مجله که به دستشان میرسید با تعجب و تند ورق میزدند. به روزنامهفروش میگفتند: «عمو اشتباه شده، اینکه خالیه!» اما اشتباه نشده بود. کیهان بچهها مهر 1362 سفید چاپ شد تا بچهها در کوران جنگ و کمبود کاغذ، بی دفتر مشق نمانند.

مجله فارس پلاس؛ نعیمه جاویدی: 15دی امسال، مجله کیهان بچهها وارد شصت و چهارمین سال انتشار خود شد. مجلهای که دستکم 5 نسل از بچههای این سرزمین با آن خاطره دارند. درباره کیهان بچهها کم نگفته و ننوشتهاند اما اگر نگوییم یکی از ناشنیدهها، دستکم یکی از کمتر شنیدهشدهها درباره این نشریه مربوط به سال 1362 است. وقتی بازار، سیاه شد و کاغذ کمیاب.
روزهای سخت جنگ، پاییزی که قرار بود پدرها را شرمنده بچههایشان کند اما کیهان بچهها به سردبیری «امیرحسین فردی» فکر بکری کرد؛ کیهان بچهها سفید چاپ شد تا بچهها از آن بهعنوان دفتر مشق استفاده کنند. شاید هیچ روزی بهاندازه آن شماره، بچهها کیهان بچهها را مال خودشان ندیدند. این روزها صفحه کیهان بچه ها برای نسل جدید در فضای مجازی هم در دسترس و وارد شصت و چهارمین سال انتشار خود شده. این گزارش، نیمنگاهی به پرتیراژترین و نخستین نشریه ویژه کودک و نوجوان کشور است.
شماره اول نایاب شد
«بچهها آیا میدانید چرا ما به این فکر افتادیم که برای شما یک مجله آبرومند و خوب فراهم کنیم؟» کیهان بچهها با همین جملههای ساده که بچهها بعدها متوجه شدند به آن «سرمقاله» میگویند 6 دی 1335 متولد شد و روی پیشخوان دکه های روزنامه فروشی نشست. تیراژ شماره اولش 5 هزار نسخه بود و از سال ششم با استقبال کودکان و نوجوانان به مرز 50 هزار نسخه رسید که در نوع خود، ثبت بالاترین رکورد تیراژ مجله در کشور بود. دو معلم و نویسنده حوزه ادبیات کودک؛ «جعفر بدیعی» صاحبامتیاز و «عباس یمینی شریف» مدیرمسئول، این نشریه را تدارک دیدند.
ادبیات داستانی و انتشار افسانههای جذاب، کمیکها، داستانهای مصور و طرحهای جالب جلد که تصویرگرانی مانند «الکس گورگیز» نقاش ارمنی و روستبار ساکن کشور ترسیم آن را بر عهده داشتند، این نشریه را برای بچهها جذاب کرده بود. صفحات مجله بهطور میانگین 35 صفحه بود. 10 سال اول سیاهوسفید و بعدازآن رنگی منتشر شد. مخاطبان مجله هم بین 5 تا 12 سال سن داشتند. ظاهراً شماره نخست کیهان بچهها خیلی زود نایاب شد و در اقدامی کمسابقه، موسسه کیهان شماره اول را با همان تعداد مجدد چاپ کرد.
نسل با نسل فرق دارد
مرور مطالب و پیشینه کیهان بچهها حاکی از این است که ظاهراً قبل از پیروزی انقلاب، نشریه 8 هفته تعطیل میشود و نخستین انتشار بعد از تعطیلات انقلابی؛ با شماره 1127 در سال بیست و سوم انتشار آن دوباره جای خود را در پیشخوان دکههای مطبوعاتی باز میکند. «بهمن پگاه راد»، نویسنده? ادبیات کودک و نوجوان و روزنامهنگار که روزگاری خواننده کیهان بچهها بوده و بعدها نویسنده آن، در گفتگویی که با «ایسنا» داشته اما از تیراژی بیشتر میگوید: «در دوران طلایی دهه 60 این تعداد شمارگان از مرز 300 هزار نسخه فراتر رفت. استقبال به حدی بود که روز دوم انتشار، این مجله نایاب میشد.» نشریهای که این روزها دهه نودیها کمتر با آن آشنا هستند. این نویسنده دلیل این موضوع را که چرا نسل جدید مثل نسل قبل دغدغه کیهان بچهها را ندارد را با مرور بخشی از گفتگوی مرحوم فردی مرور میکند: «الآن با گذشته متفاوت است و بچههای ما جور دیگری زندگی میکنند.»
