حاج قاسم اصلا شبیه فرماندهان رفتار نمیکند، لباسش مانند بسیاری از همراهانش خاکی است و نشان میدهد از رزم بازگشته است، میخندد و چون پدری دست نوازش بر سر رزمندگان میکشد، چهرههای کنونی را نمیتوان با مدافعان یکی دو ساعت پیش مقایسه کرد، من و چند نفر از دوستان به خاطر شهادت چند نفر از مدافعان حرم ناراحت هستیم، اما حاج قاسم دلداریمان میدهد.
به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، صدای جوانی که با فریاد درخواست کمک میکند، در گوشم میپیچد، با ترس از خواب بیدار میشوم، بانگ اذان است که از گلدستهها به گوش میرسد، چراغ پذیرایی روشن است، همسرم در حال دعا و مناجات است، لبخندی میزنم و میگویم «خانم شما خواب ندارید؟»، همسرم رو به من میکند و با لبخندی که نمیتواند دلواپسیها و دلتنگیهایش را پنهان کند میگوید «عباس علی عزیزی، انتظار نداشتی که این یک شب فرصت را از دست بدهم».
برای اعزام بهانه میآورد و دلیل محکمی میخواست برایش از قرآن استخاره گرفتم سوره توبه آیه 14 میآید ولی باز خانوم نق میزند اینبار از خودش خواستم استخاره بگیرد سوره توبه آیه محکمتری آمد آیه 44 دیگر تسلیم میشود و قرص و محکمتر از قبل میگوید: «حرفی ندارم، تو را به خدایت میسپارم».
وضو میگیرم و چند دقیقه بعد با هم نماز صبح را میخوانیم، لباسم را میپوشم، سری به اتاق فرزندانم میزنم، در خواب ناز هستند، دخترکم از خواب بیدار میشود و میگوید «سوغاتی من یادت نره»، لبخندی روی لبم نقش میبندد و محکم در آغوشش میگیرم و آرام در گوشش میگویم «چشم».
صدای ریخته شدن آب بر روی کف زمین سکوت خیابان را میشکند، به پشت سرم نگاه نمیکنم دل دیدن چهره غمگین همسرم را که به چارچوب در تکیه داده را در دل تاریک و روشن سحرگاهی ندارم، راه میافتم در انتهای خیابان به پشت سر نگاه میکنم هنوز همسرم کنار در ایستاده است.
نمیدانم چرا و چگونه ولی ناگهان خود را مقابل درب خانه پدری میبینم، چراغهای خانه خاموش است پس نزدیک نمیشوم، دل بیدار کردن مادرم را ندارم، چند دقیقه همینطور در سکوت میایستم، صدای خش خش برگهایی که از درختان جدا شده و زیر جاروی رفتگران این سو و آن سو میشوند افکارم را پاره میکند، چراغ اتاق مادر روشن شده حتما برای خواندن نماز صبح بیدار شده است، کلید را در قفل میچرخانم مادرم اما انگار آمدنم را انتظار میکشد، «میدونستم بی معرفت نیستی» کنارش مینشینم بیهیچ حرفی سرم را روی زانوی مادر میگذارم و دست مادر پناهم میشود، «دلم نیومد بیخداحافظی برم مادر، برام دعا کن لیاقت اسممو داشته باشم»، اشکی که از چشم مادر بر صورتم میافتد حکم شفاعت و حلالیت برایم دارد.
معجزههای تکراری
فریاد، نزنید نزنیدش «سردار جواد اللهکرم» که بلند میشود همه تعجب میکنیم، به سراغش که میروم کمی عصبانی هستم و کلافه «چرا نمیزاری بزنن، نفربر تو تیررس ماست»، دوربین را به سمتم دراز میکند «داره آب میبره، میخوای بری تو لشکر یزید، بسمالله دستور شلیک بده»، رو به روی ما دشمنی است که علاوه بر زندههایمان به پیکرمان نیز رحم نمیکند. اما هیچ یک از ما شقاوت را از آنها یاد نگرفتیم، صدای بچههایی که اسیر بودند و در چند متری ما به بدترین شکل شهید شدند در گوشم میپیچد، اما نمیتوانم دستور شلیک بدم، تیربارچی با حالت سؤالی به من نگاه میکند، میگویم «بزار بره مقر، موقع برگشت کامیونو بزن».
در این چند ماه این نخستین بار نیست که چنین رفتاری را میبینم به چشم خودم دیدم که رزمندگان با همه دلخوری و خشمی که از داعشیها داشتند اسرای آنها را تکریم میکردند و حتی یکی از فرماندهان، داعشی مجروح را مداوا کردند، میگفتند دستور «حاج قاسم» است و کسی جرات سر پیچی از دستور سردار را نداشت.
صدای انفجار است و شلیک و شلیک با خود فکر میکنم «اینا چقدر تجهیزات دارند که تموم نمیشه»، چند روزی میشود که در محاصره هستیم، غذا و آبمان محدود است و رمق از تنمان رفته است و دیگر امیدی نداریم به جز یک معجزه، میشونم که علی طاهری با یک گروه به سمت ما حرکت کرده است، صدای شلیکهای پراکنده افکارم را پاره میکند از تعدادشان را که میپرسم میخندد و میگوید «کم» آخه الان وقت شوخی و تفریحه آخه این کم کجا و این لشگر کجا؟ چند روزی طول میکشد تا دشمن را عقب برانند و به ما برسند راست میگفته 10- 15 نفر بیشتر نمیشوند و پراکنده آمدهاند تا دشمن را بترسانند، رضا را به کناری میکشم کمی بیرمق است و رنگ و رو به رخ ندارد از جمع که جدا میشوم، سکوت به من آرامش میدهد بوی خون تازه به دماغم میخورد، زخمی شده میگویم «چند ساعته داره ازت خون میره» میخندد و میگوید «چند روزی میشه» این بار حرفش را جدی میگیرم و تشر میزنم «پسر نمیگی میمیری یا پات عفونت میکنه» که با خنده میگوید «فدای آقا امیر و گروهش گفتم بچهها بفهمن زخمی شدم نگران میشن و مایوس، نگران عفونتشم نباش تمام این مدت با نمک ضد عفونیش کردم، نمیومدم مدیون شما بودم»
دم مسیحایی حاج قاسم
چند روزی میشود نه درست خوابیدهایم و نه غذای حسابی داشتیم همه خسته هستند و زیر چشمشان گود افتاده است، دورهام میکنند که بروم و کمی استراحت کنم اما دلم نمیخواهد تنهایشان بگذارم چند روزی میشود در «العیس» پیروز شدیم اما شهادت چند نفر از جوانترین رزمندگان حسابی حالمان را گرفته و هیچ کس دل و دماغ درست و حسابی ندارد.
