چکار کنیم «آلزایمری»نشویم؟
آلزایمر شایعترین نوع زوال عقل است که حافظه، مهارتهای کلامی و قضاوت، درک مطلب و به طور کلی عملکرد شناختی بیمار را تحت تاثیر قرار میدهد و درمان قطعی نداشته اما با اقداماتی میتوان از ابتلا به آن جلوگیری کرد.

گروه سلامت خبرگزاری فارس:در سال 1901 یک روانپزشک آلمانی بنام «الویس آلزایمر» بیمار 51 سالهای بنام خانم آگوست را که به دلیل اختلالات شناختی، مشکلات تکلمی، توهمات شنوایی و هذیان، در بیمارستانی در فرانکفورت بستری شده بود را مورد بررسی قرار داد.
در طی یکی از این بررسیها وی چندین شئی مختلف را به این خانم نشان داد و مدتی بعد درباره آنها از او سوال کرد،اما وی نتوانست هیچ کدام از آنها را بهخاطر بیاورد.
در واقع خانم آگوست، اولین فردی است که بیماری آلزایمرش تشخیص داده شده است.
وی در آوریل سال 1906 درگذشت و پس از فوت وی، دکتر آلزایمر به کمک دو پزشک ایتالیایی دیگر به بررسی کالبد شکافی و پاتولوژی سیستم عصبی وی پرداختند. سرانجام در سوم نوامبر سال 1906 و در سی و هفتمین گردهمایی روانپزشکان آلمان، دکتر آلزایمر بیماری خانم آگوست را معرفی و نامش را آلزایمر گذاشت .
امروز 30 شهریورماه برابر است با 21 سپتامبر روز جهانی آلزایمر است. تخمین زده میشود که در هر 3 ثانیه، یک نفر در جهان به این بیماری مبتلا میشود و این آمار تا سال 2030 میلادی به عدد بسیار نگران کننده 65 میلیون نفر افزایش مییابد.
وجود 800 هزار بیمار آلزایمری در ایران
اکنون 52 میلیون نفر در جهان به آلزایمر مبتلا هستند و در ایران نیز بیش از 800 هزار نفر مبتلا به این بیماری هستند.
هر 7 دقیقه یک ایرانی به دمانس یا آلزایمر مبتلا میشود
هر 7 دقیقه یک ایرانی به دمانس یا آلزایمر مبتلا میشود. آلزایمر شایعترین نوع زوال عقل است که حافظه، افکار، مهارتهای کلامی و قضاوت، درک مطلب و به طور کلی عملکرد شناختی بیمار را تحت تاثیر قرار میدهد.
گروهی از اختلالات مغزی که منجر به از دست دادن مهارتهای فکری و اجتماعی میشوند، به اندازهای شدید هستند که میتوانند زندگی روزمره فرد را تحت تاثیر قرار دهند.
هر 66 ثانیه یک آمریکا یی آلزایمری میشود
با توجه به گزارش انجمن آلزایمر آمریکا، بیماری آلزایمر ششمین علت مرگ و میر در ایالات متحده در این کشور است. هر 66 ثانیه یک نفر دچار این بیماری میشود و تا سال 2060، حدود 15 میلیون نفر در آمریکا، دمانس، آلزایمر یا اختلال شناختی ملایم خواهند داشت.
در آلزایمر، تخریب و مرگ سلولهای مغزی و همچنین تخریب ارتباط بین آنها باعث کاهش دائم حافظه و عملکرد ذهنی میشود. از آنجا که هیچ درمانی برای بیماری آلزایمر وجود ندارد، قرار گرفتن هر چه سریعتر بیمار در شبکه خدمات حمایت کننده بسیار مهم است.
نشانهها: در مراحل ابتدایی فراموشی و یا گیجی خفیف ممکن است تنها علامت مورد توجه آلزایمر باشد، اما با گذشت زمان بیشتر خاطرات به خصوص حافظه اخیر از یاد میرود. سرعت پیشرفت علائم در افراد مختلف متفاوت است.
