدی باید با زبان جوان با او صحبت کنی، زمانی‌که به پیرمرد یا پیرزنی رسیدی باید با زبان خودش با او سخن بگویی و همین‌طور با تمام افراد با زبان خودشان صحبت کنی. بنده نیز در این روستا به این معروف هستم که با هر کس با زبان خودش صحبت می‌کنم و این یکی از رمزهای موفقیت در کار است. وقتی اساس کار بر پایه? محبت باشد، امورات انسان راحت‌تر و سریع‌تر انجام می‌شود.

به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، حسین مرادی، طلب? جوان و هنرمند قزوینی از روحی? هنری خود در تبلیغ بهره می‌برد. از این روحانی جوان پیشتر یک کتاب شعر در حوز? شعر مقاومت با نام «اتل متل عشق و خون» منتشر شده و پیشتر نیز در محافل ادبی و هنری قزوین حضور فعال داشت. حسین مرادی خودش به تکیه بر هنر در امر تبلیغ تأکید فراوان دارد. طلبه? جوان روستای آتان از آن دسته طلبه‌هایی است که جاذبه? بسیار بالایی دارد و طی یک‌سال اخیر روستاییان را جذب خود کرده است. او رمز موفقیت خود را در عمل به حدیث پیامبر(ص) می‌داند که باید با هر کس با زبان خودش سخن گفت.

انتهای پیام/خ




تاریخ : سه شنبه 98/11/8 | 6:23 صبح | نویسنده : مرتضی | نظر
ارجاع پرونده تخلفات مدارس خارج از کشور به دستگاه قضا/ ارسال اسامی متخلفین به قاضی القضات

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی از ارجاع پرونده تخلفات مربوط به مدارس خارج از کشور به دستگاه قضا خبر داد.

ارجاع پرونده تخلفات مدارس خارج از کشور به دستگاه قضا/ ارسال اسامی متخلفین به قاضی القضات

حجت‌الاسلام علیرضا سلیمی در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در اراک اظهار کرد: امروز گزارش کمیسیون آموزش در خصوص  مدارس خارج از کشور که نزدیک دو سال زمان برد با اصرار در صحن قرائت شد.

وی تصریح کرد: متاسفانه ابهامات فراوانی در ترازنامه ‌و تراکنش‌های مالی برخی مجتمع‌های خارج از کشور وجود دارد که پرداخت حقوق و حتی مزایا به فردی که هیچ سمتی ندارد، پرداخت وجه بدون وجود هیچ مبنای قانونی، سوء مدیریت، عدم رعایت قانون، تخلف در ارزشیابی تحصیلی و... بخشی از این ابهامات است.

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی بیان داشت: با وجود تذکرات متعدد در این زمینه به دلیل اینکه متاسفانه دولت قصد اصلاح امور نداشت،گزارشی تهیه و در صحن ارائه کردیم که از هم اکنون این پرونده به قوه قضاییه می‌رود تا با متخلفین برخورد شود.

سلیمی گفت: اسامی متخلفین و میزان آن را به قاضی القضات برای اقدام دادیم، جای بسی تاسف است که برخی جیب خود را پر کردند، اما گاه تا 18 ماه حقوق معلم را آن هم در دیار غربت پرداخت نکرده‌اند.

انتهای پیام/و




تاریخ : یکشنبه 98/11/6 | 2:27 عصر | نویسنده : مرتضی | نظر
حضور 25 ساله آیت‌الله در کاخ مرمر!

رئیس بنیاد مستضعفان می گوید 25 سال کاخ مرمر در اختیار مرحوم آیت‌الله رفسنجانی بوده است. از سوی دیگر محسن هاشمی پسر ارشد آیت الله هشدار داد اگر صحبت‌ها اصلاح نشود صحبت‌های جدیدی خواهد کرد.

حضور 25 ساله  آیت‌الله در کاخ مرمر!

گروه اجتماعی خبرگزاری فارس- حسن رضایی؛ درهای کاخ مرمر قرار است تا چند روز آینده به روی مردم باز شود؛ این کاخ که در دوره پهلوی اول  ساخته شده و به دلیل مرمر های سبزی که در نمای آن استفاده شده به نام کاخ مرمر نام گذاری شده و رازهای زیادی را از تاریخ ایران در خود نهفته است.

این کاخ بعد از ترور نافرجام پهلوی دوم از سال 1355 تا 1357 تبدیل به موزه شد ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کارکردهای دیگر پیدا کرد و از سال حدود 1375 در اختیار مجمع تشخیص مصلحت نظام و مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی قرار گرفت.

