همسر وزیر عدلیه رضاخان از بیحجابی دق کرد/ همسر آتاتورک محجبه بود
«سیدمحسن صدرالاشرف»، وزیرعدلیه رضاشاه در خاطره ای گفته همسرش در ماجرای کشف حجاب به ناچار و خلاف میل خود در یک محفل عمومی، بدون حجاب همراهش بوده اما بعد از آن از شدت ناراحتی یک سال تمام از خانه بیرون نیامده تا اینکه جنازه اش را از درِ همان خانه بیرون آورده اند...

گروه زندگی؛جاویدی: 17 دی 1314قانونی در دوره و به دستور پهلوی اول تصویب که نامش در تاریخ باعنوان«کشف حجاب» ثبت شد. قانونی که برخی معتقدند چیزی فراتر از«کشف» بوده و باید به آن «منع حجاب» گفت چراکه به دنبال اجرای آن در گوشه گوشه کشور، رفتارهای خشونت آمیزی با بانوان محجبه به زور، چادر و روسری از سرشان در ملع عام کشیده می شد. حتی بانوانی که به پوشیدن پیراهن های بلند و روسری پناه برده بودند هم در امان نماندند. این گفته ها و دیگر مطالب پیش رو در این گزارش به گواه خاطرات شفاهیِ و ثبت شده در تاریخ معاصر ایران و قابل بررسی است.
زمزمه کشف حجاب پیش از پهلوی
خیزهای کشف حجاب در ایران به پیش از دوره پهلوی بر می گردد. شاهان فرنگ رفته قاجاری به خصوص ناصرالدین و مظفرالدین شاه وقتی به سفرهای خارجی می رفتند مات و مبهوت پوشش زنان غربی قرار می گرفتند. چهره هایی که برای تحصیل راهی غرب و جذب گروه های مختلف می شدند هم کمی بعد در هیبت روشنفکر به کشور بر می گشتند تقریباً همه چیز ایران را قدیمی می خواندند و می گفتند، تجدد چاره کار است تا ایران مانند اروپا شود. از همان دوره کم کم برخی زنان و دختران حرمسرا به خصوص حرمسرای ناصری بدون حجاب در بزم و مهمانی ها حاضر می شدند. همین شد که به مرور بی حجابی در ایران با روشنفکری و پیشرفت قرین خوانده می شد. یکی از معروف ترین کشف حجاب های قاجاری اما مربوط به «فاطمه برغانی قزوینی» ملقب به «طاهره قرة العین» بود که در حمایت از «سیدعلی محمد باب» رئیس جنبش انحرافی «بابی» روبند و حجاب خود را برداشت.
کلمه به کلمه برای ترویج بی حجابی
روشنفکران غرب رفته و فارغ التحصیلان مدارسی مانند مدرسه آمریکایی های تهران هم برای عادی شدن بی حجابی در ایران کارهای مختلفی انجام دادند. به جز حلقه ها، نشست ها و مهمانی های مختلط خصوصی و نیمه خصوصی که زمینه ای برای ترویج اندیشه غربی بین دیگر جوانان ایرانی را فراهم می کرد نشریه ها و مقاله هایی هم گاه و بیگاه منتشر می شد. نشریه «عالم نسوان» بارها مطالبی درباره زن، مدغربی، پوشش کت و دامن، آرایش، برابری زن و مرد، تقبیح ازدواج زودهنگام دختران و...منتشر می کرد اما انتشار چندمقاله با ادبیاتی تند و تیز نسبت به تقبیح و تمسخر پوشش زن ایرانی و حجاب خشم مردم را به دنبال داشت و این نشریه که بیش از 12 سال در زمینه ارائه و القای سبک زندگی غربی به بانوان ایرانی منتشر می شد، تعطیل شد.
ماجرا پیش از ترکیه به افغانستان بر می گردد
وقتی رضاشاه به کمک انگلیسی ها به حکومت قاجار پایان داد و بنای پهلوی را گذاشت، در اولین و تنها سفر خارجی خود در سال 1313 ه.ش به «ترکیه» رفت. بسیاری می گویند سرآغاز تصویب کشف حجاب در ایران به همین سفر شاه ایران گره خورده است اما بررسی تاریخی نشانه های دیگری هم ارائه می دهد. سال 1307را که شاه جوان و تجددخواه افغانستان همراه همسر بدون حجابش با ماشین های لوکسی که خریده بودند از یک سفر طولانی اروپایی از خاک ایران عبور کردند و مهمان دربار پهلوی شدند. ملکه ثریای افغانستان در حالی بدون حجاب و در هیبت پوشش غربی در ملع عام وارد ایران شد که پیش از آن چنین اتفاقی رخ نداده بود. به دلیل سادگی ظاهر همسر رضاشاه ملکه ثریا همسر تیمورتاش را با ملکه ایران اشتباه گرفت که زمینه کدورتی بین آن دو شد. برخی معتقدند بعد از این بود که اشتیاق ملکه ایران به تبرّج بیشتر رقم خورد و قرار شد از آن به بعد خودش و دخترانش از جواهرات ملی استفاده کنند. «امان الله خان»، «آتاتورک» و «رضاشاه» سه شخصیتی بودند که حکومت خود را به نحوی وامدار انگلیس بودند و قرار بود به ازای آن در پیاده کردن سیاست های استعمارنوین انگلیس در این منطقه اقدامات لازم را انجام دهند.
همسر خود آتاتورک حجاب داشت
سفر شاه پهلوی چندسال بعد به ترکیه اما نقطه عطفی در فراهم کردن مقدمات وضع قانون کشف حجاب بود. همراهان رضاشاه می گویند شاه در میانه تالار نشسته و به فکر فرورفته بود. وقتی صدایش زنند با لحنی متحیر گفته که عجب! ترکیه چقدر پیشرفت کرده است و غربی شده... شاه به دنبال این سفر از «محمود جم» نخست وزیر خود می پرسد: «چادر، چاقچور را چطور می توان از بین برد؟ در ترکیه زنان پیچه و حجاب را دورانداخته اند و دوشادوش مرد کار می کنند.» و جملاتی دیگر. اما جمله پایانی عجیب او که گویی به نحوی قرار است کاسه، کوزه عمری بی کفایتی شاهان گذشته ایران در آباد کردن کشور را بر سر زنان مجبه بشکند: «دیگر از هرچه زن چادری بود، بدم آمده است.»
شاه ایران بارها و بارها بعد از این سفر گفت: «باید صورتاً و سنتاً غربی شویم.» و سنگ بنای قوانین خودش را با اجبار مردم به پوشیدن لباس متحدالشکل گذاشت. رضاشاه چنان در تصیم گیری ها شتاب داشت که حتی گویی اصلاً ندید که همسر آتاتورک که همه جا همراهش بود روسری خود را از سر برنداشته و موهایش را می پوشاند. عکس هایی که از سالهای زمامداری آتاتورک موجود است همگی همسر او را در ملاعام با حجاب نشان میدهند؛ گرچه در سالهای بعد عکس هایی بدون حجاب از او منتشر شد اما برخی معتقد اند این عکس ها مربوط به آلبوم شخصی او بوده و از سوی دولت لائیک ترکیه برای نادیده گرفتن حجاب لطیفه خانم منتشر شده است. آتاتورک هم حجاب داشتن یا نداشتن را به صورت اختیاری اجرا کرده است. اینجا اما او با عتاب و شتاب بی حجابی اجباری را به عنوان قانون تصویب کرد.