در صورتی که فرد مبتلا به آلزایمر شود احتمالاً اولین علامتی که فرد متوجه آن میشود سخت تر شدن غیر معمول به خاطر آوردن و سازماندهی افکار است. ممکن است خود بیمار هیچ مشکلی احساس نکند وخانواده، دوستان نزدیک یا همکاران این تغییرات را حس کنند.
تغییرات مغزی ناشی از بیماری آلزایمر منجر به ایجاد مشکلات زیر میشود:
حافظه:هر شخصی گاهی دچار فراموشکاری میشود. این که گاهی شخص به یاد نیاورد دسته کلید را کجا گذاشته است یا نام یک آشنا را به خاطر نیاورد طبیعی است،اما اختلال حافظه ناشی از آلزایمر، دائم و وخیم شونده است و توانایی و عملکرد فرد را در محیط کار و منزل تحت تأثیر قرار میدهد.
افراد مبتلا به آلزایمر ممکن است عبارات و سؤوالات خود را بارها و بارها تکرار کنند و متوجه نباشند که قبلا آن را پرسیدهاند. در بسیاری اوقات مکالمات، ملاقاتها و مناسبتها را فراموش میکنند و به طور مکرر اشیاء را در جایی غیر از جای خود و اغلب در جاهای غیرمعمول قرار میدهند.
اختلال جهت یابی و تشخیص ارتباطات فضایی؛ افراد مبتلا به آلزایمر ممکن است آگاهی خود را نسبت به شرایط فعلی که در آن زندگی میکنند مثل روزها، فصل و ... از دست بدهند.
همچنین آلزایمر توانایی مغز را برای تفسیر آنچه فرد میبیند مختل میکند و به طور کل فهم وقایع اطراف را با مشکل مواجه میسازد؛ در نتیجه بیماران ممکن است حتی در محیط های آشنا نیز گم شوند.
این که گاهی شخص به یاد نیاورد دسته کلید را کجا گذاشته است یا نام یک آشنا را به خاطر نیاورد طبیعی است،اما اختلال حافظه ناشی از آلزایمر، دائم و وخیم شونده است
نوشتار و گفتار؛ آلزایمر باعث اختلال در توانایی تمرکز و تفکر به خصوص در مفاهیم انتزاعی مانند اعداد می شود. بیماران ممکن است در مدیریت مالی، تنظیم یادداشت ها و صورتحسابها و پرداخت به موقع آنها با مشکل مواجه شوند.
تغییر در شخصیت و رفتار؛ تغییرات مغزی که در بیماری آلزایمر رخ میدهد میتواند نحوه رفتار و احساسات فرد را تحت تأثیر قرار دهد. بیماران ممکن است مواردی همچون افسردگی، اجتماع گریزی، تغییرات سریع خلقی، عدم اعتماد به دیگران، تحریک پذیری پرخاشگری، تغییر در عادات خواب را تجربه کنند.
دانشمندان معتقدند که آلزایمر در بیشتر افراد در اثر تلفیقی از عوامل مانند وراثت، سبک زندگی و عوامل محیطی رخ میدهد و به تدریج مغز را تحت تأثیر قرار می دهد.
بیماری آلزایمر موجب آسیب دیدن و مرگ سلولهای مغزی میشود. هرچه سلولهای مغزی بیشتری میمیرند، مغز نیز کوچکتر میشود.
افزایش سن مهمترین عامل خطر شناخته شده در ابتلاء به آلزایمر
افزایش سن مهمترین عامل خطر شناخته شده در ابتلاء به آلزایمر است. آلزایمر جزئی از روند طبیعی پیر شدن نیست اما خطر ابتلاء به آن با افزایش سن به خصوص پس از 65 سالگی افزایش مییابد؛ به طوری که تقریباً نیمی از افراد بالای 85 سال مبتلا به آلزایمر میشوند.
سابقه خانوادگی و وراثت؛خطر ابتلاء به آلزایمر در افرادی که یکی از اقوام درجه یک آنها والدین یا خواهر و برادر سابقه ابتلاء داشتهاند بیشتر است.
در این شرایط اقدام به موقع برای در پیش گرفتن الگوی زندگی سالم و راهکارهایی برای جبران کمبود حافظه میتواند در پیشگیری از ابتلاء به دمانس موثر باشد.