دقایقی بعد اما انگار معجزه شده است از کرختی مدافعان دیگر اثری نیست و آنهایی که دقایقی قبل نای نفس کشیدن هم نداشتند حالا به تکاپو افتادند یکی دنبال دستمال برای گرفتن خاک از روی پوتین خود است، آن یکی دنبال شانه برای زدن به سرش هست و ... چه اتفاقی مهمتر از حضور سردار سلیمانی در جمع رزمندگان میتواند باشد و دم مسیحایی اوست که لشگر دست از جان شسته را دوباره زنده کرده است.
حاج قاسم در بینمان که حضور مییابد اصلا شبیه فرماندهان رفتار نمیکند، لباسش مانند بسیاری از همراهانش خاکی است و نشان میدهد از رزم بازگشته است، میخندد و چون پدری دست نوازش بر سر رزمندگان میکشد و عشق است که پخش میکند بین آنها، چهرههای کنونی را نمیتوان با مدافعان یکی دو ساعت پیش مقایسه کرد، من و چند نفر از دوستان به خاطر شهادت چند نفر از مدافعان حرم ناراحت هستیم، اما حاج قاسم دلداریمان میدهد و با لحن و صدایی آرام و با صلابت ما را به خود میآورد و میگوید «آنها زنده اند و این ما هستیم که مردهایم».
دقایقی بعد فرماندهان را فرا میخواند از او جز به مراعات با دشمنان و اسرا چیزی به یاد ندارم، تاکید میکند مبادا فرماندهان سفره خود را از رزمندگان جدا کنند و میگوید در جنگ پیش قراول لشگر خود باشیم تا ترس و تردید در دل مدافعان حرم راهی پیدا نکند.
شعارهایی که از روی دیوارها پاک شد
به شهر «الحاضر» باز میگردیم مردمی که در بدو ورودمان با ناراحتی به ما نگاه میکردند حالا به استقبالمان آمدهاند و با وجود قحطی و کمبود مواد غذایی از ما پذیرایی میکنند، اینجا حس تنهایی نمیکنم، دخترم، پسرم، همسرم، پدرم، مادرم و ... را در چهره تک تک اهالی میبینم، زبان هم را بلد نیستیم اما زبان عشق را چرا، زبان محبت جواب داده بود و حالا زبان مشترک داشتیم، یاد روزهای اول حضورمان افتادم آن روزها که آذوقه برای خودمان هم کم بود رزمندگان و پزشکان، غذای خود را بین مردم پخش میکردند و چند نفری یک پرس غذا را با هم میخوردند.
شعارهایی که داعشیها علیه ایران روی دیوار نوشته بودند حالا به دست مردم پاک شده بود و شهر مرده داشت زنده میشد، دخترک سوری به من نزدیک میشود لباسش را میتکانم و او را میبوسم مشتش گره خورده است و چیزی داخل آن دارد، لبخند میزنم و او مشتش را باز میکند یک شاخه درخت زیتون است آن را میگیرم و میگویم «دارم بر میگردم ایران اینم سوغاتی دخترم»
گزارش سمیه محرمی از خاطرات عباس علی عزیزی
انتهای پیام/73009/ق/گ
«پس از پایان کار و تصویب، ترتیب انتخاب این افراد داده شد. فقط افرادی که در این کمیسیون تصویب شده بودند، سر از صندوق آراء درآوردند و لا غیر»؛ روایت ارتشبد «حسین فردوست» از انتخابات مجلس، دموکراسی موردعلاقه شاه را آشکار میکند.
مجله فارس پلاس؛ امین رحیمی: شاه از وجود دموکراسی در ایران دم میزد؛ از سال 41 هم قانون انتخابات را تغییر داد و دراینباره به روزنامه «دیلی تلگراف» لندن گفت: «من اطمینان دارم با قوانین جدیدی که برای انتخابات تهیهشده است پارلمان دموکراتیکی جانشین مجالس نامناسب قبلی میشود.» ولی بعد از چند سال داستان انتخابات به کجا رسید؟ به اینجا که «اسدالله علم» در خاطراتش مینویسد: «مطلبی نخستوزیر در کیش به من میگفت که خیلی جالب بود و عنوان رشوه را دارد. آن، این بود که گفت هرکسی را از هر جا تو بخواهی من وکیل خواهم کرد. هرکسی باشد، هیچ فکر نکن، به من بگو تمام میکنم.» نخستوزیر در آن موقع «امیرعباس هویدا» بود و درست همان موقع ها بود که شاه به خبرنگاران خارجی پُز میداد و سخنانی میگفت در این حد که دموکراسی ایران دموکراسی واقعی است.
اگر قرار باشد دموکراسی واقعی برقرار شود...
شاه خودش درباره دموکراسی چه فکر میکرد؟ آن را نمایشی برای خارجیها میدانست. دموکراسی برای شاه موضوعی خارجی بود وگرنه در امور داخلی به استبداد معتقد بود. «اسدالله علم»، وزیر دربار پهلوی در کتاب خاطراتش این جمله از شاه را نقل میکند: «اگر قرار باشد در ایران حکومت دموکراسی واقعی برقرار گردد 27 میلیون جمعیت ایران 27 میلیون رأی مختلف و مخالف یکدیگر میدهند.» این قبول نداشتن نظر مردم مصداقهای بسیار دارد. «اوریانا فالاچی» خبرنگار ایتالیایی در کتاب «مصاحبه با تاریخ» از شاه چنین نقل میکند: «از بعضی جهات شاه مستبدی هستم. برای رفرمها نمیشود مستبد نبود. مخصوصاً در کشورهایی نظیر ایران که فقط 25 درصد مردم خواندن و نوشتن میدانند... باور کنید در کشوری که سهچهارم مردم آن بیسواد هستند باید از طریق زور و استبداد رفرمها را انجام داد.»