کاخ مرمر یکی از املاک بنیاد مستضعفان است؛ با آمدن پرویز فتاح از کمیته امداد به  بنیاد سلسله اقداماتی برای بازپس گیری بعضی املاک که در اختیار مسئولان است انجام شد و این کاخ هم از جمله همین املاکی است که در اختیار مرحوم هاشمی رفسنجانی بود.

ماجرا از اینجا آغاز شد که پرویز فتاح، رئیس بنیاد مستضعفان اخیرا در برنامه ای تلویزیونی انتقاد به بعضی از املاکی که در اختیار مسئولان است کرده و گفت:مجمع تشخیص مصلحت نظام و شخص مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی حدود 20 تا 25 سال پیش در کاخ مرمر مستقر شدند. همان‌زمان هم به نظر می‌رسید که این استقرار درست نبود چون مسئولان نظام نباید در این کاخ‌ها بنشینند. در واقع مسئولان نظام این کاخ را از ملت گرفته‌اند. بنابراین باید به آنها برگردانده می‌شد.

وی در این برنامه ادامه داد: این‌کاخ بعد از درگذشت آقای رفسنجانی تخلیه شد اما نه به راحتی؛ بلکه بعد از ادعاها و جر و بحث‌های زیاد. این یکی از آن‌مواردی بود که نمی‌دانستیم پیش چه‌کسی شکایتمان را ببریم و به ملت چه‌جوابی بدهیم. البته کاخ با تلاش‌های انجام شده و جدیتی که بیت رهبری انجام داد و همکاری مجمع تشخیص مصلحت نظام، این اواخر تخلیه شد. قرار بود استفاده‌های دیگری برای مهمانان خارجی و تشریفات استفاده شود که از آن هم عدول کردند.

فتاح در این برنامه خبرداد: ما می‌خواهیم کاخ مرمر را به یک موزه در شأن ملت شریف تبدیل کنیم و امیدواریم تا این‌موزه دهه فجر آماده شود. در داخل محوطه و کاخ اشیایی به نمایش گذاشته خواهد شد که جزو افتخارات ماست که مردم از آن بازدید و استفاده کنند.

ماجرای نامه هاشمی به فتاح درباره کاخ مرمر

پس از اظهارات فتاح در برنامه تلویزیونی روز گذشته محسن هاشمی رفسنجانی، رئیس شورای شهر تهران و پسر ارشد آیت الله  واکنش نشان داد و گفت: نامه ای به صورت خصوصی به ایشان نوشتم و از ایشان گله کردم.

وی ادامه داد: من می دانم که ایشان ناخواسته این صحبت ها را گفتند و امروز هم تلفنی با ایشان صحبت خواهم کرد تا سخنانشان را تصحیح کنند.

رئیس شورای اسلامی شهر تهران گفت: اگر این سخنان تصحیح نشود من هم صحبتی خواهم کرد و از آیت الله هاشمی دفاع خواهم کرد و برخی مطالب را می گویم.

حالا باید منتظر ماند و دید که آیا حضور مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در این کاخ صحت داشته است یا اینکه رئیس بنیاد مستضعفان صحبت های خود در این باره اصلاح می کند؟ یا اینکه محسن هاشمی حرف های جدیدتری درباره این کاخ و اتفاق هایی که افتاده است می زند.

از این حواشی بگذریم،کاخ مرمر همان کاخی است که موجب مبهوت ماندن وزیر امور خارجه وقت آلمان در بازدید از این کاخ شد و چند ساعتی جلسه با مرحوم آیت الله هاشمی را با تأخیر برگزاری کرد تا از این کاخ بازدید کند.

حالا این کاخ قرار است مجددا بعد از 41 سال به موزه تبدیل شود و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی هم در حمایت از این اقدام از بنیاد مستضعفان خواسته است نسبت به بازسازی و مرمت این کاخ فاخر با وزارتخانه همکاری لازم را داشته باشند.

بارها آثار کاخ مورد مرمت قرار گرفته است

محمد حسن طالبیان معاون میراث فرهنگی وزارت میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی کشور هم در گفت وگو با خبرنگار فارس، تأکید کرد: بارها برای مرمت و بازسازی بخش هایی از کاخ مرمر تاکنون عمل کردیم و تمامی آثار موجود در این کاخ دارای شناسنامه است.بزودی درهای این کاخ بعنوان موزه بر روی مردم باز می شود و وزارت میراث هم همکاری لازم را خواهد داشت.