وقتی حرم رضوی را غرق خون کردند
گفته می شود تغییرات و تمایل به کشف حجاب در ایران به صورت آهسته از سال 1310 خود را در دربار پهلوی نشان داد اما اوج تلاش برای محقق شدن آن سال 1313 بعد از برگشت پهلوی اول از ترکیه بود. دستوراتی مبنی بر انتخاب لباس ملی؛ کت و شلوار، کت و دامن و کلاه شاپو برای مردان و فرنگی برای زنان ارائه شد. با قوی تر شدن این زمزمه ها آیت الله«سیدحسین قمی» پس از سخنرانی و هشدارهوشیاری به مردم دستگیر شد. آیت الله «محمدتقی بهلول» واعظ تحت تعقیب حکومت هم در حرم رضوی دستگیر می شود. مردم در دفاع از علما شعارهایی سردادند وقتی خبر به تهران رسید رضاشاه پیامی با این مضمون داد که اگر دیر بجنبید نه تاج شاهی برای من نه کلاهی برای شما می ماند.
این یعنی همان دستور برخورد شدید با مدافعان حجاب. درباره فاجعه گوهرشاد و ریختن خون زائران حرم رضوی روایت های متعددی در تاریخ وجود دارد اما جالب ترین آن ها شاید همان روایت درباریان شاه از این خشونت خونین باشد و بیش از همه آن روایت که: از کشته ها پشته ها ساختند. اعداد مختلفی برای کشته شدگان گوهرشاد هست که عدد هزار و 670 نفر بیش از همه تکرار شده است. گفته می شود 70 نفر از حاضران هم که در بست ها و گوشه های حرم پناه گرفته بودند دستگیر و زنده همراه کشته ها در گورهایی دسته جمعی دفن و زنده به گور شدند. روایت شاهدان اطراف حرم هم حاکی از این است که پیکرها را پشت کامیون ها می گذاشتند و می بردند.
بر هنوز به همه جا نرسیده بود
در دوره پهلوی اول کارهای مختلفی برای قبح شکنی از بی حجابی انجام شد. اولین آن ها برگزاری کنسرت«قمرالملوک وزیری» بدون حجاب بود. در نهایت پس از تصویب قانون کشف حجاب، شاه همسر و 2دخترش اشرف و شمس را بدون حجاب همراه خود کرد. در مراسم اعطای گواهینامه دانشجویان دانشسرای عالی شرکت کردند تا به این قانون رسمیت ببخشند. نوشته شده بعضی از دانشجویان و بانوانِ به اکراه کشف حجاب کرده در این مراسم تمام مدت از خجالت رویشان به سمت دیوار بود در حالی که رضاشاه مسرورانه از برداشتن میله های زندان حجاب برای بانوان و کشور سخنرانی و به نحوی خود را ستایش می کرد.
«علی اصغر حکمت» از سرشناس ترین چهره هایی که در تصویب این قانون نقش داشت و به دنبال آن توانست مقام وزارت بگیرد، واکنش بانوان را به دو دسته تقسیم می کند. عده ای بی حجاب به خیابان آمدند و عده ای با برخورد خشن مأموران حجاب از سرشان برداشته می شد. مرور خاطرات آن ایام توسط او دو جمله و نقطه عطف دارد؛ آنجا که گروه بانوان مایل به بی حجابی را با عناوین زشتی همچون «معلوم الحال» یاد می کند و دیگری آنجا که گفته هایش گواه آن است که این قانون چنان ناگهانی اجبار شد که در برخی نقاط کشور هنوز برخی از اجرای آن "بی خبر" بودند: «از طرف دیگر مأمورین شهربانی و پلیس ها در تهران و فرمانداری ها و بخشداری هادر شهرها و قصبات مملکت برحسب دستور وزارت کشور به زنان بی خبر مزاحم شده و آن ها را به اجبار وادار به کشف حجاب و حتی چادر و نقابشان را پاره می کردند.»
عکس هایی بدون هویت تصویری
عکس های باقیمانده از دوره کشف حجاب رضاخانی هم گفتنی ها دارد. بانوی ایلیاتی، شهری، روستایی و عشایر که پوشش او از نظر تصویری همخوانی قابل توجهی با هویت بصری او داشت در عکس های جدید ظاهری عجیب گرفته است. دامن های بلند و گلدار عشایر با روسری ها، روبند و سربندهای سنتی زیبا و تکمیل می شد. حالا بانوان با کت ضمخت فرنگی که به ناچار باید از روی آن می پوشیدند و موهایی باز که غالباً هم از شرم کشف حجاب کوتاهشان کرده بودند هیبتی درهم و نامتوازن داشتند. بعدها به استناد نامه های موجود حتی پوشیدن دامن و پیراهن های بلند و روسری که برخی بانوان برای از دست ندادن حضور اجتماعی و فرار از بی حجابی استفاده می کردند هم منع شد. مسئولان وقت دربار در خاطراتشان خواسته یا ناخواسته وجهه هایی از این کشف حجاب اجباری را بازگو کرده اند مانند اینکه پاسبانان و شهربانان به زنان محجبه حمله می کردند حتی به تعقیب و گریز خیابانی هم راضی نمی شدند. وارد خانه و زندگی بانوی محجبه تحت تعقیب می شدند، صندوق لباس های خانواده را باز و روسری، چادر و روبنده هایی که آنجا بود را هم پاره می کردند!
مثل اسرای شام ما را کتک می زدند
اسناد متعددی درباره آسیب جسمی و روحی بانوان در زمان کشف حجاب هست. یکی از آن ها نامه بانوان یزدی به مجلس وقت در اعتراض به خشونت اعمال شده برای کشف حجاب است: «خدا می داند اگر یک نفر از ما با روسری یا چادر نماز به دست یک پاسبان می افتاد مثل اسرای شام با ما رفتار می کردند...» مرور برخی خاطرات چهره های سرشناس از پهلوی گرفته تا انقلابی درباره بانوان و مادران ایرانی کم قابل تامل نیست مانند ماجرای وزیرعدلیه رضاشاه که شرم همسرش از حضور در یک مجلس عمومی بدون حجاب جانش را گرفت. خاطراتی از کتک خوردن بانوان و زمین گیر شدنشان یا سقط فرزند زنان باردار موردتعقیب قرار گرفته هم بارها نقل شده است. بانوانی که برخی به جبر دوران و البته انتخاب خودشان از دی 1314 تا سال 1320یعنی تبعید رضاشاه از خانه بیرون نیامدند.
بانوانی که کمی خوش اقبال بودند!
آن زمان خانه ها حمام نداشت در برخی روستاها از میان خانه ها به هم در باز کرده بودند تا به حمام آبادی راه پیدا کند و بانوان در امان بمانند. «محمدعلی همایون کاتوزیان» محقق اقتصاد و جامعه شناسی در تحقیقات خود می گوید: «خوش اقبال بودند بانوانی که از بام همسایه ها به حمام راه پیدا می کردند.» رفت و آمد در روز امکان پذیر نبود. دیدار اقوام یا زیارت نیمه شب آن هم با عبور از گذرهای فرعی ممکن بود. شرط استفاده از خدمات درمان و بهداشت کشف حجاب بود. چه بسا بانوان بسیاری مداوا نشده در خانه جان باختند. بانوان و دختران محجبه ایرانی از ترس اینکه گرفتار نظمیه نشوند در خانه آب، گرم و استحمام می کردند. بانوان کشاورز و عشایر برای اینکه با مأموران روبرو نشوند صبح در تاریکی هوا از خانه بیرون می رفتند و پس از غروب در تاریکی به خانه بر می گشتند. بسیاری از درس و مکتب جاماندند.
تو کمتر از هارون نیستی و من...