معجزه صندوقها!
فقط انتخابات مجلس نبود که رسوا بود؛ دموکراسی شاهانه! به گونه ای تنظیم شده بود که صحت هر نوع انتخاباتی در دوره پهلوی با تردیدهای جدی و حتی یقین به خیانت در آراء همراه بود. «مهدی بازرگان» عضو جبهه ملی ایران درباره انتخابات دوره پهلوی جمله معروفی دارد که به ماجرای کودتای 28 مرداد نیز اشاره میکند: «از معجزه صندوقها این بود که محمد در آنها انداخته میشد و فضلالله بیرون میآمد».
شاه که استبداد را لازم میدانست به خود اجازه میداد در انتخابات نیز دخالت و درواقع تقلب کند و آرای مردم را هیچ انگارد! درمجموع روح حاکم بر دموکراسی ادعایی در دوره پهلوی بهگونهای بود که گاه به مرزهای مضحکه میرسید. مشتی نمونه خروار اینکه دو حزب «مردم» و «ملیون» که اصولاً باید در رقابت با یکدیگر، نماینده به مجلس بفرستند نزد همگان به احزاب «بله قربان» و «چشم قربان» معروف شده بودند.
«جعفر شریف امامی» رئیس مجلس سنای پهلوی در سال های 42 تا 57 در کتاب خاطراتش تایید میکند که انتخابات در ایران نمایشی بوده است و مینویسد:« خود شاه تصمیم میگرفت که چه کسانی نامزد وکالت مجلس باشند. در حقیقت نمایندگان را خودش دستچین میکرد.»
کمیسیونی برای تعیین منتخبان!
ارتشبد «حسین فردوست» از نزدیکان شاه و دربار در کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» پرده از رسوایی انتخابات در دوره محمدرضا برمیدارد و مینویسد: در زمان نخستوزیری علم، محمدرضا دستور داد که با علم و منصور یک کمیسیون سه نفره برای انتخاب نمایندگان مجلس تشکیل دهم. کمیسیون در منزل علم تشکیل میشد. هرروز منصور با یک کیف پر از اسامی به آنجا میآمد. علم در رأس میز مینشست، من در سمت راست و منصور در سمت چپ او. منصور اسامی افراد موردنظر را میخواند و علم هر که را میخواست تأیید میکرد و هر که را نمیخواست دستور حذف میداد. منصور هم با جمله «اطاعت میشود» با احترام حذف میکرد. سپس علم اسم افراد موردنظر خود را میداد و همه بدون استثناء وارد لیست میشدند و سپس من درباره صلاحیت سیاسی و امنیتی آنان اظهارنظر میکردم و لیست را با خود میبردم و برای استخراج سوابق به ساواک میدادم. پس از پایان کار و تصویب، ترتیب انتخاب این افراد داده شد. فقط افرادی که در این کمیسیون تصویب شده بودند، سر از صندوق آراء درآوردند و لا غیر... .
انتهای پیام/
سرویس سیاسی-
«هدف آمریکا از ترور سردار سلیمانی چه بود و آیا به این هدف رسید؟»؛ این پرسش شاید یکی از محوریترین گزارههای مطرح شده در رسانههای منطقهای و بینالمللی در یکماه گذشته و پس از شهادت سردار سلیمانی به دستور مستقیم رئیسجمهور تروریست آمریکا بوده است. نگاهی کلی به تحلیلهای ارائه شده در این رسانهها و همچنین خروجی اندیشکدههای مطرح غربی نشان میدهد تقریبا همگی آنها در اینباره متفقند که هدف آمریکا از این جنایت عبارت بوده از «جلوگیری از پیروزیهای جبهه مقاومت» (گسترش نفوذ ایران و متحدانش در منطقه). نکته قابل تأمل اینکه در همه این تحلیلها حتی یک مورد موفقیت آمریکا در رسیدن به چنین نتیجهای را تایید نمیکند و جملگی بر ناکامی آن در متوقف کردن قطار پیشرویهای جبهه مقاومت به پرچمداری جمهوری اسلامی ایران تأکید دارند که از قضا نگاهی به تحولات اخیر منطقه نیز موید همین نکته است.
پیروزیهای پیدرپی از عراق و سوریه و یمن گرفته تا شکست قطعی طرح شیطانی معامله قرن در فلسطین عزیز که جملگی پس از شهادت سردار پر افتخار سپاه اسلام سپهبد حاج قاسم سلیمانی در حال وقوع است نشان میدهد بار دیگر آمریکاییها در نقشههای شوم خود دچار اشتباه محاسباتی شدهاند با این تفاوت که این اشتباه هیمنه و موجودیت نظام تروریستی و استکباری آمریکا را با خطر جدی مواجه کرده است.
پیروزی بزرگ جبهه مقاومت در سوریه
طی روزهای گذشته نیروهای ارتش سوریه و رزمندگان جبهه مقاومت به رغم شهادت سردار سلیمانی دور جدیدی از حملات را علیه مواضع گروهکهای تروریستی در جنوب غرب استان حلب ترتیب دادند و به پیروزهای بزرگی دست یافتند. نیروهای سوری و مقاومت عملیات را از حومه شهرک تازه آزاده شده «معراته» علیه تروریستها آغاز کردند و پس از چند ساعت درگیری سنگین و نفسگیر موفق شدند شهرک مهم و راهبردی «خان طومان» را آزاد کنند. شهرک خان طومان با شهر حلب 10 کیلومتر فاصله دارد و دروازه جنوب غربی برای ورود به این شهر به شمار میآید که از محور غربی نیز به بزرگراه «دمشق- حلب» متصل میشود و همین مسئله به اهمیتش افزوده است. نیروهای سوری و رزمندگان جبهه مقاومت آذرماه سال 94 در جریان عملیات محرم موفق شدند شهرک استراتژیک «خان طومان» را به کنترل دربیاورند اما هفدهم اردیبهشتماه سال 95 عناصر تروریستی توافق آتشبس را نقض کردند و این شهرک را دوباره به اشغال درآوردند.
