رسانههای فارسی زبان در شرایطی که مردم با بیماری کرونا دست و پنجه نرم میکنند، با شلیک به اصول حرفهای اعلامی خود به تریبون تروریسم تبدیل شده تا از آب گل آلود ماهی بگیرند.

به گزارش خبرگزاری فارس، تسنیم نوشت: شیوع ویروس کرونا در بیشتر کشورها، مردم جهان و دولتها را در یک شوک فرو برده است. دولتها اعلام شرایط اضطراری کردهاند و بسیاری از شهرها قرنطینه و کسب و کارها تعطیل شده و مردم در خانهها ماندهاند.
ایران پس از کشورهای چین و ایتالیا، بیشترین افراد مبتلا به ویروس کرونا دارد و وضعیت کشورمان نسبت به دیگر کشورها در رابطه با تعداد افراد مبتلا بحرانیتر است. پس از ایران، کشورهایی همچون اسپانیا، فرانسه، آلمان و آمریکا بیشترین افراد مبتلا به ویروس کرونا را دارد که طبق اخبار رسمی منتشر شده از سوی دولتهای این کشورها، میزان رشد مبتلایان و مرگ و میر ناشی ازکرونا با وضعیت ایران اختلاف چندانی ندارد.
ایران علاوه بر اینکه شرایط بحرانی در مقابله با ویروس کرونا دارد، درگیر حاشیههایی هم شده است که بر مشکلات ناشی از این ویروس و بیماری افزوده است. فضاسازیهای رسانههای بیگانه و ارائه آمارها و تحلیلهای غیرواقعی از تعداد مبتلایان و جانباختگان ناشی از ویروس کرونا و رفتارهای افراطی عدهای به نام حمایت از مذهب موجب شده تا کار مبارزه با کرونا در ایران سختتر شود.
تسنیم در این گزارش به بررسی تبدیل شدن رسانههای بیگانه به مشکلی در مسیر درمان کرونا در ایران پرداخته است.
در اولین روز اسفند ماه، وزارت بهداشت از ورود ویروس کرونا به ایران خبر داد. این خبر به سرعت به خبر یک رسانههای معاند و بیگانه تبدیل شد و رسانههای فارسی زبان بیبیسی، صدای آمریکا، ایران اینترنشنال و رادیو فردا مهمترین بخشهای خبری و گزارشی خود را به این موضوع اختصاص دادند.
در سالهای اخیر بیبیسی فارسی در بین دیگر رسانههای فارسیزبان، تلاش داشته تا چهرهای بیطرف همراه با رعایت اصول حرفهای و استاندارد از خود نشان بدهد. این رسانه انگلیسی 5 اصل صحت و دقت، حفظ بیطرفی، استقلال، توجه به منافع عمومی و پاسخگویی به مخاطبان را به عنوان اصول اخلاقی و حرفهای خود معرفی کرده است.
هرچند بیبیسی فارسی در سالهای اخیر و در حوادث مختلف مرتبط با ایران به دفعات این اصول را زیرپا گذاشته، اما در ماجرای شیوع ویروس کرونا در ایران و جهان، این اصول را با شدت بیشتری نقض کرد و خود را در حد رسانههای فیک و زرد تنزل داد و سعی کرد در نبود آمدنیوز، با انتشار اخبار دروغ و تایید نشده نقش او را بازی کند.
«حفظ بیطرفی» برجستهترین اصل اعلامی بیبیسی فارسی است که مورد توجه مخاطبان این رسانه هم قرار گرفته است، اما این رسانه در ماجرای کرونا با چشمپوشی از بحرانهای به وجود آمده در کشورهای غربی به خصوص آمریکا و انگلیس، به گونهای به بازنمایی اخبار و اتفاقات میپردازد که انگار تنها این بحران در کشور ایران وجود دارد و ایران در مدیریت بحران ناتوان است. ضمن اینکه این رسانه انگلیسی از استانداردهای دوگانه برای تحلیلها و خبرهای خود استفاده میکند و هر آن چیزی را که برای کشور خود نامناسب است را برای مردم ایران مطلوب و مناسب میداند.