محمدرضا کارگر، مدیر اداره کل موزه‌ها و اموال منقول تاریخی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور  در این باره امروز به خبرنگار فارس گفت: کاخ مرمر هم مانند دیگر کاخ های کشور باید در اختیار مردم قرار بگیرد و ما از این اقدام بنیاد مستضعفان استقبال می کنیم.

کارگر افزود: تاکنون با بنیاد مستضعفان مکاتباتی داشته ایم و قرار شد با هماهنگی نسبت به موزه شدن این کاخ اقدام شود. احتمالا این کاخ تبدیل به موزه هنرهای ایرانی و اسلامی می شود.

به گزارش فارس، مجموعه های فرهنگی و تاریخی زیادی در اختیار دستگاه های مختلف قرار گرفته که نیاز است باتوجه به اهمیت فرهنگی که این ساختمان ها دارند هرچه سریعتر در اختیار مردم قرار گیرد تا از این بناهای تاریخی به صورت عمومی استفاده شود نه خصوصی.

انتهای پیام/




تاریخ : یکشنبه 98/11/6 | 2:25 عصر | نویسنده : مرتضی | نظر
وزیر خارجهِ کدام ایران؟!

ترامپ با صراحت اعلام کرده است که شخصاً دستور ترور سردار سلیمانی را صادر کرده است. آقای ظریف از مذاکره با قاتل سردار سلیمانی شهید چه هدفی را دنبال می‌کنند؟! و آیا اظهارات ایشان نادیده گرفتن خون پاک سردار سلیمانی و یاران شهیدش نیست؟!

وزیر خارجهِ کدام ایران؟!

خبرگزاری فارس،گروه دیدگاه؛ «حسین شریعتمداری» در یادداشتی نوشت:

   آقای دکتر ظریف وزیر محترم امور خارجه کشورمان که با نشریه آلمانی اشپیگل مصاحبه می‌کرد در پاسخ به این سؤال خبرنگار که «آیا احتمال مذاکره با آمریکا پس از ترور سردار سلیمانی کمرنگ شده است»؟ گفت؛ «نه، من هرگز این احتمال را رد نمی‌کنم که مردم رویکرد خود را تغییر دهند و واقعیت را بشناسند. برای ما مهم نیست که چه کسی در کاخ سفید نشسته است. مهم است که آنها چگونه رفتار می‌کنند. دولت ترامپ می‌تواند گذشته خود را اصلاح کند، تحریم‌ها را برداشته و به میز مذاکره برگردد. ما هنوز در پای میز مذاکره هستیم و این آنها بودند که میز مذاکره را ترک کردند»!
درباره اظهارات آقای ظریف گفتنی است که؛
الف- ترامپ با صراحت اعلام کرده است که شخصاً دستور ترور سردار سلیمانی را صادر کرده است. آقای ظریف از مذاکره با قاتل سردار سلیمانی شهید چه هدفی را دنبال می‌کنند؟! و آیا اظهارات ایشان نادیده گرفتن خون پاک سردار سلیمانی و یاران شهیدش نیست؟!
ب- آقای ظریف شاهد بودند که ده‌ها میلیون نفر در ایران و ده‌ها میلیون دیگر در مجموعه شهرهای مختلف جهان اسلام در شهادت سردار سلیمانی به سوگ نشستند و بدون استثناء ضرورت انتقام از آمریکا را فریاد زدند، بنابراین باید از وزیر خارجه کشورمان پرسید کجای دیدگاه جنابعالی با خواست مردم ایران و سایر ملت‌های مسلمان همخوانی دارد؟! و جنابعالی که نظرتان با خواست و نظر تمامی مردم ایران مغایر و متضاد است، وزیر خارجه کدام ایران هستید؟!
ج- شاید دیدگاه آقای روحانی را باور کرده‌اید که ادعا می‌کرد شب عاشورا، امام حسین علیه‌السلام با عمر‌سعد مذاکره کرد؟! این دیدگاه به‌اندازه‌ای عوامانه است که نیازی نیست علیه آن استدلالی آورده شود. در کجای دنیا، نهیب دلاورانه علیه دشمن را مذاکره ترجمه می‌کنند که جنابعالی به تلویح و آقای رئیس‌جمهور به تصریح چنین
کرده‌اید؟!
د- برفرض که نظر حضرت امام(ره)که «آمریکا شیطان بزرگ است» را نادیده گرفته و یا از آن غفلت کرده‌اید! حالا جدای از دیدگاه حکیمانه امام راحل(ره) بفرمائید آمریکا باید به کدام توطئه و قتل عام انسان‌های بی‌گناه و نقض عهد و پیمان و... دست بزند تا جنابعالی هم مانند سایر ملت‌های آزاده دنیا، آمریکا را شیطان بزرگ
بدانید؟!
هـ- جنابعالی در دانشگاه علامه طباطبایی بعد از آنکه فهرستی از نقض عهد‌ها و پیمان‌شکنی‌های پی‌در‌پی آمریکا را برشمردید، اعلام فرمودید که؛ «کسی از این پس نمی‌تواند به امضای آمریکا اعتماد کند». حالا چه شده که برخلاف نظر قبلی خود از احتمال مذاکره با آمریکا سخن
می‌گویید؟!
و -  فرموده‌اید: «دولت ترامپ می‌تواند گذشته خود را اصلاح کند، تحریم‌ها را برداشته و به میز مذاکره برگردد. ما هنوز در پای میز مذاکره هستیم و این آنها بودند که میز مذاکره را ترک کردند»! آقای ظریف! برفرض محال، آقای ترامپ نصیحت شما را بپذیرد و توبه کند! و تحریم‌ها را بردارد! در آن صورت قرار است با آمریکا درباره چه موضوع و مسئله‌ای مذاکره کنید؟! موضوع مذاکره را آمریکا با صد زبان و بارها اعلام کرده است، توقف صنایع موشکی ایران و دست‌کشیدن از حمایت جبهه مقاومت! جناب ظریف! اگر صنایع موشکی کشورمان نبود یک شبه ایران را با خاک یکسان کرده بودند و اگر حمایتمان از جبهه مقاومت که سردار سلیمانی سرآمد آن بوده و هست در میان نبود، امروز باید شاهد قتل‌عام مردم مظلوم کشورمان و به برده گرفته شدن نوامیس ملت توسط تروریست‌های تکفیری داعش بودیم! آیا غیر از این است؟! هنوز چند روزی از کارکرد حماسی موشک‌های سپاه در ضربه سخت به آمریکا نمی‌گذرد. چه زود این کاربرد اقتدار‌آفرین و دشمن‌سوز را به فراموشی سپرده‌اید!
حضرتعالی در مصاحبه تلویزیونی به مناسبت شهادت سردار دلها از رابطه نزدیک خود با آن شهید بزرگوار سخن گفتید. آیا حمایت از جبهه مقاومت و تلاش پیگیر برای تقویت توان نظامی و صنایع موشکی کشورمان از جمله خصوصیات سپهبد شهید نبود؟!
ز- جناب ظریف! هنوز چند روزی بیشتر از بیانات رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه حماسی تهران نمی‌گذرد که تاکید فرمودند «ما از مذاکره هم ابایی نداریم، البته نه مذاکره با آمریکا؛ بلکه از مذاکره با دیگران ابایی نداریم. مذاکره نه از موضع ضعف بلکه از موضع قوت و قدرت. به یاری خدا دارای قدرت هستیم و قوی‌تر هم خواهیم شد». باید این بند را در صدر وجیزه پیش‌روی جای می‌دادیم ولی از آنجا که عده‌ای اصرار دارند بیانات حضرت آقا را در حد و ‌اندازه یک توصیه اخلاقی جلوه دهند، اشاره به آن را بعد از ذکر دلایل روشن و خالی از ابهامی جای دادیم که تقریباً تمامی آنها وام گرفته از بیانات مستدل حضرت ایشان است و به وضوح نشان می‌دهد که به قول رهبر معظم انقلاب، مذاکره با آمریکا علی‌رغم عهد‌شکنی‌های پی‌درپی و جنایات بی‌شماری که علیه مردم کشورمان مرتکب شده است
«سمَ مهلک» است.
ح- آمریکا با همه توان در پی آن است که از ایران اسلامی صدایی متفاوت و مغایر با صدای انقلاب بشنود و متاسفانه آقای ظریف بی‌آنکه بدانند، با اظهارات خویش در مصاحبه با اشپیگل این فرصت را در اختیار دشمن
قرار ‌داده‌اند!
انتهای پیام/




تاریخ : یکشنبه 98/11/6 | 6:43 صبح | نویسنده : مرتضی | نظر


  • paper | خرید لینک | اخبار
  • خرید Reports | مقاله سورس باز نیو