یکی از تعابیر غیرمنصفانه برای توجیهه بی حجابی اجباری و تقبیح حجاب در زمان پهلوی اول این بود که به مدد رسانه ها، قلم و افکار جامعه موسوم به روشنفکران وقت حجاب را نشانه عقب افتادگی و مانع پیشرفت و تمدن معرفی و ترسیم می کردند. شاه ایران گفته بود باید پیچه ها و چادرها را دورانداخت تا زنان پا به پای مردان کار کنند. بعد قانون خود را به عنوان آزادی و برداشتن میله های اسارت حجاب اجرایی کرد. قانونی که در عمل جز اجباری صرف و پرخشونت نبود برای رسیدن به آزادی اجباری. شاه حرمت اماکن مذهبی را هم رعایت نکرد و همراه همسر بی حجاب خود برای سال تحویل به حرم حضرت معصومه(س) رفت. آیت الله «محمدتقی بافقی» روحانی بود که به دیوار مسجد بالاسر تکیه می داد و وعظ می کرد. به همسر شاه نهی از منکر کرده بود که این وضع حضور در حرم نیست و حجابش کجاست؟ خبر به رضاشاه رسیده بود. چکمه پوش وارد حرم شده و با نوک شمشیر چلچراغ حرم را شکسته و شیخ را توبیخ کرده و دستور دستگیری داده بود. شیخ هم در پاسخ او گفته بود: «نه تو از هارون کمتری نه من از موسی بن جعفر(ع) بالاتر...»
چرا پسر، حکم پدر را لغو کرد؟
به هر حال گردش روزگار پهلوی اول را کنار زد؛ انگلیسی ها او را تبعید کردند و پسرش به جای او نشست. بعد از او به مرور مراکز دولتی به حال قبل برگشتند. شهریور 1323 قانون کشف حجاب به دستور پهلوی دوم لغو شد. عده ای آن را به پهلوی جوان نسبت دادند در صورتی که آیت الله ها خوانساری و بروجردی فتوایی مبنی بر ضرورت حجاب صادر کرده بودند. برخی می گویند شاه جوان که نمی خواست ماجرایی شبیه فتوای میرزای شیرازی و تحریم تنباکو دوباره تکرار شود برای بقای حکومت خود چنین تصمیمی گرفت.
در قول و زبان قانون حجاب اجباری در زمان پهلوی دوم لغو شد اما در عمل رفتارها دوباره در تشویق بی حجابی و توهین به حجاب بود. اشرف پهلوی پس از سفر به مراکش و مواجهه با کشف حجاب در آنجا گفته بود: «جز طبقه پایین کسی حجاب را حفظ نکرده است.» ضمن اینکه هرسال پهلوی دوم و همسرش در جشن سالگرد 17 دی و تصویب قانون کشف حجاب شرکت می کردند.
انتهای پیام/
دستاورد رضاخانی که به حصر زنان در پستوی خانهها کشید/ «کشف حجاب» و امنیتزدایی از خانواده
آن دستاوردی که رضاخان مدعی شد در زمینه حقوق زنان به آنها اعطا کرده است، زمینه حصر بیشتر زنان در پستوی خانهها را فراهم کرد چرا که بستر فعالیت زنان از امنیت را تهی کرد. برداشتن روسری از سر زنان و توهین به زنان محجبه در قاموس کشف حجاب، بانوان متعلق به خانوادههای مذهبی را خانهنشین کرد.

گروه خانواده : در دوره سلطنت رضاشاه پهلوی در ایران ، وی در راستای اصلاحات خود و القای فرهنگ غربی و دین زدایی از جامعه ایران، دست به کشف حجاب از زنان ایرانی زد. آغاز این عمل شبه مدرنیستی او هفدهم دی ماه 1314 بود که پیامدهای منفی زیادی برای جامعه ایران داشت و مردم شهرهای مختلف مخالفت خود را به دلیل تعارض این قانون با دین و سنت مذهبی و ایرانی به کرات و مدل های مختلف به حکومت نشان دادند اما همه اینها تبعاتی جز ضرب و شتم و آزار و اذیت برایشان نداشت.
قانون کشف حجاب امنیت خانواده ایرانی را به خطر انداخته بود براساس این قانون به طور رسمی استفاده از چادر، چارقد یا سرپوش به جز کلاه های فرنگی برای بانوان ایرانی ممنوع شد، به طوریکه معترضان در ملاعام چادر یا چارقدشان توسط ماموران شهربانی از سر کشیده و با فحش و خشونت زیاد پاره پاره میشد.
در کتاب خاطرات آیت الله سیدعلی اکبر قرشی آمده است: « این حادثه ننگین دوره رضاخان خبیث، در دی ماه 1314 به زور، تزویر، تهدید و به دست عوامل خود فروخته و بیدین آن شخص ملعون، در سرتاسر ایران تا حدّی که برایشان ممکن بود، صورت پذیرفت. البته این اقدام با مخالفت علمای بزرگ در آذربایجان، خراسان، اصفهان، قم، تهران و ... مواجه و حتّی قیام خونین مردم مسلمان در مسجد گوهرشاد به رهبری عالمان دینی، در تاریخ ایران مشهور و برای همگان معلوم است و در اینجا لزومی نمیبینم که به آن بپردازم. امّا خودم با اینکه بچهای هشت ساله بودم، حادثهای را در بناب دیدم که همیشه در خاطرم مانده و در اینجا نقل میکنم.
در بناب زنها چارقدهای بلندی را بر سرشان میانداختند که نیمی از بدنشان را میپوشاند. البته تدین مردم هم شدید بود؛ بنابراین حکومت خیلی سخت نمیگرفت. با این حال حکم رضاخان طوری بود که پاسبانها نمیتوانستند به آن بیاعتنا بمانند. گاهی اگر زنی را در کوچه و خیابان تنها میدیدند، سعی میکردند چارقد از سرش بکشند و حتی در مواردی زنان عفیفه را که مقاومت کرده و چارقد و روسری خود را نینداخته بودند، مورد ضرب و شتم قرار میدادند.
یک روز من به چشم خود دیدم که زنی با چارقدی بلند در کوچه راه میرفت، پاسبانی پستفطرت، او را دید و حمله کرد تا چارقد از سرش بکشد! ولی آن زن باحیا، زرنگ و جلد بود و زود متوجه شد، بلافاصله دوید، وارد خانه شد و در را پشت سر خود محکم بست! پاسبان فرومایه که دستش به او نرسید، چند بار مکرر و با صدای بلندی گفت: «حیف که دستم به تو نرسید، حیف! وگرنه ...».
مراسم جشن کشف حجاب در کرمان با حضور جمعی از زنان مقامات و مردم محلی در اوایل دوره پهلوی
رضاخان با این ادعا که برای زنان آزادی وحقوق بیشتر می آورد، حق انتخاب را با زور و اجبار از آنها گرفت و از همان ابتدا با ارزش های جامعه ایرانی درافتاد به طوریکه از نهاد خانواده امنیت زدایی کرده و آن را آماج تهدید قرار داد.
در ابتدای اجرای این سیاست برای افزودن اهانت و بدتر کردن وضع زنان چادری، مطرح کرد که زنان بدکاره حق بی حجاب شدن نداشته باشند مگر در بهار که بتوانند شوهر کنند. در واقع تلاش کرد نماد عفت را به نماد بی عفتی تبدیل کند. شاهد این ماجرا نیز انتظار مقالاتی بود که از سوی مجله شهربانی در این زمینه منتشر می شد و آمار جرم و جنایت چادری ها را مطرح می کرد. همین امر حمله مستقیم به ارزش های اصیل خانواده و جامعه بود.