نمونه برجسته آن ماجرای قرنطینه شهرهاست. بوریس جانسون نخستوزیر بریتانیا اعلام کرد: عدهای خواهند مرد اما مسابقات و مدارس تعطیل نمیشود و قرنطینه در کار نیست.
فرناز قاضیزاده مجری شبکه بیبیسی فارسی نیز در توئیتی عنوان کرد: پس از مطالعه نسبتا فراوان، استراتژی دولت بریتانیا رو فهمیدم، میگن اگه از الان قرنطینه کنیم، مردم برای هفتهها جدیش نمیگیرند، برای همین باید بذاریم وقتی ظرفیت سیستم پزشکی کشور در حال پر شدن بود قرنطینه کنیم، تا اون وقت هم یه عده زیادی میگیرند، اما ایشالا به خیر میگذره.
قاضیزاده همچنین در گفتگو با یکی از کارشناسان عنوان کرد که "ایران بر خلاف ایتالیا به خاطر مسایل سیاسی تن به قرنطینه نمیدهد".
دیگر خبرنگاران بیبیسی نیز که از منتقدان عدم قرنطینه در ایران بودند به یکباره در توئیتهای خود از سیاست عدم قرنطینه در انگلیس حمایت و آن را توجیه کردند.
این در حالی است که بیبیسی فارسی در گزارشهایی قرنطینه نشدن برخی از شهرهای ایران را مورد انتقاد قرار داد و متوسل به نقل قول یکی از مقامات ترکیهای هم شد و نوشت: یک مقام ترکیه گفته بود، شاید اگر قم قرنطینه میشد نیازی به اعمال محدودیت برای رفت و آمد ایرانیها به وجود نمیآمد.
این رسانه انگلیسی که نخستوزیر کشورش مخالف قرنطینه شدن شهرهای آلوده انگلستان است، قرنطینه نشدن قم را دلیل شیوع این ویروس به سراسر کشور میداند.
بیبیسی فارسی برای اینکه فشارها بر این را افزایش دهد، دست به انتشار اخبار دروغی در خصوص قرنطینه در ایتالیا هم زد که مورد واکنش برخی از کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفت.
بیبیسی فارسی بحران هجوم مردم آمریکا و اروپا به فروشگاهها و درگیری بین مردم برای دستمال توالت و صف کشیدن مردم آمریکا در صف خرید اسلحه در پی شیوع کرونا را پوشش خبری نداد و جیرهبندی کالاهای اساسی در فروشگاهها و سوپرمارکتهای انگلیس را تدبیر تلقی کرد، در حالی که وقوع اتفاقات مشابه در ایران را به عنوان بحران برجسته میکند و در این راستا حتی دست به دامن ویدیوهای افراد ناشناس، از مکانهای نامعلوم با ادعاهای بیاساسی هم میشود و خود را موظف میداند ادعای او را «شواهد» بخواند و به اطلاع مخاطبانش برساند.
این رسانه انگلیسی همچنین در گزارشی ابتلای چند نفر از نمایندگان مجلس و مقامات کشور به بیماری کرونا را نشان از آمار زیاد مبتلایان به بیماری کرونا در کشور دانست که ایران از انتشار آمار دقیق خودداری میکند؛ اما این رسانه پس از انتشار اخباری مبنی بر ابتلای مقامات برخی از کشورهای غربی به کرونا، هیچوقت چنین تحلیلی را درباره آن کشورها منتشر نکرد.
حسین باستانی در گزارشی با عنوان "چرا این تعداد از مسئولان حکومت ایران کرونا گرفتهاند؟" نتیجهگیری کرد که آمار اعلامی در خصوص تعداد مبتلایان به کرونا از سوی وزارت بهداشت دروغ است.
یکی دیگر از اصول اخلاقی و حرفهای این رسانه انگلیسی صحت و دقت است. بیبیسی فارسی و دیگر رسانههای بیگانه در خبری با استناد به منابع بیمارستانی و گزارش لحظهای! تعداد افراد جان باخته بر اثر ویروس کرونا را حداقل 210 نفر عنوان کرد که مورد واکنش کیانوش جهانپور قرار گرفت و آن را تکذیب کرد.