تروریستها شهرک خان طومان را با پشتیبانی ائتلاف سعودی به اشغال درآوردند؛ شهادت شماری از نیروهای مدافع حرم مازندرانی و رزمندگان جبهه مقاومت، تلخی اشغال این شهرک را چند برابر کرد و حالا عملیات انتقام از گروهکهای تروریستی پس از 3 سال و 9 ماه در آستانه تکمیل شدن است.
عملیات نیروهای ارتش سوریه و رزمندگان جبهه مقاومت در جنوب غرب استان حلب که از 5 روز پیش آغاز شده، تاکنون منجر به آزادسازی 10 منطقه در این محور از اشغال گروهکهای تروریستی شده است.
همچنین محله «الراشدین 5»، ارتفاعات «ماهر، ابیض، معراته، الرحبه، الزیتون، المحروقات»، شهرک «معراته»، منطقه «جرفالصخر» و انبارهای حومه شهرک خان طومان از جمله نقاطی محسوب میشوند که در جریان درگیریهای اخیر گذشته پاکسازی شدهاند و همین روزهاست که خبر آزادسازی شهر مهم السراقب و در نهایت، استان ادلب!
رسانهای شود. اوضاع برای تروریستهای سوریه و حامیان آنها آن قدر وخیم شده که ترکیه خود رأسا وارد جنگ شده و نخستین رویارویی جدی بین ارتش ترکیه و سوریه طی دو روز گذشته به وقوع پیوسته است.
«بنیان المرصوص»،
ضربه مهلک مقاومت یمن
به متجاوزین
از سوی دیگر در همین روزهای اخیر انصارالله یمن در جریان عملیات «بنیان مرصوص» ضربات مهلکی به ائتلاف متجاوز سعودی وارد کردند و به نوعی میتوان گفت که ریاض و متحدانش را به شوک بزرگ فرو بردند.
انجام عملیات «بنیان مرصوص» که ارتش و کمیتههای مردمی یمن از طریق آن، 2500 کیلومترمربع از اراضی این کشور را از چنگال متجاوزین آزاد کردند، با توجه به شرایط منطقهاین عملیات، امری غیرممکن بود که توسط مبارزان یمنی ممکن شد بنیان مرصوص پس از عملیات «نصرمنالله»، دومین عملیات بزرگ و گسترده یمنیها و در واقع ضربه مهلک دیگری به متجاوزان و به مثابه شکست راهبردی برای ائتلاف متجاوز سعودی با توجه به دستاوردهای فوقالعاده و مؤثر آن محسوب میشود. این عملیات چند روزه به آزادسازی قریب به 2500 کیلومتر مربع از مثلث مرزی سه استان راهبردی مارب، صنعا و الجوف منجر شد و این مساحت آزاد شده بسیار چشمگیر است.
مناطق آزاد شده از اهمیت راهبردی زیادی برخوردار است زیرا حدفاصل شرق و شمال استان صنعا و جنوب غرب الجوف و غرب مارب است و منطقهای بسیار حساس است و به مثابه خط دفاع نهایی از صنعا و ورودی شرقی و شمال شرقی آن محسوب میشود و به مثابه تضمینکننده امنیت صنعاست بهویژه که اگر متجاوزان بر آن دست پیدا میکردند صنعا در معرض خطر قرار میگرفت.
این عملیات از این حیث هم از اهمیت زیادی برخوردار بود که علاوهبر آزادسازی 2500 کیلومتر مربع، هزاران متجاوز سرنوشتی جز هلاکت، زخمی شدن، اسیر شدن یا فرار از جنگ نداشتند. اینکه سخنگوی نیروهای مسلح یمن از انهدام 17 تیپ 20 گردان دشمن و گرفتن غنایم زیاد سخن میگوید، دستاورد بسیار بزرگی است.
آغاز اخراج آمریکاییها
از عراق، دستاورد بزرگ
جبهه مقاومت
در عراق نیز آمریکائیها سیلیهای محکمی پس از ترور سردار سلیمانی دریافت کردند. حضور نظامی آمریکا در عراق بهویژه پس از ترور سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده لشکر قدس سپاه پاسداران و همچنین ابومهدی المهندس، قائممقام فرمانده نیروهای مردمی عراق موسوم به حشدالشعبی، به مسئلهای جنجالی در محافل مختلف عراق تبدیل شده است.
طی هفتههای گذشته میلیونها نفر از مردم عراق در اتفاقی بینظیر و تاریخی در این کشور در خیابانهای بغداد خواستار خروج نظامیان آمریکایی از عراق شدند. تظاهرات میلیونی عراقیها در مخالفت با حضور نظامیان آمریکایی در حالی برگزار شد که طرفداران گروههای مختلف شیعه- که تا چندی پیش درخصوص حمایت از دولت بغداد با هم اختلاف داشتند - در کنار گروههایی از سایر مذاهب و جریانها یکصدا خواستار خروج آمریکا از این کشور شدند. عراقیها پس از ماهها فتنه و آشوب در این کشور که با فتنهانگیزی آمریکاییها تدارک دیده شده بود، در یک حرکت ملی و با دعوت همه گروههای سیاسی و مذهبی این کشور به خیابانهای بغداد آمدند و شعار اخراج آمریکاییها را سر دادند.
خشم مردم عراق از آمریکاییها تا اندازهای بود که حتی شبکههای غربی نیز نتوانستند آن را پنهان کنند هر چند سعی کردند تا تعداد جمعیت میلیونی تظاهرات ضدآمریکایی مردم عراق را چند ده هزار نفری جلوه دهند، اما تصاویر پخش شده از همان شبکهها نشان از حضور میلیونی مردم عراق داشت.
این در حالی است که دو هفته پیش از این تظاهرات پر شور پارلمان عراق با اکثریت آرا طرح اخراج نیروهای آمریکایی از خاک این کشور را تصویب کرده بود. پارلمان عراق در این طرح خود خواستار اقدام برای پایان دادن به حضور تمام نیروهای خارجی در خاک عراق، لغو درخواست کمک از ائتلاف بینالمللی مبارزه با داعش، منع استفاده نیروهای خارجی از حریم هوایی عراق به هر دلیلی، شکایت از آمریکا به شورای امنیت سازمان ملل متحد و نیز انحصار تسلیحات در دست دولت عراق شد.