یکی از دستاوردهای این قانون خروج بسیاری از ایرانیان از مرزها و مهاجرت بود، به خصوص عشایر راه افغانستان و عراق را درپیش گرفته و مهاجرت کردند. پس آنچه رضاخان از دستاورد حقوق زنان مطرح می کرد زمینه حصر آنها را در پستوی خانه ها ایجاد کرد چرا که بستر فعالیت اجتماعی و امنیت آنها را به خطر انداخت و از بین برد. ماموران شهربانی از برداشتن برقع و روسری از سرزنان محجبه و توهین به آنها از هیچ چیز فروگذار نمی کردند . بسیاری از این زنان به خانواده های مذهبی تعلق داشتند به همین دلیل از خانه هایشان خارج نمی شدند چون نمی توانستند حجاب داشته باشند.
کار به جایی رسیده بود که امنیت زنان تا حدی از بین رفته بود که به طور مثال در شهر خوی و در یکی از جشن های کشف حجاب سرهنگ زالتاش از دو خانم سرشناس خواست که در طرفین او بنشینند اما خانم ها که دوست نداشتند، حرف او را گوش ندادند ، این دو خانم خود همسران دو حکومتی بودند باز هم به سرهنگ بی اعتنا شدند و سرهنگ هم داد و فریاد راه انداخت و مجلس را به هم ریخت و فورا به فرمانده لشگر تلگراف داد که این دوخانم علیه قشون تبلیغات سوء می کنند.
دولت برای اجرای قانون کشف حجاب همه جا دوربین کار گذاشته بود، مقامات محلی هم دستور داشتندبه ویژه روحانیون معترض را بازداشت و مجازات کنند ، مانع از ورود زنان با حجاب به فروشگاه ها، سینماها و گرمابه ها ، سوار شدن به درشکه، اتومبیل و درمان در درمانگاه ها شوند. حتی در منابع آمده که ماموران مخفی در مدخل حمام ها می ایستادند تا ناظر اجرای این قانون باشند. حال این کجا و حقوق سیاسی زنان کجا؟
جشن وزارت معارف در قم، پس از کشف حجاب (سال 1314)
نخستین واکنش روحانیت به حجاب زدایی از شیراز شروع شد در جریان جشنی که با حضور علی اصغر حکمت، وزیر معارف در مدرسه شاهپور شیراز منعقد شد. «عدهای از دختران جوان بر روی سن ظاهر گشته بهناگاه برقع از روی برگرفتند و با چهرهای باز و گیسوانی نمایان پایکوبی را آغاز کردند» انتشار این خبر فردای آن روز در مسجد وکیل شیراز قائله ای برپا کرد و روحانی مبارزی به نام سیدحسام الدین فال اسیری به پا خواست و سخنرانی علیه رژیم شاه کرد به دنبال این سخنرانی دستگیر و محبوس شد و پس از آن هم واقعه مسجد گوهرشاد اتفاق افتاد.
کانون بانوان در آن دوره از جمله مراکزی بود که به کشف حجاب دامن می زد و اصلا نطفه این قانون بین همین زنان و رضاخان بسته شده بود. دختران پیشاهنگ به ریاست شمس پهلوی در همین راستا برای تغییر فرهنگ بومی زنان ایرانی تلاش می کردند. علاوه بر ممنوعیت چادر و روبنده، تغییر سبک لباس های سنتی مردان ، استفاده از دامن ای کوتاه، شلوارهای تنگ و آرایش صورت به همراه ورود زنان به مشاغل کارخانه ها ، خانواده ایرانی را دچار چالش کرد.
حتی پس از مدتی جشن هایی هم برای گرامیداشت بی حجابی در کشور برگزار شد و در جراید چاپ شد. این جشن ها همه از اصلاحات سخن می گفتند اما در واقع درباره آنها نوشته شده که: «منظره مشترک بسیاری از جشنها زنان و مردانی بودند که در اتاقها روبهروی هم نشسته بودند و زنان از خجالت صورتهای خود را با دست یا با یقه کتهایشان میپوشاندند»
نمود دیگر این کشف حجاب اقداماتی بود که در راستای امنیت زدایی ازساحت نمادین جامعه انجام می شد مثل رفتارهای پرخاشگرانه و حبس کردن زنان در خانه ها و ترساندنشان،همه باعث ناامنی و تنفر از حکومت می شد. زنان سعی می کردند رفت وآمد به بیرون نداشته باشند و جز در موارد ضروری از خانه ها خارج نشوند، خانواده های متدین حتی در خانه هایشان حمام ساختند تا زنان مجبور نشوند در این حد هم از خانه خارج شوند.
اسناد تاریخی نشان میدهد در فاصله ششسال اجرای کشف حجاب تا شهریور 1320، بیشتر مردم و متدینین با وجود فشارهای روانی سعی در دور زدن این قانون داشتند. به طور مثال مردان با دادن رشوه به ماموران حجاب همسران خود را حفظ می کردند و حتی گاه با ماموران درگیر می شدند. خیلی ها در اعتراضات به شهادت رسیدند. گاهی رفتارهای خشن ماموران دولتی باعث می شد اهالی یک محله با ماموری که مواجه شوند، او را کتک بزنندو فرار کنند.
در نهایت قانون تغییر لباس و سیاست کشف حجاب، دو برنامه رضاخان در راستای وضعیتی بود که برای توسعه و ترقی در پیش گرفته بود اما آنچه پیش آمد تغییری ظاهری، سطحی و سرکوبی مردم بود، سیاستی که تنها با واکنش منفی بخش عمده جامعه مواجه شد.
انتهای پیام/
شما وارد خبرگزاری فارس شده اید
پهلوی دوم و نمایشهای عامهپسند/ «کاسه داغتر از آش» اصلاحات در ایران!
19 دی سال 1341 شمسی، اصول ششگانه «انقلاب سفید» اعلام شد؛ انقلابی که قرار بود یک رفرم بزرگ اقتصادی باشد و برای خیلیها هم جذاب بود، اما مشکلش این بود که دست آمریکا پشتش بود و نتیجهای بسیار عجیب بهبارآورد و بسیار تاریخی!

همین دیروز| گروه تاریخ خبرگزاری فارس ـ امین رحیمی: ماجرا از آنجا شروع شد که «جان اف کندی» به حاکمان کشورهای طرفدار آمریکا گیر داده بود که باید اصلاحات بزرگ اجتماعی و سیاسی انجام دهید تا جلوی انقلابهای کمونیستی گرفته شود؛ آنموقع دوره جنگ سرد بود و آمریکا از گسترش ایدههای شوروی کمونیستی میترسید. پهلوی دوم هم بررسی کرده بود که چهجور اصلاحاتی انجام دهد که قدرت خودش و منافع اطرافیانش لطمه نبیند و به فکرش رسیده بود که بخش کشاورزی ایران را با اجرای برنامه اصلاحات ارضی دگرگون کند.
اصلاحات ارضی ایدهای بود که از قبل وجود داشت و طبق آن اراضی ملاکان بزرگ بین کشاورزان و اهالی روستاها تقسیم میشد و البته این ایده خیلی در میان عوام طرفدار داشت چون به نظر میرسید نوعی عدالت اجتماعی را برقرار میکند و نظام ارباب رعیتی را برمیاندازد و این حرفها.
آمریکاییها هم طرفدار این ایده بودند و اصلا پشت ماجرا بودند و «علی امینی» را در ایران به نخستوزیری رسانده بودند تا همین ایده را اجرا کند. پهلوی دوم هم برای اینکه عریضه خالی نباشد بهابتکار خودش چند اصل دیگر به این اصلاحات ارضی اضافه کرد و نامش را گذاشت «انقلاب سفید»؛ یعنی انقلاب صلحآمیز و بدون خونریزی.