انتشار این خبر دروغ حتی مورد انتقاد مدیران سابق یکی از سایتهای ضدانقلاب هم قرار گرفت و مهدی جامی سردبیر پیشین "رادیو زمانه" از رفتار غیرحرفهای بیبیسی فارسی در اعلام آمار غیرقابل اتکا از تلفات کرونا در ایران انتقاد کرد.
این رسانه همچنین در خبری دروغ درگذشت الهام شیخی فوتسالیست به دلیل ابتلا به ویروس کرونا را اعلام کرد که شیخی در ویدیویی این خبر را تکذیب کرد.
بیبیسی فارسی هرچند توجه به منافع عمومی را یکی از اصول حرفهای و اخلاقی خود عنوان میکند اما در گفتگوی با کارشناسانش مردم را دچار نگرانی، تشویش و ناامیدی و تشویق به بروز رفتارهای غیرمنطقی میکند و به جای اینکه به نیازهای مخاطبان مبنی بر دریافت آموزشهای صحیح برای در امان ماندن از ویروس کرونا بپردازد بر انتشار اخبارهای غلط و فاجعهآمیز خواندن وضعیت ایران توصیف کند، در حالی که در کشورهای اروپایی وضعیت مردم گونهای دیگر است و واقعیتهای آن کشورهای توسط رسانههای انگلیسی و سعودی منعکس نمیشود.
رفتارهای غیر اصولی و حرفهای رسانههای بیبیسی فارسی، ایران اینترنشنال، صدای آمریکا، من و تو ... حتی صدای اپوزیسیونهای خارج نشین را هم در آورد و اکبر گنجی در رشته توئیتهایی نوشت: «ما "کارمندان دولت های راست افراطی" از طریق "کروناهراسی" ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. من کارمند رسمی(استخدام شده) بخش پروپاگاندای دولت ترامپ هستم. من کارمند رسمی بخش پروپاگاندای دولت بوریس جانسون هستم. من کارمند رسمی بخش پروپاگاندای دولت نتانیاهو هستم.»
رسانههای فارسیزبان در شرایط کنونی با زیرپا گذاشتن و شلیک به اصول حرفهای و اخلاقی خود به تریبون تروریسم علیه ایران و به رسانههای فیک و زرد تبدیل شدهاند.
انتهای پیام/
گوشی تلفن را جلوی صورت تب دارش می گیرد. صدای نفس هایی که سنگین می آیند و می روند شنیده می شود. دکتر مهدی وریجی در فیلمی که برای دلگرمی روانه گوشی دوستان دور از هم مانده اش می کند به وضوح بدحال است. اما می گوید خوب می شوم انشاالله. دوستانش اما نگران تر از این هستند که با یک فیلم چند دقیقه ای آرام بگیرند.«دوست تان دارم »آخر آقای دکتر را می شوند و بیشتر از روزهای قبل به هم می ریزند. منقلب می شوند و تازه گوشی دست شان می آید که دوست پزشک شان فهمیده ماندنی نیست و کم کم دارد آماده شان می کند تا برود و به پدر شهیدش بپیوندد.

گروه سلامت خبرگزاری فارس - معصومه اصغری: تا نامش را می آورم، ستایش هاست که بر زبان شان جاری می شود. فکری می شوم که این خوب گفتن ها و نغز شنیدنها خاصیت روزهای اول سوگواری است.کسی از درگذشته سنگین نمیگوید.کلمات با ملاحتی که به تلخی فراق آغشته شده اند از دل ها بلند می شوند و به گوش می نشینند. اما ذکر خاطره هایی از این پزشک مدافع سلامت که ما را به دست کم 15 سال پیش می برد خیلی زود حالیام میکند که خوشنامی او یک شبه حاصل نشده است.
«دکتر مهدی وریجی» مدیر درمانگاه منطقه 21 شهرداری تهران بود. زمانی که کلینیکها با کمبود پزشک رو به رو شدند از پشت میز ریاستی که هیچ گاه به آن دلبسته نشده بود بلند شد و پای تخت بیماران مشکوک به کرونا رفت. در گرفت و گیر ویزیت های اورژانسی زیادی که داشت به ویروس کرونا مبتلا شد و بعد از دو هفته بستری شدن در بیمارستان مسیح دانشوری، شهید مدافع سلامت شد. در آستانه سال نو سراغ از دوستان دلتنگش گرفتیم. با زبان بی زبانی میان جملههایی که پی در پی با بغض ناتمام میماندند گفتند که او برای شان برادری بی دریغ بوده و جای خالی اش قرار است حالا حالاها به دل غمگین شان خنج دلتنگی و بی تابی بکشد.