اخراج نیروهای آمریکایی از عراق در صورت تحقق میتواند به منزله تحقق یکی از آرزوهای بزرگ سرداران شهید جبهه مقاومت اسلامی شهید سلیمانی و ابومهدی المهندس و نیز هتک حیثیتی تاریخی برای آمریکا قلمداد شود.
معامله قرن؛ توطئهای که
به اتحاد امت اسلامی ختم شد
در فلسطین رونمایی از طرح معامله قرن از سوی«دونالد ترامپ»، که هدف از اجرای آن، تقدیم کردن کل خاک فلسطین به رژیم صهیونیستی است، مخالفت گسترده مردم، چهرهها و گروههای سیاسی را در فلسطین اشغالی، منطقه و جهان بهدنبال داشت. در ماجرای معامله قرن، فقط همان «اعلام رسمی» است که جدید است وگرنه، کیست که نداند آن چند کشور مرتجع عربی سالهاست با صهیونیستها سَر و سِر دارند، آمریکا مدتهاست بهصورت یکطرفه، قدس را پایتخت رژیم صهیونیستی اعلام کرده، جولان و دره اردن در کرانه باختری را متعلق به صهیونیستها میداند! اینکه مقاومت فلسطین باید خلع سلاح شود و دولتی بیاختیار و بیقدرت داشته باشد هم که حرف تازهای نیست. اینکه عدهای متحد و دوست دور هم بنشینند و آرزوهایشان را مرور کرده و روی کاغذ بنویسند، بدون اینکه حتی یک نفر از طرف مقابل در این دورهمی حضور داشته باشد، دستاورد است؟! «احمقهای درجه یک» با اعلام رسمی طرحی که مدتها بود بهصورت یکطرفه اعلامش کرده بودند، فقط مقاومت فلسطین را متحد، ضرورت مقابله با رژیم صهیونیستی را بر همگان آشکار و منطقه را مهیای یک قیام ضد صهیونیستی کردند که یکی از خروجیهای آن میتواند هوا شدن توافق اسلو باشد. فلسطین با همه خیانتها تاب آورد و مایه تحقیر اسرائیل شد. آمریکا و غرب میخواستند به زور تهدید و تطمیع و مذاکرات جهانی، درباره سوریه و عراق و لبنان و یمن هم معامله قرن راه بیندازند. اما تحولات منطقه به برکت تدابیر شجاعانه محور مقاومت خلاف خواست دشمن پیش رفت.
برخی ترور سردار سلیمانی را به معامله قرن مرتبط دانسته و گفتهاند، «آمریکا پس از حذف سلیمانی با خیال آسوده معامله قرن را اجرایی کرد». تماس اخیر سردار «اسماعیل قاآنی»، جانشین شایسته سردار سلیمانی با رهبران مقاومت فلسطین و گفتوگویی که حتما دارای پیام بسیار مهمی بوده! نیز نشان داد، این منطقه نیز با وجود جای خالی سردار دلها، آبستن تحولات سرنوشتسازی است که دیر یا زود همه آن را خواهند دید.
ترور سلیمانی به تقویت محور مقاومت انجامیده است
همه این تحولات و تحولاتی که در پیش است نشان میدهد، محاسبات دشمن در ماجرای ترور سردار سپهبد سلیمانی «غلط» از آب درآمده چه آنکه نشریه آمریکائی نشنالاینترست نیز ضمن اذعان به این واقعیت میافزاید:ترور ژنرال سلیمانی هیچیک از اهداف آمریکا را پیش نبرده است- از جمله تغییر رفتار منطقهای ایران یا آمادگی برای توافق جدید هستهای- بلکه تنها ایران و متحدانش را تقویت کرده و به رفتار آنها وجهه قانونی داده است. این اقدام همچنین اعتبار و نیز ظرفیت آمریکا را در خاورمیانه تضعیف کرده است.
همچنین بیراه نبود که خبرگزاری روسیاسپوتنیک نیز در گزارشی در همین زمینه نوشت: هر روز که میگذرد بیشتر ثابت میشود که تصور رئیسجمهوری ایالات متحده مبنی بر اینکه با ترور شهید سلیمانی مقاومت علیه اشغالگری آمریکا در منطقه به پایان میرسد یک تصور اشتباه بیش نبوده و روح شهید سلیمانی حالا حالاها دنبال آمریکاییها خواهد بود.
روز دوشنبه هفت بهمن ماه جاری بود که یک فروند هواپیمای نظامی ارتش آمریکا در ولایت غزنی افغانستان به طرز مشکوکی سقوط کرد. دولت آمریکا علاوهبر اینکه در مورد علت سقوط این هواپیما، اطلاعرسانی نکرد و ماجرا را مبهم گذاشت، در ارتباط با سر نشینان هواپیما نیز فقط ادعا کرد دو افسر آمریکایی در این واقعه، کشته شدهاند.
اما اکنون و پس از گذشت یک هفته، مشخص شد که شرنشینان این هواپیما در ساختار سیاسی و امنیتی آمریکا، افراد مهمی بودهاند؛ برخی منابع افغانستانی گفتند که «مایکل دیآندرا» مشهور به «آیتالله مایک»، که ریاست عملیات مخفی سیا در امور ایران را به عهده داشت، در سقوط این هواپیما به هلاکت رسیده است. گفته میشود که دی آندرا از طراحان عملیات ترور سپهبد شهید حاج «قاسم سلیمانی» بوده است.
منابع آگاه در افغانستان به خبرنگار تسنیم گفتند، این هواپیما حامل دستکم 18 نفر از مقامات آمریکا بوده و حتی فردی در این هواپیما حضور داشته که رده و جایگاه وی از لحاظ امنیتی، بالاتر از دی آندرا بوده است. منابع مذکور نام این مقام آمریکایی را ذکر نکردند.