روز 19 دی سال 1341 هم رفت در کنگره ملی دهقانان که متشکل از حدود 4 هزار نماینده تعاونیهای روستایی سراسر ایران بود و اعلام کرد که نظم نوینی حاکم خواهد شد. «اسدالله عَلَم»، نخستوزیر وقت هم همانجا پشت تریبون رفت و خوشرقصی کرد و گفت: «شاید هنوز عدهای از هموطنان عزیز به عظمت امروز چنان که باید و شاید توجه نکرده باشند. اکنون شما نهتنها از قیود بیحدوحصر و بیانتهایی خلاصی یافتهاید بلکه امروز به همت شاهنشاه خود زندگی از سر میگیرید»!
«حسن ارسنجانی»؛ وزیر کشاورزی دوره پهلوی و بانی اصلی طرح اصلاحات ارضی
«کندی» تبریک گفت
در انقلاب سفید علاوه بر اصلاحات ارضی 5 اصل دیگر از جمله فروش سهام کارخانههای دولتی برای پرداخت بهای اراضی به مالکان بزرگ و همچنین ایجاد سپاه دانش و اصلاح قانون انتخابات مطرح شد و این اصول چند هفته بعد به رفراندوم هم گذاشته شد و گفتند که رأی آورد و اینطوری شد که: «کندی بلافاصله این پیروزی را به محمدرضا پهلوی تبریک گفت. سفیر انگلیس هم مراتب رضایتمندی ملکه انگلیس را به اسدالله عَلَم اعلام داشت».
بعدها اصول دیگری به انقلاب سفید اضافه شد و پهلوی دوم حدود یک دهه با این برنامه عامهپسند پُز میداد و مدتهای طولانی رسانهها و مقامات دولتی گوش همه را کر کردند آنقدر که از انقلاب سفید گفتند و تعریف کردند و حرفهایی در این حد هم مطرح شد که «چنین کاری در تاریخ 2500 ساله ایران بیسابقه است» و «عدالت اجتماعی عظیم است» و «حیات تازهای به کالبد میلیونها ایرانی میدمد».
همان ابتدای کار، گروههایی هم بودند که مخالف بودند از جمله روحانیون و از همه مهمتر امام خمینی (ره). برخی گروههای ملیگرا و هر کسی هم که دانش و بینش داشت و هشیار بود با این طرح مخالف بود و البته کار گروههایی از مخالفان به حبس کشید. گوش پهلوی دوم هم به این حرفها بدهکار نبود و نهادهایی درست کرد برای پیشبرد اصول انقلاب سفید که بعدها هر کدام افتاد دست یکی از افراد خاندان پهلوی و بودجههای کلان میآمد و میرفت و نمایشهای بزرگ اجرا میشد تا اینکه بالاخره زمینهای چند هزار روستا تقسیم شد و اسناد مالکیت را دادند دست کشاورزان و مکافات شروع شد.
«علی امینی» نخستوزیر دوره پهلوی که طرفدار و بانی اصلاحات ارضی بود از اجرای آن ناراضی بود و میگفت: «این یک مسئله ساده نیست»
کوششهای مضحک!
مخالفان اصلاحات ارضی میگفتند کشاورزی اصول و قواعدی دارد و علاوهبر زمین به سرمایه و ابزارآلات و کارگر و آب و... نیاز دارد و نمیتوان همینطوری یک نظام کشاورزی را دگرگون کرد و مالکیتها را تغییر داد و انتظار داشت کارها پیش برود و دهقانان فقیر هم پولدار بشوند؛ یعنی حسابوکتاب مفصلی و برنامه بلندمدتی لازم است و با این روش تبلیغاتی و نادرست کاری پیش نمیرود.
جالب اینکه «علی امینی» هم که خودش طرفدار و مبلغ اصلاحات ارضی بود و در تدوین اصول آن نقش مؤثر داشت از شیوه انجام کار ناراضی بود و میگفت: «اصلاحات ارضی باید باشد؛ اصلاحات ارضی جدی، نه کوششهای مضحک فعلی. مسئله باید بهطور کامل مورد مطالعه قرار گیرد. این یک مسئله ساده نیست. مشکلات مکانیزهکردن، تأمین آب و توانایی کشاورزان ایرانی باید در نظر آورده شوند». البته ناگفته نماند این وسط هر کسی زورش رسید زمینهایش را نداد و برخی ملاکان بزرگ هم که در میان نمایندگان مجلس و مقامات دولتی و اطرافیان خاندان پهلوی آشنا و پارتی داشتند زمینهایشان را ندادند.
بالاخره هر جوری که بود نمایش بزرگ اجرا شد و نمایندگان دهقانان با شوق زیاد و دعاکنان آمدند و سندهای زمینها را از پهلوی دوم گرفتند و رفتند و بهگواهی اسناد باقیمانده از این طرح: «یک میلیون و 850 هزار نفر یعنی 65 درصد کسانی که زمین دریافت کردند زمینهایشان کوچکتر از 5 هکتار بود و در واقع اغلبشان زمینهای 2 هکتاری گرفتند... در حالی که هر خانوار برای تأمین معیشت و کشت و زرع بهصرفه به زمینی حداقل 7 هکتاری نیاز داشت... بیش از یک میلیون نفر هم بیزمین ماندند».
توزیع اسناد مالکیت اراضی میان دهقانان، در زمان خودش هم نمایشی عجیب و البته تکراری بود
ما نمیتوانیم!
یک مدتی که گذشت مشکلات شروع شد و وضعیت کشاورزی در ایران آشفته شد و بسیاری از ملاکان بزرگ کلا از کشت و زرع منصرف شدند و ملاکان تازه هم زمین کافی نداشتند و مشکل آب و تهیه ابزار کشاورزی و سم و کود و آفتکش داشتند و در نهایت بسیاری ترجیح دادند که زمینهای کوچکشان را دوباره به قیمت ارزان به ملاکان ثروتمند بفروشند.
بدتر اینکه دولت پهلوی هم پریده بود وسط ماجرای کشاورزان و ملاکان و دخالت میکرد و برخی اراضی را هم به شرکتهای کشت و زرع خارجی واگذار میکرد تا کشاورزی ایران را صنعتی و مدرن کند و آخرش به اینجا رسید که حدود یک دهه بعد، در سال 1353 شمسی وزارت کشاورزی تلویحا اعلام ورشکستگی کرد و به این نتیجه رسید که: «ما نمیتوانیم نیازهای داخلی خویش را تأمین کنیم و ایران خیلی از محصولات کشاورزی را ارزانتر از آنچه در داخل کشور کشت میشود، میتواند از خارج تهیه کند».
جمعیت بزرگی از کشاورزان ایران مدت کوتاهی پس از دریافت سندها از کار بیکار و برای یافتن شغل آواره شهرها شدند
آمریکا چه شد؟
این اعلام ورشکستگی تلویحی البته که حقیقتی هم پشتش بود و ایران در دهه 50 شمسی شد یکی از بزرگترین واردکنندگان انواع غله و موادغذایی؛ بهگواهی آمار رسمی دولت پهلوی واردات گندم از سال 1343 تا سال 1355 حدود چهار برابر شد و سهم کشاورزی از تولید ناخالص داخلی از 33 درصد در سال 1338 به 23 درصد در سال 1348 و 7 درصد در سال 1356 رسید. بدتر از همه واحدهای کشت و صنعت بزرگ بودند که با هدف مدرنسازی کشاورزی ایران تأسیس شدند و کلی پول به جیب سرمایهداران فرصتطلب و شرکتهای خارجی ریختند و کلی بودجه رسمی از مجلس و دستگاههای دولتی برایشان گرفته شد و آخرسر معلوم شد بهرهوری این واحدها از مزارع دهقانی هم کمتر است.