***شماره تلفنش قوت قلب بیمارهای نیازمند بود
خبردارم کردهاند که دوست صمیمی دکتر وریجی هم به بیماری کرونا مبتلا شده و حالا در بیمارستان بستری است. قول میدهم که خیلی مزاحم استراحت دکتر شاکری نشوم. بعد چند بوق انتظار، گوشی را بر می دارد. پیش از هر کلامی صدای خسدار نفس ها شرمندهام میکند. اما تا نام دکتر مهدی وریجی را میآورم رفیقی که از 16 سال پیش او را از نزدیک می شناخته اظهار تمایل میکند تا در باره او حرف بزند. دکتر شاکری از دوهفته گذشته در قرنطینه است. اولین کلماتی که از میان نفسهای مقطع و تند شدهاش میشنوم این ها هستند: «مهدی فرزند شهید بود. درد یتیمی و بی پدری کشیده بود. برای همین حال ندارها و بیکس و کارها را خوب میفهمید و حواسش را همه وقت و همه جا به آن ها می داد.»
هنوز جمله به آخر نرسیده که بغض به آن همه نفس نفس زدن های نیمه کاره اضافه میشود. معذب مانده ام چه کنم و چه بگویم که دوباره دکتر شاکری رشته حرف زدن از دوست شهیدش را به دست میگیرد:«جزو با اخلاص ترین پزشک هایی بود که در عمرم دیده ام. از 14 سال پیش توفیق همکاری و دوستی با او نصیب من شد. ابتدا در بنیاد شهید معاون بهداشت و درمان مناطق جنوبی بودیم و بعد به استخدام شرکت شهر سالم شهرداری درآمدیم. همه جا دغدغه خدمت به محرومان داشت و طوری رفتار میکرد که اگر کسی مشکلی داشت بدون تعارف به او رجوع میکرد.»
دکتر محمد علی شاکری از دوستان شهید مهدی وریجی
قلب بی قرار دکتر شاکری با حرف زدن از دوست صمیمی اش به درد آمده است. باور نمیکند که ظرف چند هفته با بیماری که حالا او را نیز به بستر نشانده از دوست قدیمی اش جدا شود. بارها با همراهی او به ماموریت ها و سفرهای تکرار نشدنی رفته است و حالا یاد آن همه خاطره بغضش را می شکند:«مهدی عاشق اهل بیت (ع) بود. در پیاده روی اربعین خادم زائران میشدیم. دو بار توفیق داشتم در مرز چذابه به همراه او به بیماران زائری که به سمت حرم سید الشهدا (ع) روانه بودند خدمترسانی کنم. آنچنان با اخلاص با این بیمارها برخورد میکرد که نظیر آن کمتر دیده میشد. خیالش از وضع بیمار که راحت نبود به او شماره تلفن همراهش را میداد. بچههای زائر خوزستانی بارها و بارها بعد از اربعین با او تماس می گرفتند و از مشکلات بیماری شان میگفتند و او وقت میگذاشت و به حرفهای شان گوش میکرد. راهنمایی شان می کرد و می دانستیم دست رد به سینه نیازمند نمیزند. این ها را به چشم می دیدیم و الباقی کارهای خیرش را در خفا انجام میداد و بعد متوجه آن میشدیم.»
دکتر مهدی وریجی فرزند شهید دفاع مقدس رحیم وریجی
***مهدی تنها در خلوت فرزند شهید بود
آقای دکتر لحظاتی سکوت میکند.هر نفسی که میآید و سخت میرود به من تشر میزند که زودتر این گفتگو را تمام کنم. همین وقت است که دکتر شاکری گوشه دیگری از خلق و خوی دکتر وریجی را برای مان بازگو میکند:«زمانه زمانهی های و هوی است. هر کسی کاری میکند آن را فریاد میزند و میخواهد دیده شود اما رفیق و برادر ما دکتر مهدی وریجی این طور نبود. بی وقفه کار میکرد.رسیدگیاش به محرومان تمامی نداشت اما بی سر و صدا. قیل و قالی نداشت. بی حاشیه بود ،سخت کار میکرد و همین رفتارهایش او را تبدیل به مخلص ترین پزشکی کرد که می شناسم.»