منابع افغانستانی درباره جزئیات حادثه سقوط هواپیما نیز گفتند، هواپیمای «ایی-11-آ» به دلیل نقص فنی، در حال پرواز در ارتفاع پایینترازحالت معمول بوده، که توسط عناصر طالبان با شلیک موشک دوش پرتاب روسی موسوم به «استرلاــ1»، هدف قرار گرفته و ساقط شده است.
گزارش رسانههای بینالمللی حاکی است، هواپیمای مذکور ساعت 13:10 به وقت محلی (برابر با 12:10 به وقت تهران) در منطقه تحت کنترل طالبان موسوم به
«ده یک»، سرنگون شده است.
روزنامه «یواسای تودی» آمریکا طی گزارشی، در مورد نوع هواپیمای مذکور نوشته است: هواپیمای «بمباردیه –ایی- 11- آ» مدل نظامی هواپیمای «گلوبال اکسپرس»، ساخت کارخانه بمباردیه کانادا است. این هواپیما برای جا به جایی نخبگان دنیا در سفرهای طولانی مورد استفاده قرار میگیرد.
در این گزارش آمده است: تسهیل ارتباط میان نیروهای نظامی مستقر در میدانهای (نبرد) نیز از جمله مأموریتهای نظامی این هواپیما بوده و بهعنوان ابزار ارتباط میان نیروهای زمینی و هوایی عمل میکند.
مقامات دولت «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا، همانند بعد از عملیات حمله موشکی ایران به پایگاه «عینالاسد»، نوعی پنهانکاری درباره علت سقوط این هواپیما و سرنشینهای آن را در دستور کار قرارداده و تا کنون اظهارات ضد و نقیضی را درباره آن مطرح کردهاند.
مجله تایم سه روز قبل نوشت، دولت آمریکا مدعی است (فقط) دو خلبان نیروی هوایی بر اثر سقوط این هواپیما کشته شدهاند. اما واشنگتن اصرار دارد که
هیچ یک از سرنشینها افسر سیا نبودهاند و علت سقوط نیز نقص فنی و نه «آتش دشمن» بوده است.
علیرغم اینکه شمار زیادی از رسانههای بینالمللی، از جمله مجله «تایم»، روزنامه «ایندیپندنت»، روزنامه «دیلیمیل»، «میدلایستآی» و... با استناد به یک منبع اصلی (وترنزتودی)، خبر کشته شدن دی آندرا را منتشر کردهاند، اما مقامات آمریکایی از اظهارنظر صریح درباره وضعیت او خودداری میکنند. مجله تایم در گزارش روز جمعه خود نوشته است: «سیا از اظهارنظر درباره اینکه آیا دیآندرا از جمله مسافران این هواپیما بوده، خودداری کرده است».
این نوع شواهد وقتی در کنار نحوه رفتار دولت «دونالد ترامپ» بعد از انتقام موشکی ایران قرار میگیرند، احتمال کشته شدن دیآندرا را قوت میبخشند.
رئیسجمهور آمریکا و شماری از مقامات بلندپایه دولت او از جمله «مایک پامپئو» وزیر خارجه، و «مارک اسپر» وزیر دفاع آمریکا، بعد از حمله موشکی ایران، ابتدا ادعا کرده بودند که هیچ نظامی آمریکایی در این حمله کشته یا زخمی نشده است.
اما بعدا، وزارت دفاع آمریکا(پنتاگون) به صورت تدریجی، بخشی از حقایق را بر ملا کرده است؛ پنتاگون ابتدا اذعان کرد 11 نظامی آمریکا در حمله موشکی به عین الاسد، دچار ضربه مغزی شدهاند، پنتاگون سپس و طی سه مرحله، این رقم را به 34، 50 و 64 نفر افزایش داده است.
«تایم» در بخشی از گزارش روز جمعه خود تأکید کرده بود که الگوی اطلاعرسانی کُند، ناقص و غیرهوشمندانه وزارت دفاع آمریکا طی هفتههای اخیر در موقعیتهایی مثل حمله موشکی ایران به «عینالاسد»، بیاعتمادی شهروندان و رسانههای آمریکایی به گزارشهای این وزارتخانه و نهادهای اطلاعاتی دولت ترامپ را در پی داشته است.
سرویس سیاسی -
انتخابات مجلس پیش روی ما است و ملت در آستانه یک آزمایش بزرگ قرار دارد. جمعه دوم اسفندماه تجلیگاه یکی از زیباترین جلوههای مردمسالاری دینی در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران پیش چشم جهانیان است. آن جلوه؛ انتخابات است که مجلس شورای اسلامی یازدهم را پایهریزی میکند. اساساً مجلس سالم، فعال و قوی کلید کارهای بزرگ و صحیح در کشور است و میتواند بر عملکرد همه دستگاههای کشور اثر بگذارد. مجلس کارآمد بر صراط مستقیم اسلام و انقلاب اسلامی پای میفشارد و با طراحی و تصویب قوانین راهگشا، نقش و تأثیری عمیق و تعیین کننده در مسیر انقلاب بر جای میگذارد. شاخصه اصلی چنین مجلسی، نمایندگانی مؤمن و انقلابی است.
مقتدای حکیم و فرزانه انقلاب در بیاناتشان اشاراتی در این باب دارند که میتوان ویژگیهای نماینده مجلس شورای اسلامی را بهصورت دقیقتر از آنها استخراج کرد.