حالا گندم و ذرت و هر چه کم بود از کجا وارد میشد؟ از آمریکا دوست صمیمی پهلوی دوم و البته از اروپا و شوروی. حالا معلوم شد چرا آمریکا طرفدار اصلاحات در کشاورزی ایران بود و چرا کاسه داغتر از آش شده بود برای اصلاحات در ایران.
گزارش یکی از مقامات وزارت کشاورزی در دوره پهلوی و در سال 1355 شمسی درباره نیاز بلندمدت ایران به واردات مواد غذایی
آسیبهای اجتماعی دهه 50
اصلاحات ارضی، کشاورزی ایران را نابود کرد و این تبعات بدتری هم داشت. همان افرادی که همهعمر در روستاها به کشاورزی مشغول بودند و روزگار میگذراندند از کار بیکار شده بودند و نه روی زمین خودشان و نه روی زمین دیگری امکان کار نداشتند و برای یافتن شغل به شهرهای بزرگ مهاجرت کردند و حاشیهنشینی و افزایش جمعیت و ناهمگونی بافت فرهنگی و اقتصادی شهرها و رونق مشاغل کاذب شد بخشی از مهمترین آسیبهای اجتماعی دهه 50 شمسی؛ و اصلا شاید بتوان گفت ریشه آسیبهای اجتماعی ایران در دهههای بعدی.
یکی از نتایج اصلاحات ارضی؛ بیکاری روستاییان و مهاجرت به شهرها و افزایش شدید حاشیهنشینی در دهه 50
ذکرهای قرآنی آرام بخش زندگی/ «صلوات» را در خانه ها زیاد بفرستید
در زندگی همه ما گاهی شرایطی پیش می آید که آرامش از خود و خانواده مان دور شده و دچار حالت های بیماری، اضطراب و تشویش می شویم ،در این شرایط بهترین راهکار این است که به خداوند پناه برده و از او آرامش بگیریم.

گروه خانواده: زندگی بالا و پایین دارد، فراز و فرود دارد، گاه انسان در اوج و عرش و گاه ممکن است خدایی نکرده بر فرش و قعر زمین باشد، اینکه انسان با صفا بتواند با همه مشکلات زندگی روحیه خود را حفظ کند، به راحتی حاصل نمی شود بلکه راه حل های زیادی دارد.
گاه پیش می آید که آدمی از همه دور و بر خود خسته شده و یا به عبارتی از همه می بُرد و کسی را نمی یابد که بتواند به او پناه برده یا آرامش از او بگیرد، اینطور مواقع تنها خداست که می تواند پناه انسان باشد هر چند که خداوند همیشه هست اما ما حضورش را ممکن است فراموش کنیم اما در خیلی مواقع به ویژه زمان مشکلات به یادش می افتیم.
اذکار مختلفی از قرآن کریم و براساس روایات ائمه اطهار برای آرامش روح ما وجود دارد که اثرات خارق العاده ای دارند، اگر آدمی بداند ، هیچگاه اینها را رها نمی کند البته این بدین معنا نیست که برای رفع مشکلات قدم برنداریم و بنشینیم ذکر بگوییم، خیر منظور این است که اذکار می توانند برای آرامش روان انسان اثرگذار باشند تا بتواند تمرکز کرده و بر مشکلات فائق شود.
به برخی از این اذکار و آیات قرآنی اشاره می کنیم:
1-حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ
آیه 173 سوره آل عمران «الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ/آیه 173 سوره آل عمران: آن مؤمنانی که چون مردم (منافق) به آنها گفتند: لشکری بسیار بر علیه شما مؤمنان فراهم شده، از آنان در اندیشه و بر حذر باشید، (این تبلیغات) بر ایمانشان بیفزود و گفتند: تنها خدا ما را کفایت کند و او نیکو وکیل و کارسازی است.» است.
این آیه برای زمان هایی که احساس ترس و اضطراب زیاد داریم می تواند اثرگذار باشد. از امام محمدباقر (ع) روایت شده هنگامى که پیامبر (ص) ، على و عمار را به سوى اهل مکه روانه کرد. مردم به پیامبر (ص) گفتند: چرا این جوان را به طرف آنها میفرستى و مردم این دو نفر را از اهل مکه مى ترسانیدند و به آنها مى گفتند که امر مهمى به آنها برگزار شده است.
امام على (ع) مى فرمود: (حسبنا اللَّه و نعم الوکیل؛ خدا ما را کافى است و بهترین وکیل از براى ما خواهد بود.) وقتى که به مکه وارد شدند خداوند موضوع گفتار على (ع) را با اهل مکه و نیز اقوال آنها را با على (ع) به رسول خویش خبر داد و این آیات نازل شد و نیز ابن شهر آشوب از قول فلکى مفسر او از کلینى و او نیز از ابن عباس و نیز از ابورافع نقل کرده که این آیات درباره امام مرتضى علی(ع) نازل شده که روز دوم غزوه احد در میان مسلمین ندا در داد و او را اجابت کردند در حالتى که پرچم مهاجرین را در دست داشت با هفتاد نفر به حمراء الاسد که بازارى در سه میلى مدینه بود براى ترسانیدن دشمنان رهسپار گردیده سپس به مدینه مراجعت کرده بود.
امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: «تعجّب مىکنم از کسى که مىترسد و به گفته خداوند «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» پناه نمىبرد». بنابراین هم حرکت و تلاش لازم است و هم ایمان و توکل به خداوند: «اسْتَجابُوا ... حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ»
2- «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»
ذکر دوم (آیه 87 سوره انبیا: معبودی جز تو نیست، منزّهی تو، راستی که من از ستمکاران بودم). به ذکر یونسیه معروف است و برای مواقع ناراحتی و دل گرفتگی خیلی کاربرد دارد. از پیامبر (ص) نقل شده است که این دعا، اسم اعظم خداوند است که اگر خدا به آن خوانده شود، اجابت میکند. بزرگان اخلاق و عرفان نیز درباره مداومت بر گفتن این ذکر به ویژه در حال سجده تأکید دارند.
ذکر یونسیه برای نجات از غم و اندوه و برآورده شدن حاجت نقل شده که اثرگذار است. از سید علی قاضی طباطبایی عالم و عارف شیعه، توصیه به چهارصد بار گفتن ذکر یونسیه نقل شده است. از سید عبدالکریم رضوی کشمیری نیز نقل شده که بهترین کار برای سالک، سجده است که ذکر یونسیه در آن گفته شود. وی بعد از هر نماز، 40 بار ذکر یونسیه در سجده به مدت یک اربعین (40 روز) را برای قضای حوائج توصیه میکرد.
آیت الله انصاری همدانی میگوید: ذکر یونسیه برای سالک، همانند سوخت برای ماشین است. همچنین از علامه طباطبایی، شاگرد آیتالله قاضی، نقل شده که اول دستوری که آیتالله قاضی میدادند، ذکر یونسی بود که به مدت یک سال در وقت خاص و در سجده خوانده شود.
3-أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ
آیه 44 سوره غافر: فَسَتَذْکُرُونَ مَا أَقُولُ لَکُمْ وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ / به زودی آنچه من به شما میگویم به خاطر خواهید آورد ( و به صدق گفتار من پی خواهید برد ) . من کار و بار خود را به خدا وا میگذارم و حوالت میدارم . خداوند بندگان را میبیند ( و پندار و گفتار و کردارشان را میپاید ) .
این آیه برای زمان هایی که می خواهید خداوند مکر و حیله دیگران را در حق شما خنثی سازد، موثر است. امام صادق می فرمایند: در شگفتم از کسی که با او مکر و نیرنگ شده است، چگونه به این سخن خداوند «و اُفوِّضُ أمری إلَی الله إنّ الله بصیرٌ بالعباد» پناه نمی جوید؟! زیرا از خدای بزرگ شنیده ام که در پی آن می فرماید: «پس خداوند او را از بدی های نیرنگشان نگاه داشت.»
