قزوهدوشنبه 17 آذر 1399 - 09:38

این شعر را همین حالا فی البداهه سرودم وقتی در خبرگزاری دیدم سردار دکتر علی اصغر زارعی هم غریبانه رفت. همه دارند می روند آری همه ی خوب ها و خوب تران آن طرف بیشتر شدند انگار جمع خونین دلان و خون جگران مانده اند این طرف دریغا حیف جغدها زاغ ها زغن ها باز رفته اند آن طرف شگفتا آه جمع ققنوس ها و شعله وران ـآن طرف می چمند در آتش آهوان نجابت و معصوم این طرف می چرند در برجام رمه ی گاو ها و کره خران بارها گفته ام به وجدانم ، که چه می خواهی آخر از جانم چشم ها را ببند و هیج مگو، کار افتاده دست کور و کران شیرها را یکی یکی کشتند ،سگ زرد و برادران شغال کار را دست کاردان دادیم، کار افتاد دست جانوران آن طرف اصل و نسل و اسب و سوار، این طرف تیغ و زخم و رقص و فرار آن طرف جمع با پدر مادر، این طرف خیل خیل بی پدران چشم شان باز مانده تا این سو آن شهیدان که بار خود بستند بس که دلواپس اند آن شهدا بس که دلواپس اند و دل نگران این طرف نوچه های بی غیرت مثل ویروس تاج دار فقط به شهیدان به رهبری به امام ، متلک می زنند و زخم زبان!




تاریخ : دوشنبه 99/9/17 | 4:29 عصر | نویسنده : مرتضی | نظر


  • paper | خرید لینک | اخبار
  • خرید Reports | مقاله سورس باز نیو