1- تدین و تقوا
تقوا و تدین شرط اصلی در دریافت هدایت و توفیقات الهی و لازمه دوری از انحرافات و پلیدیها است. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی 28 فروردین سال 1375 در این زمینه میفرمایند: «اینکه ما این همه روى تدیّن تکیه میکنیم، براى این است. عزیزان من! وابستگى از لاابالیگرى دینى حاصل میشود. نه اینکه هر کس متدیّن نیست، وابسته است؛ نه. بالاخره انگیزههاى گوناگونى وجود دارد. اما کسى که متدیّن است، یک مانع اضافه براى وابسته شدن دارد. این خیلى مهم است. شنیدهام بعضى در حول و حوش مرحله اوّل انتخابات، گفته بودند «فلانى- شاید اسم ما را هم نیاورده بودند- یا برخى دیگر این قدر روى تدیّن تکیه میکنند، چه اهمیتى دارد؟ باید آدمهاى متخصّص به مجلس راه پیدا کنند. دکترها و مهندسها به مجلس بروند و مملکت را اداره کنند!» این، اشتباه است. نه اینکه براى مجلس، متخصّص لازم نیست. چرا؛ براى مجلس، متخصّص لازم است. ولى ما امروز تخصّص کم نداریم. عرض من این است که: اى ملت ایران! بین همین مهندسها و دکترها، میان همین متخصّصها و کارشناسها، بگردید متدیّنها را انتخاب کنید! به صرف ادّعا، اکتفا نکنید. فردى را که میخواهید برگزینید، باید متدیّن باشد. متدیّن که شد، آن وقت انسان احساس خاطر جمعى میکند.»
2- توان مدیریتی
علاوهبر تدین و تقوا، استعداد و توان مدیریت داشتن برای مسئولان و کارگزاران نظام، امری بایسته است.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای دهم آذرماه امسال در ابتدای جلسه درس خارج فقه، با شرح روایتی درباره توصیه پیامبر اعظم(ص) خطاب به جناب ابوذر فرمودند: «... حالا آن حرفی که حضرت میخواهد به ابیذر بزند چیست؟ «اِنّی اَراکَ ضَعیفاً» من جنابعالی را در مدیریّت، ضعیف میبینم. خیلی آدم خوبی هستی، مجاهد فیسبیلالله، رُکگو، و آسمان بر راستگوتر از او سایه نیفکنده، زمین راستگوتر از او را بر خودش حمل نکرده؛ اینها همه بهجای خود محفوظ، امّا شما آدم ضعیفی هستی. «فَلاتُؤَمَّرَنَّ عَلی اِثنَین» حالا که آدم ضعیفی هستی، مواظب باش بر دو نفر هم ریاست نکنی! یعنی پیدا است آن ضعفی هم که حضرت فرمودند، ضعف در مدیریّت است؛ یعنی تو آدمیهستی که مدیریّت نداری؛ اگر چنانچه بر دو نفر یا بیشتر ریاست پیدا کردی، نمیتوانی کار آنها را به سامان برسانی. این، درس برای ماها است. ما - حالا همه ما نه؛ بعضیمان این جوری هستیم - بهمجرّد اینکه یک مسندی، یک جایی، یا خالی میشود یا ممکن است خالی بشود، فوراً چشم میدوزیم که برویم آنجا! خب، شما اوّل نگاه کن ببین میتوانی یا نمیتوانی. حالا بحث اسمنویسی برای انتخابات مجلس است، گفتند شروع شده، همین طور بدون محابا میروند! خب، شما که میخواهی بروی آنجا، آنجا سؤال دارد؛ این تواناییای که خدا به من و شما میدهد، کنارش مسئولیّت هست. این [مطلبی] که عرض میکنم، در مورد خود این حقیر از همه بیشتر است. شما هم همین جور؛ یعنی آن کسانی که مسئولیّتی دارند، همین جور. هر مسئولیّتی، هر سِمَتی، هر تواناییای، در کنارش یک مسئولیّتی دارد، یک تعهّدی وجود دارد، میتوانید آن تعهّد را انجام بدهید یا نه؟ این خیلی درسِ بزرگی است.»
3- تنفر از فساد
معتقد و پایبند به اسلام و متنفر از فساد بودن نیز از ویژگیهای اصلی یک نماینده مجلس شورای اسلامی است. مقتدای حکیم انقلاب 22 اسفند 1386 در دیدار اقشار مختلف مردم در همین زمینه فرمودند: «شما که میخواهید بروید پای صندوق رأی و رأی بدهید، هدفتان این باشد که یک مجلسی تشکیل بشود پایبند به همین مبانی انقلاب و ارزشهای انقلاب. نماینده، متدین، امین، معتقد به عدالت اجتماعی- استقرار عدالت در سرتاسر کشور- متنفر از فساد در هر بخشی و در هر طبقهای از طبقات مسئولین، معتقد به عزت جمهوری اسلامی؛ مجلس باید یک چنین مجلسی باشد. ما هفت دوره مجلس شورای اسلامی را گذراندیم. در مجلس شورای اسلامی گاهی اتفاق افتاده است که کسانی آمدهاند که با اسم «اسلامی» برای این مجلس مخالفت کردهاند! در دوره اول که بحث این بود که اسم مجلس چه باشد- که آمده بود «مجلس شورای اسلامی»- یک عدهای ایستادند که نه، «اسلامی» نباشد! خوب، این نماینده ملت ایران نیست. ملت ایران برای اسلام این فداکاریها را کرده است. ملت ایران عظمت خود را، عزت خود را، اقتدار خود را، آسایش و رفاه خود را در اسلام جستوجو میکند. یک عدهای پیدا شدند که با اسم «اسلامی» برای مجلس مخالفت کردند! خوب، این مطلوب نیست.»
4- حفظ عزت ملت
اراده و تصمیم قاطع برای حفظ عزت ملت و نظام اسلامی از دیگر شاخصههای اصلی است که نماینده مجلس شورای اسلامی باید واجد آن باشد. رهبر انقلاب هشتم خرداد 1374 در دیدار نمایندگان مجلس در همین زمینه فرمودند: «نماینده مجلس، چون نماینده این ملت عزیز است، باید عزّت این ملت را حفظ کند. بالاخره انتساب به یک جای بالا و بزرگ، اقتضائاتی دارد... خوب؛ ما نماینده ملتی هستیم که حقاً و انصافاً مصداق آیه شریفه «کنتم خیر امّهًْ اخرجت للناس» است. اگر ملتهای مظلوم دنیا بخواهند به کارنامه یک ملت نگاه کنند و نیرو بگیرند؛ احساس عزّت و شرف کنند و درس بگیرند، باید به این ملت نگاه کنند. این، ملتی است که مادرِ چهار شهیدش، احساس افتخار میکند که چهار شهید در راه خدا داده است. این، ملتی است که جانباز و آزادهاش که ده، دوازده سال در زندان دشمن مانده است، بهخاطر سربازىِ اسلام و قرآن، احساس افتخار میکند.»