در تفسیر این آیه نیز آمده که پس از آنکه خدا در آیات قبل سزای اسراف کاران را دوزخ می دهد، در آخرین سخنش نیز با تهدیدی پر معنی این آیه را مطرح می کند.
4-ماشالله لا حول و لا قول الا بالله العلی العظیم
برای زمان هایی که طالب زیبایی در دنیا هستی و همینطور می خواهید از چشم زخم نیز در امان باشید. امام صادق (ع) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمیبرد!
در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لا قوه الا بالله» پناه نمیبرد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود میدانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
پس برای کسی که اندوهگین است و همینطور مال و منالی دارد که می خواهد از چشم زخم در امان باشد می تواند به این آیه پناه ببرد، خداوند در سوره انبیا آیه 88 نیز می فرمایند که «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات میبخشیم.»
پس چون کسى دعا کند و بعد از آنکه دعا کرد بگوید که: ما شآءَ اللَّهُ لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ الّا بِاللَّهِ؛ «آنچه خواستِ خدا بود، نیست گردیدنى و نه توانایى اى، مگر به خدا»، خداى تعالى بفرماید که بنده من تن به مردن داد و امر خود را به من وا گذاشت و امر مرا گردن نهاد، حاجتش را برآورید».
جمیل، از امام جعفر صادق(ع) روایت کرده که گفت: شنیدم از آن حضرت که مى فرمود: «هر که هفتاد مرتبه بگوید: ما شآءَ اللَّهُ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ الّا بِاللَّهِ؛ آنچه خواست خدا بود، نیست گردیدنى و نه توانایى اى، مگر به خدا) خدا هفتاد نوع از انواع بلا را از او بگرداند، که آسانترین آنها خَنِق است». عرض کردم که: فداى تو گردم! خنق چیست؟ فرمود: «پیچیده یا ناخوش و بیمار نمى شود به واسطه دمل ها و مانند آنکه بر عضو برآید»
5-ذکر زیاد صلوات
در منزلی که ذکر صلوات زیاد شود، آرامش در آن خانه زیاد است به گفته آیت الله فاطمی نیا در منازلتان و به همراه اعضای خانواده زیاد صلوات بفرستید هر زمان که بیکاری می شوید صلوات بفرستید که دفع غم و اندوه می شود درست است که هر زندگی مشکلات دارد اما با ذکر صلوات خیلی راه ها هموار می شود.
انتهای پیام
آزمون بزرگ مجلس یازدهم و دولت سیزدهم/ حیاط خلوت نورچشمیها جمع میشود؟
نخستین لایحه بودجه دولت سیزدهم در حالی روی میز مجلس یازدهم قرار دارد که کارشناسان و افکار عمومی چشمانتظار اقدام جدی مجلس و دولت برای حل مشکل «شرکتهای دولتی» و بیعدالتی ساختاری ایجاد شده در بودجههای سنواتی هستند.

گروه سیاسی خبرگزاری فارس – حامد حسین عسکری: 21 آذرماه بود که لایحه بودجه 1401 از سوی رئیس جمهور تقدیم مجلس شد. این نخستین سند سالانه دخل و خرج عمومی کشور است که در دولت آیتالله رئیسی تنظیم و تقدیم مجلس شده تا بعد از طی مراحل قانونی در کمیسیون تلفیق، صحن مجلس و تایید نهایی، ملاک عمل مدیران کشور در سال آینده باشد.
رئیس جمهور هنگام تقدیم لایحه بودجه به مجلس، بر لزوم اصلاح ساختار بودجه تاکید کرد و گفت: «اشکال جدی که در قبل همه را رنج میداد، این بود که اقتصاد را به تصمیم بیگانگان گره زده بودند، اما این دولت قصد دارد از ظرفیتهای کشور به ویژه نیروی انسانی متخصص و ذخایر ارزشمندی که در کشور وجود دارد، استفاده کرده و مشکلات را حل کند».
رئیس دولت سیزدهم بر توزیع عادلانه منابع هم تاکید و این نکته را یادآوری کرد که «این لایحه بودجه، نگاه ملی میطلبد و نباید به این بودجه نگاه بخشی و استانی شود و باید تمام نهادها از جمله نمایندگان مجلس نگاه ملی داشته باشند تا آن رشد اقتصادی 8 درصدی تحقق یابد و این تلاش همگان را میطلبد». (اینجا را بخوانید)
تاکید رئیس جمهور بر «اصلاحات ساختاری» در بودجه و عدالت در توزیع منابع«در هنگام ارائه لایحه بودجه، وقتی اهمیت بیشتری پیدا میکند که تاکیدات چندباره رهبر انقلاب به رئیس دولت سابق درباره اصلاحات ساختاری بودجه را به یاد بیاوریم که از ابتدای سال 1397 و دور جدید تشدید تحریمها، بارها تاکید کردهاند «این بودجه متناسب با شرایط جنگ اقتصادی نیست».
تاکیدی که تا آخر عمر دولت سحن روحانی و با وجود داشتن حدود سه سال مهلت برای اصلاح ساختار بودجه، نادیده گرفته شد!
حالا همه نگاهها متوجه نخستین بودجه دولت سیزدهم و تدبیر مشترک مجلس و دولت برای اصلاحات ساختاری منطقی و موثر در آن است تا اثر این اصلاحات، بر عملکرد کلی اقتصاد کشور در سال آینده معلوم شود.
* پاشنه آشیل بودجه ایران کجاست؟
از دهههای قبل تا امروز، کارشناسان و فعالان اقتصادی، چه آنهایی که دستی بر آتش مدیریت کشور داشتهاند و چه آنهایی که فقط در قامت یک کارشناس به ساز و کار حمکرانی اقتصادی در ایران پرداختهاند، دائما به دو نقطه ضعف جدی در ساختار بودجه کشور اشاره کردهاند؛ 1. وابستگی بودجه به درآمدهای نفتی 2. بودجه «شرکتهای دولتی» و بانکها، در ساختار کلی بودجه.
درباره مشکل اول، به اندازه کافی صحبت شده و همچنان میشود؛ شاهبیت راهکارهای ارائه شده هم این است که بجای اتکای خوشبینانه بر درآمدهای نفتی، بودجه عمومی کشور بر مبنای درآمد ناشی از صادرات غیرنفتی و درآمدهای مالیاتی بسته شود، اما مشکل دوم جدیتر از این حرفهاست! شرکتهای دولتی، سالهاست که به پاشنه آشیل نظام بودجهریزی و مالی کشور تبدیل شدهاند.
طبق قانون، «شرکتهای دولتی» موسساتی هستند که بیش از 50 درصد سهام آنها متعلق به دولت است و قاعدتا باید بر اساس قواعد قانون تجارت فعالیت کرده و خودشان اقدام به درآمدزایی کنند، اما واقعیت موجود در این شرکتها چیز دیگری است!
این موسسات – با آنکه «شرکت» هستند و باید مطابق قواعد قانون تجارت درآمدزایی کرده و حساب سود و زیان خود را داشته باشند – اما حجم قابل توجهی از بودجه عمومی کشورمان خرج آنها میشود و این یعنی، بالا رفتن هزینههای عمومی کشور و سنگینتر و فربهتر شدن بودجه که نهایتا بر دوش اقتصاد کشور بار میشود.