قرار نبود بیایم اما ماندگار شدم
مدیریت کیهان بچهها پس از انقلاب در سال 1358 و تجربه یک دوره انتشار 23 ساله تغییر کرد و از سال 1358 تا 1361 به افراد دیگری سپرده شد. در دوره بدیعی کیهان بچهها مصور و داستان محور بود. داستان هایی ترجمهشده از زبان انگلیسی، فرانسه و آلمانی با همان تصاویر که بافرهنگ و سبک زندگی کودکان ایرانی همخوانی نداشت. بااینحال جذابیتهای داستانی و تصاویر، آن را خوشاستقبال کرده بود.
زندهیاد امیرحسین فردی مدیرمسئول و سردبیر این نشریه اما بیش از سه دهه؛ حدود32 سال(تا زمان فوت؛ اردیبهشت 1392) سکاندار نشر آن بود. فردی در گفتگویی خاطره و دلیل رفتن به کیهان بچهها را اینطور مرور کرده بود: «در حوزه هنری بودم که خبر دادند: کیهان بچهها در آستانه تعطیلی است و کمک کنید که این اتفاق نیفتد. مسئولیت سنگینی در حوزه داشتم. گفتم نمیآیم. اما کیهان بچه هابا سابقه و پرمخاطب بود. تصمیم گرفتم هفتهای دو روز بیایم. از شهریور 61 آمدیم تا الآن. با کیهان بچهها ماندگار شدم.» دوران فردی، این نشریه پرمخاطب و پرآوازه کودکان و نوجوانان کشور مرحله جدیدی از بلوغ خود را تجربه کرد. نویسنده به تعبیر رهبری «مؤمن سختکوش» با خلاقیت بلوغ این نشریه را رقم زد.
تحریریه نه! خانه نویسندگان
تحریریه کیهان بچهها در طول بیش از 6 دهه کار مطبوعاتی خود شاید عناوین مختلفی به خود دیده و شنیده باشد اما «خانه نویسندگان» و «خانه امید نوقلمها» شاید بیشتر با آن معنا شود. تحریریه ای که پس از انقلاب به دلیل صبر، تواضع و روی گشاده مرحوم فردی راه را برای حضور نویسندگان جوان فراهم کرد. تا قبل از آن اگر انتشار یک نامه یا داستان، آرزوی نوجوانان دستبهقلم و مخاطب نشریه بود حالا گروهی قلمها را رصد و خوشقلمها و استعدادهای ادبی را حمایت میکردند. این تا جایی پیش رفت که کمکم نام بعضی خوانندگان دائمی نشریه به عالم ادبیات گره خورد. آنها بهمرور پا به عرصه هنر، فرهنگ، نویسندگی، شاعر یا رسانه گذاشتند و صاحب سبک شدند. همانهایی که وقتی از آنها میخواهی با شنیدن کلمه «سهشنبه» اولین چیزی که به ذهنشان میرسد را بگویند، میگویند: «کیهان بچهها».
یادی از حبیب...
برای انقلاب نوپای اسلامی در دهه 60 این استعدادیابی، خدمت فرهنگی بزرگی بود و فردی که سالها با کمک بچههای مسجد «جوادالائمه(ع)» محله جی، نشریه بچههای سوره و جلسههای مسجدی «دوشنبههای داستانی» را اداره میکرد، خوب راز و رمز این کار را بلد بود. همان جلسههایی که تعدادی از بچههای آن بعدها شهید شدند.
همان محفل ادبی ساده مسجدی که بعدها قبای بزرگتری پوشید و جشنواره سال کتاب شهید «حبیب غنی پور»، خوش قلمترین بچه مسجدی آن دوشنبهها را در سطح کشور رقم زد. جشنواره ای که حالا یکی از مهم ترین های فرهنگی برای اهالی ادبیات است. «بهزاد بهزاد پور» کارگردان، «فرجالله سلحشور»، «محمدناصری» و «اصغر نقی زاده» هم چند نفر از چهرههای بنام و برکت فرهنگی-هنری این مسجدهستند.