سعی بر خودداری دارد، اما کمی که از حرف زدن مان میگذرد قرار از کف میدهد و بی خجالت اشک میریزد. بابت سکوتهای گاه و بیگاهش عذر خواهی میکند. تمام سعی اش این است که با تمرکز از دوستی و همکاری 13 ساله اش با دکتر وریجی بگوید اما خاطرهها از ذهنش میگریزند و جای شان را به غم از دست دادن برادر میدهند.«حمید دوستی» سال ها همکار دکتر وریجی بوده و به عنوان مدیر کلینیک های مناطق 1 ،8 ،6 و 5 در شرکت شهر سالم خدمت کرده است. حرفهایش نور در تاریکی میشود و شخصیت والای دکتر وریجی را از ابهام دور میکند. «دوستی» میگوید مهدی فقط در خلوت فرزند شهید میشد. این جمله برایمان غریب میآید. اشک تازه آمده از چشم ها را میگیرد و می گوید فقط وقتی تنها می شدیم از پدر شهیدش حرف میزد: «به هیچ عنوان از این که فرزند شهید بود استفاده ای نمیکرد. با این که توان بالا و دانش و لیاقت آن را داشت، در مجامعی که اعضای آن فرزندان شهدا بودند ورود نمیکرد.
حمید دوستی از دوستان شهید وریجی
پرهیز داشت از این که از پدر شهیدش آبرو و اعتباری برای خودش بخرد. فقط گاهی وقت ها از این موضوع صحبت میکرد. آن هم از دلتنگیها و غم یتیم بزرگ شدن خودش نمیگفت. این طور وقتها بیش از همه از زحمت ها و مرارت های مادر بزرگوارش یاد میکرد. خیلی به مادرش علاقه داشت. میگفت با سختی و زحمت او و فرزندان دیگرش را بزرگ کرده است و بعد از این دیگر حرفی نمیزد و از جزییات این سختی ها برای مان نمیگفت. اهل ساری بودند و در این شهر رشد کرده بود. بعد از قبولی در رشته پزشکی با همسرش که او نیز پرستاری قابل و مانند خودش فرزند شهید بود آشنا شد. نتیجه ازدواج شان دو فرزند بود که حالا غم این که آن ها هم باید مثل این دو انسان بزرگ با درد یتیمی بزرگ شوند بدجوری دلتنگمان میکند.»
***داوطلب پیشنهادهای گرهگشا می شد
دوستی خاطرههای بی شماری از دکتر مهدی وریجی دارد. میگوید او همیشه داوطلب رقم زدن اتفاقهای خوبی بوده است: «چند سال پیش یکی از همکاران ما در شرکت شهر سالم هنگام انجام عملیات بازرسی شبانه تصادف کرد و به رحمت خدا رفت. این عزیز دختر سهساله ای داشت. مهدی خیلی این خانواده را نمیشناخت، اما به محض این که از مشکلاتی خبردار شد پیشنهادی داد که به دل همه ما نشست. قرار شد همه ما مبلغ دریافتی یک ماه از سهم پروژه ای که داشتیم را به دختر کوچک آن مرحوم هدیه کنیم. میدانم مبلغی که جمع شد برکت زیادی برای آن خانواده داشت و اتفاق های خوبی را برای آن ها رقم زد.»