به گفته علیاکبر کریمی نماینده مردم اراک در مجلس، «عدم نظارت دقیق بر بودجه شرکتهای دولتی، باعث شده تا اینها به یک حیاط خلوت در وزارتخانهها تبدیل شوند و وزارتخانهها هم علاقه زیادی به این شرکتها دارند که این به دلیل بودجه زیاد این شرکتهاست؛ در واقع، خود وزارتخانهها و سازمانها هم تمایلی به رها کردن این شرکتها ندارند و بسیاری از هزینههایی که نمیتوانند در ستاد وزارتخانه یا دستگاه انجام دهند، در قالب این شرکتها تأمین میکنند؛ به عنوان مثال در قالب شرکت دولتی نیرو جذب میکنند و سپس آن نیرو را به ستاد وزارتخانه مأمور میکنند، از طریق شرکت خودروهای مدل بالا میخرند و آن را تحویل وزارتخانه میدهند، همچنین بسیاری از سفرهای خارجی نیز از طریق شرکت دولتی و در اصل برای ستاد وزارتخانه یا سازمان انجام میشود». (اینجا را بخوانید)
نگاهی اجمالی به لایحه بودجه 1401 نشان میدهد، این اشکال در بودجه سال جدید هم کم و بیش تکرار شده است.
منابع شرکتهای دولتی و بانکها در مقایسه با جمع منابع بودجه پیشنهادی 1401 معادل حدود 60 درصد میشود!
* هشدار دیوان محاسبات در آستانه بررسی بودجه 1401
اواسط آذرماه امسال و در حالی که هنوز لایحه بودجه به مجلس نرفته بود، اما خبرهایی از آن بیرون میآمد، رئیس دیوان محاسبات به کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی رفت و گزارش کارشناسی دیوان درباره لایحه بودجه 1401 را به اطلاع رئیس و اعضای کمیسیون رساند.
گزارش دیوان حکایت از این دارد که بودجه پیشنهادی شرکتهای دولتی در سال 1401 نسبت به سال جاری حدود 34 درصد افزایش داشته است.
اما یکی از نکات مهم گزارش دیوان محاسبات، تعداد شرکتهای زیانده پیشبینی شده در بودجه 1401 و مقایسه آن با عملکرد واقعی شرکتها طی سنوات گذشته بوده که گویا با هم در تعارض هستند؛ بر اساس این گزارش، تعداد 125 شرکت و بانک دولتی طی سال های 1397 الی 1399 زیانده بوده اند اما در بودجه پیشنهادی 1401 تنها 22 مورد از این قبیل شرکتها «زیانده» در نظر گرفته شدهاند.
در این گزارش، تعداد شرکت های زیانده، دارای سود و زیان سر به سر و سودده در قانون بودجه سنواتی 1397 الی 1400 و بودجه پیشنهادی سال 1401 را با مقایسه شده است. (اینجا را بخوانید)
در مجموع بر اساس این گزارش، از 377 شرکت دولتی، 162 شرکت زیانده هستند، 111 شرکت سود و زیان سر به سر دارند و تنها 104 شرکت سودده شناخته شدهاند. یعنی حدود 30 درصد شرکتهای دولتی به معنای واقعی کلمه سودده تشخیص داده شدهاند، اما همه آنها در ساختار بودجه نقشآفرین هستند!
* زنگنه: «سهچهارم» بودجه کشور در اختیار شرکتهای دولتی است
محسن زنگنه نماینده مردم تربت حیدریه و رئیس کمیته اصلاح ساختار بودجه در مجلس شورای اسلامی است و معتقد است، تا لایحه مستقلی برای اصلاح ساختار شرکتهای دولتی و اصلاح قانون آنها به مجلس نیاید، مشکل این شرکتها در نظام بودجهای کشور حل نخواهد شد.
وی میگوید: « 25 درصد شرکتهای دولتی زیانده هستند و از جیب بیتالمال ضرر و زیان آنها به همراه حقوق و مزایای کارکنانشان پرداخت میشود و علاوه بر آن، رانتهای بسیاری هم به جهت ارتباطات دولتی در زمینه دریافت زمین، تغییر کاربری و دریافت تسهیلات خاص دارند، اما در جایی که باید پاسخگو باشند میگویند ما خصوصی هستیم!»
زنگنه تاکید میکند: «تنها راهی که دولت میتواند به این مسأله پایان دهد، این است که قانون شرکتهای دولتی اصلاح شود و لایحه آن به مجلس بیاید، چون در شرایط فعلی امکان ورود دستگاههای نظارتی به پرداختیها در شرکتهای دولتی نیست؛ چراکه کارشان را مستند به قانون تجارت میکنند».
عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، این نکته تأملبرانگیز را هم یادآوری میکند که 90 درصد احکام بودجه 1400 درباره «شرکتهای دولتی» اجرا نشده، آنهم در حالی که «سهچهارم» بودجه کشور در اختیار شرکتهای دولتی است.
وی این را هم میگوید که «سال گذشته برای خروج شرکتهای دولتی از شمول قانون تجارت و اصلاح قانون آن در مجلس تلاش کردیم، اما دولت وقت وعده داد که لایحه اصلاح قانون شرکتهای دولتی را به مجلس میآورد، به همین خاطر ما دست نگه داشتیم، اما متأسفانه این لایحه به مجلس نیامد». (اینجا را بخوانید)
* چه باید کرد؟
هرچند در گزارش دیوان محاسبات به راهکارهای حُکمی برای اصلاح این وضعیت در قالب قانون بودجه اشاره شده، اما به گفته بسیاری از نمایندگان اقتصاددان مجلس، حل مشکل «شرکتهای دولتی» و بانکها، در قالب قانون بودجه که احکام یکساله دارد، چندان ممکن نیست و باید لایحه جداگانه و مستقلی برای تعیین وضعیت این شرکتها و تعریف نسبت آنها با قانون تجارت و قوانین بودجه سنواتی، تدوین و تقدیم مجلس شود تا مشکل از ریشه حل شود.
در این میان، توجه به ریشهها و علل زیانده بودن این شرکتها و افزایش بار آنها بر دوش اقتصاد کشور نیز اهمیت اساسی دارد.
احسان ارکانی نماینده مردم نیشابور و عضو کمیسیون بودجه مجلس در این باره میگوید: «مشکلات مدیریتی، افزایش بیرویه حقوق و مزایای پرسنلی، فرسودگی تجهیزات و ماشینآلات، ارائه کالا و خدمات براساس قیمتگذاری دستوری، بیش برآوردی درآمدها و کمبرآوردی هزینهها و عدم پایبندی دولت به تعهداتش در خصوص شرکتهای دولتی و نیز عدم تحقق درآمدهایی مانند فروش اموال آزاد از مهمترین علل این مشکل است». (اینجا را بخوانید)
* آزمون پیش روی مجلس و دولت
این روزها بررسی کلیات لایحه بودجه 1401 در کمیسیون تلفیق بودجه آغاز شده و نمایندگان در سه بخش شامل «منابع»، «مصارف» و «شرکتهای دولتی و بانکها» به بررسی کلیات لایحه میپردازند.
رئیس مجلس هم در جمع تلفیقیها حاضر شد و از رویکرد مشترک دولت و مجلس برای عدالتمحوری در بودجه یاد کرد و البته به اعضای کمیسیون تلفیق تاکید کرد که «شرکتهای دولتی زیانده را از بودجه حذف کنید».
این تاکید چندباره رئیس جمهور و رئیس مجلس بر کم کردن هزینهها و عدالتمحوری در توزیع منابع، شروعی مبارک و امیدبخش برای حل یک بیماری خطرناک در اقتصاد کشور است، به شرط آنکه هم بهارستان برای این جراحی جدی باشد و هم پاستور برای اجرای قوانین جدید عزم کند.
انتهای پیام
.: Weblog Themes By Pichak :.