«سوسن طاقدیس»، «حسین فتاحی»، «محمد میرکیانی»، «افسانه شعباننژاد»، «محمدکاظم مزینانی»، «فرهاد حسنزاده» و ... هم نامشان با کیهان بچهها گرهخورده است. قوت این قلمها بهقدری بود که به تعبیر اهل فرهنگ شاید بتوان کیهان بچهها را در آن مقطع، نشریه ای پر از شعر، داستان کوتاه و قصههای دنبالهدار در قواره یک کتاب به شمار آورد.
وقتی فردی از کیهان بچهها رفت
بهمرور اما با تفاوت ذائقه فرهنگی جامعه، افزایش یکباره نشریه و ضمیمه های کودک و نوجوان و رفتن نویسندگانی که نخستین تجربههای اجتماعی جدی نوشتن و انتشار داستان را از خانه خود، کیهان بچهها آغاز کرده بودند به نشریات دیگر، کیهان بچهها از روزهای رونق فاصله گرفت. توان مالی تحریریه محدود بود و پیشنهاد بهتر، نویسندگان را که معاشی جز نوشتن نداشتند، ناچار به رفتن میکرد. ناچار، از این رو که مصاحبههای متعددی از این نویسندگان هست که رفتن از کیهان بچهها را مثل ترک خانه پدری تلخ توصیف میکنند. البته در این میان بودند نویسندگانی که دوست داشتند بعد از یک دوره تجربه کار گروهی و تحریریهای، مستقلتر و در نشریه خودشان قلم بزنند.
اما به اذعان بسیاری از اهالی فرهنگ و ادبیات، با درگذشت امیرحسین فردی که حدود نیمی از عمر خود را در این مطبوعه گذرانده بود، روزهای دشوار کیهان بچهها آغاز شد. شماره 2807، آخرین کیهان بچههای دوره زندهیاد فردی سهشنبه 12 دی 1391 با بهای 400 ریال منتشر شد.
خاطره بازی با کیهان بچهها
کیهان بچهها را شاید بتوان از آن دسته نوستالژیهای مشترک چند نسل به شمار آورد. مجلهای که در قطع وزیری چاپ شد. برای چند نسل خاطره رقم زد و هر وقت صحبت از آن به میان میآید، مخاطبان قدیمیاش که حالا احتمالاً خیلیهایشان پا به سن گذاشتهاند و شاید چندتایی از آن را به یادگار نگهداشته باشند، خاطرات دویدن تا دکه روزنامهفروشی به شوق خرید نشریه و خواندن آن شببهشب بعد از تمام شدن درسومشق را مرور کنند. مثل جملاتی که در ادامه میخوانید و نمونهای از نظرات و به عبارت بهتر، خاطرات مخاطبان در واکنش به مطالبی است که درباره کیهان بچهها در فضای مجازی منتشرشده است.
* سلام.59 سالمه.یادش به خیر مجله را که میگرفتم همان روز تمام مطالبش را میخواندم و تمام میکردم وبعدیک هفته انتظار تاشماره بعدی. فکر میکنم بهای آن هم 5ریال بود. هنوزهم چندتایش را دارم.
*یادش به خیر سال 1364 این مجله رو 25 ریال میخریدیم و یکراست سراغ صفحه لطیفه هاش میرفتیم.
*من در روزگار بچگی در سالهای 61 به بعد این مجله بسیار دوستداشتنی را میخریدم یادش به خیر روزهای سهشنبه و کیهان بچهها. موقع برگشتن از دبستان سعدی میدویدم خانه، دو تومان از مادر میگرفتم میدویدم سرِ پامنار و کیهان بچهها میخریدم و تا برسم خانه همانجا تو کوچه ورق میزدم و همیشه عادت داشتم همراه ناهار خوردن کیهان بچهها میخواندم چه کیفی میداد.
انتهای پیام/
.: Weblog Themes By Pichak :.