5- یکی بودن شعار و عمل
از شاخصههای دیگر نمایندگی یکی بودن شعار و عمل است. رهبر انقلاب اسلامی خردادماه سال 1385 در دیدار نمایندگان مجلس در این خصوص میفرمایند: نمایندگان مجلس باید بهگونهای عمل کنند که از عملکرد آنان همان شعارهایی که مردم برای آنها رأی دادند، تداعی شود.
6- اخلاق و احساس مسئولیت
امانتداری و اخلاق و احساس مسئولیت نیز باید جزو ویژگیهای اصلی برای یک نماینده مجلس باشد. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای هشتم خرداد سال 1392 در اینباره فرمودند: «یک مسئله دیگر- همانطور که عرض کردیم- این است که رفتار نمایندگان در تربیت جامعه و سوق دادن جامعه به این طرف و آن طرف مؤثر است. اگر تقوا و امانت و اخلاق و احساس مسئولیت و نشاط کار، در مجلس دیده شود، این در جامعه اثر میگذارد؛ در درجه اول مردم را نسبت به نمایندگان مجلس علاقهمند و خوشبین و متعهد میکند، در درجه بعد رفتار آنها را به رفتار این نمایندگان عزیز- که خب قله هستند، چهره هستند، برجسته هستند- نزدیک میکند.»
7- مرزبندی روشن با دشمن
نماینده مجلس شورای اسلامی باید علاوهبر پایبندی به مبانی انقلاب و اسلام با دشمن مرزبندی پررنگ، قاطعانه و روشنی داشته باشد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی 22 اسفند 1386 نیز در دیدار اقشار مختلف مردم تصریح کردند: «... پایبندى او به اسلام باشد، پایبندى او به عدالت باشد، پایبندى او به منافع ملى باشد، مرز او با دشمن مرز مشخصى باشد. ... بعضى، از دشمن رودربایستى دارند؛ بعضى، ملاحظه دشمن را مىکنند. ملاحظه ملت را باید کرد، ملاحظه خدا را باید کرد، نه ملاحظه دشمن را. دشمن، دشمن است؛ هرچه ملاحظه کنى، هرچه عقب بنشینى، او جلو مىآید. اگر خاکریز شما در مقابل دشمن خاکریز مستحکمى نباشد، او نفوذ مىکند. دشمنان این را مىخواهند. یکى از شاخصها همین است. مردم در هرجاى کشور هستند، به این شاخص توجه کنند آن کسانى که مرزشان با دشمن و دست نشاندگان دشمن مرز کمرنگى است، اینها براى ورود به مجلس اصلح نیستند. کسانى باید باشند که مرز روشنى با دشمن داشته باشند.»
8- ترجیح مصالح کلی بر مصالح منطقهای
نماینده مجلس شورای اسلامی باید مصالح کشور و نظام را بر مصالح منطقهای ترجیح دهد. رهبر معظم انقلاب 27 خرداد 1383 در دیدار نمایندگان مجلس تأکید کردند: «... مسئله بعد،ترجیح مصالح کلی بر مصالح منطقهای است؛ این هم از چیزهایی است که به زبان خیلی آسان است، اما در عمل خیلی مشکل است. بنده هم یک وقت در مجلس بودهام و میدانم نمایندگی چگونه است؛ با مجلس هم که سالهاست سروکار داریم. مصالح منطقهای را بر مصالح کلی ترجیح ندهید.»
9- صبر و بصیرت
صبر و بصیرت نیز از اصلیترین ویژگیهای یک نماینده مجلس است. رهبر انقلاب هشتم خرداد 1384 در دیدار نمایندگان مجلس فرمودند: «... ما بارها عرض کردهایم که امیرالمؤمنین در جنگ صفین- شاید این جمله را درباره عمار هم فرموده باشد- مکرر این جمله را میفرمود: «و لا یحمل هذا العلم الّا اهل البصر والصّبر». چه عبارت زیبایی هم هست؛ حروف بصر و صبر یکی است،ترکیبش دوتاست؛ و چه زیبا! فقط اهل بصیرت و پایداری میتوانند این پرچم را بردارند. بصیرت را باید در خودمان تقویت کنیم. اگر این معنا حاصل شود و شما بهعنوان نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی- که جایگاه و موقعیت مهمی در روشنگری مردم نسبت به نقشههای دشمن دارید- اثرگذاری کنید، بسیاری از این خلأها و تاریکیها و غبارها برطرف خواهد شد.»
10- سادهزیستى و پرهیز از اشرافیگری
ساده زیستی و پرهیز از اسراف و اشرافیگری نیز جزو شاخصههای اصلی نمایندگی است. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای ششم خرداد 1383 در پیامی به مناسبت افتتاح مجلس هفتم تصریح کردند: «سادهزیستى و پرهیز از اسراف و پرهیز از هزینه کردن بیتالمال در امور شخصى و غیرضرورى، شرط لازم براى حفظ پیوند حقیقى با مردم است. ترویج فرهنگ اشرافیگرى و تجمّل و سفرهاى پرهزینه و بیهوده خارجى از کیسه مردم، دور از شأن نمایندگى و عامل گسیخته شدن پیوند نماینده با مردم است.»
رهبر معظم انقلاب همچنین هفتم خرداد 1387 در پیامی به مناسبت افتتاح مجلس هشتم، تأکید کردند: «نماینده ملت از جنس ملت است. خوى اشرافى و گرایش به اسراف و طعمه انگاشتن این مسئولیت، بلای بزرگى است.»
ملت بزرگ، انقلابی و مبارز ایران همواره نشان داده است که از گذشته قویتر، آگاهتر و هوشیارتر عمل میکند. ملت اینبار نیز با حضور سرشار از شوق، ایمان و انگیزه و با اقدام قاطع خود، مشت محکم خود را به دهان یاوهگویان میکوبد. نمایندگان مجلس و مسئولان کشور نیز باید این نعمت بزرگ را شکرگزارند و چنانکه لازمه نعمتشناسی و قدردانی است، با آن رفتار کنند.
.: Weblog Themes By Pichak :.