شهید مهدی وریجی غریبانه در کنار پدر شهیدش آرام گرفت
***بیماران نیازمند در اتاق آقای رییس معاینه می شدند
این دوست قدیمی دکتر مهدی وریجی هم تایید میکند که دفتر کار این پزشک فداکار محل رجوع نیازمندان بوده است: «ایشان مدیریت کلینیک منطقه 21 را به عهده داشت. با این حال هیچ گاه جایگاهی برای خودش قائل نبو. از پیشرفت غافل نمی شد. سخت کوش بود. به کاری که به او سپرده میشد به شکل یک وظیفه نگاه میکرد. اما درگیر حرص زدن نمیشد. آنقدر خاکی و خودمانی برخورد میکرد که غریبهها هم به او دلبستگی پیدا میکردند. به مسئولان پذیرش کلینیک سپرده بود که اگر بیماری توان پرداخت حق ویزیتی را نداشت برای معاینه اولیه بیمار خبرش کنند. خیلی وقت ها این بیمارها مشکلات جدی داشتند و توان کم شان باعث میشد قید درمان پر هزینه را بزنند. اما دکتر معرف خیلی از این بیماران به پزشکان متخصص دیگر میشد و مشکلات شان را حل میکرد.»
***بیتاب که میشدم میگفت برایم روضه بخوان
میگوید دکتر مهدی وریجی در عین جدیتی که در رفتار و چهره اش داشت استاد دلداری دادن بود و در آرام کردن بی تابیها کسی به گرد پایش هم نمیرسید: «در ادارهای با هم همکار بودیم. تماس گرفتند و گفتند پدرم سکته کرده و او را به بیمارستان بردهاند. بی قرار شدم. وسایلم را برداشتم و با بغض از پله ها با سرعت پایین می رفتم. در پاگرد یکی از طبقات مهدی را دیدم. از ماجرا که با خبر شد. بی آن که خبری بدهد یا وسیله ای بردارد، انگار که برادر من باشد به اندازه من عجله به کار انداخت. خودش پشت فرمان نشست و با هم به بیمارستان رفتیم. در راه با حرف های محکمش آرامم کرد. حتا آنجا هم که رسیدیم به پدرم هم دلداری میداد و میگفت خیلی زود بعد یک آنژیوی ساده به خانه بر میگردد. خودش هم روحیه خوبی برای مبارزه با کرونا داشت. در روزهایی که در بیمارستان مسیح دانشوری بستری بود مدام با او تماس میگرفتم. من گریه میکردم و او آرامم میکرد و با لحن جدی و شوخیاش میگفت این دیوانه بازی ها چیه؟ من زود بر میگردم. بعد از من میخواست که برایش روضه بخوانم. برایش ذکر مصیبت اهل بیت میخواندم و دلم بیشتر برایش تنگ میشد.کاش حالا هم کنار مان بود و آرام مان میکرد.»
دکتر ابراهیم حاج قاسمی از دوستان شهید مهدی وریجی
***دوستی ها با او پابرجا بود
دکتر حاج قاسمی سال ها مسئول بخشهای مختلفی بود که دکتر مهدی وریجی در آن ها خدمت میکرد. شروع همکاری آن ها از بنیاد جانبازان آغاز شد. او دکتر وریجی را به عنوان نیرویی منظم و سخت کوش به ما معرفی میکند:«در کارش خیلی جدی بود. بسیار منظم عمل میکرد.هر جا که مسئولیتی به عهده می گرفت خیلی زود آنجا را به سر و سامان میرساند.»حاج قاسمی میگوید دکتر وریجی با دردهای مردم مانوس بود و به واسطه پزشک بودنش کمکهای پیدا و پنهان زیادی به آنها میکرد:«خودش با سختی بزرگ شده بود. برای همین خیلی خوب درد را لمس میکرد.از کنار این گرفتارها هم به سادگی گذر نمیکرد.کمک حال شان میشد و به دلیل همین خصوصیات بود که خیلی ها شیفته او میشدند و دوستی ها با او پا برجا بود.»
***دختر شهیدی که همسر شهید شد
همسر دکتر مهدی وریجی هم از مدافعان سلامت در بیمارستان شهید مصطفی خمینی است. سال نو بی حضور آرامش بخش همسرش برای او و دختر و پسر کوچکش در قرنطینه ای سخت دلگیر، تحویل شد. دختری که خود فرزند شهید بوده حالا باید برای فرزندان همسر شهیدش مادری کند. پیکر این پزشک فداکار و وظیفه شناس را به گلزار شهدای ساری بردند. دکتر مهدی وریجی در کنار مزار پدر شهیدش آرام گرفت و واژه شهید برای همیشه پیشوند نام زیبایش شد.
انتهای پیام/
.: Weblog Themes By Pichak :.