هر چند شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه همان عواملی که فرد را مستعد بیماریهای قلبی میکنند، احتمال ابتلاء به آلزایمر را نیز افزایش میدهند. این عوامل میتواند شامل موارد زیر باشد:
- ورزش نکردن
- استعمال دخانیات
- پرفشاری خون
- کلسترول خون بالا
- دیابت کنترل نشده
- رژیم غذایی با میوه و سبزی ناکافی
- عدم فعالیت اجتماعی
حسین آقامیری،متخصص مغز و اعصاب با اشاره به اینکه یکی از بارزترین نشانههای زوال عقل کاهش توانایی در انجام و تکمیل وظایف روزمره است، اظهار کرد: زوال عقل موضوعی نگران کننده و غیر قابل درمان است.
وی افزود: بیماری آلزایمر یا فراموشی نوعی زوال عقل محسوب شده و به شدت عملکرد شناختی را تحت تأثیر قرار میدهد.
افزایش سن مهمترین عامل خطر شناخته شده در ابتلاء به آلزایمر است. آلزایمر جزئی از روند طبیعی پیر شدن نیست اما خطر ابتلاء به آن با افزایش سن به خصوص پس از 65 سالگی افزایش مییابد
به گفته وی معمولاً آلزایمر و یا انواع مختلف زوال عقل در سنین بالا و به صورت تدریجی شروع میشود.این متخصص مغزو اعصاب با بیان اینکه زوال عقل یک اصطلاح کلی برای افت توانایی ذهنی است خاطرنشان کرد: از دست دادن حافظه و بیماری آلزایمر رایجترین نوع زوال عقل به شمار میآید.
آلزایمر بیماری افراد بالای 60 سال
آقامیری با اشاره به اینکه معمولاً آلزایمر در افراد بالای 60 رخ میدهد توضیح داد: زوال عقل بیماری است که به صورت تدریجی ایجاد شده و هرگز ناگهانی رخ نمیدهد.
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ادامه داد: بیماری آلزایمر قابلیت شناختی را خنثی میسازد و فرد مبتلا به تدریج تغییرات و توانایی خود برای توسعه و دنبال کردن یک برنامه تجربه میکنند؛ به عنوان مثال، انجام برخی وظایف ساده مانند پیگیری وضعیت حساب بانکی یا پیروی از یک دستورالعمل برای آنها به فعالیتی بسیار پیچیده تبدیل میشود.
آقا میری کناره گیری از فعالیتهای اجتماعی یا کاری را یکی از نشانههای ابتلاء به آلزایمر ذکر کرد و اظهار کرد: هنگامی که یک نفر چالشهای شناختی که به واسطه زوال عقل شکل میگیرند را تجربه میکند، ممکن است به تدریج خود را از فعالیتهای کاری یا اجتماعی کنار بکشد و بخشی از این کناره گیری و انزوا ممکن است با تغییرات شخصیتی، ترس، یا عدم پذیرش مرتبط باشد.
اصلاح سبک زندگی راه جلوگیری از آلزایمر
این متخصص مغز و اعصاب یکی از مهمترین عوامل پیشگیری از ابتلاء به زوال عقل و یا آلزایمر را رعایت اصول سبک صحیح زندگی دانست و افزود: متأسفانه درمان مشخصی برای بیماری آلزایمر یا هر گونه زوال عقل پیشرونده وجود ندارد بنابراین دارو درمانی گزینهای در دسترس است که امکان تسکین برخی نشانهها را فراهم میکند.
وی پرهیز از مصرف سیگار و دخانیات، کنترل فشار خون، کلسترول، و قند خون در سطوح مناسب، دنبال کردن یک رژیم غذایی سالم و متعادل، ورزش کردن، حفظ وزن مناسب و عدم مصرف نوشیدنیهای الکلی را از جمله راهکارهای پیشگیری از آلزایمر دانست.
آلزایمر درمان پذیر نیست
آقامیری با بیان این که خبر تأسف برانگیز، غیر قابل درمان بودن آلزایمر است، گفت: اگر شخصی مبتلا به بیماری آلزایمر شود، صرفاً میتوان سیر بیماری را با تجویز دارو کندتر کرد و متأسفانه در اکثر موارد درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد.
وی توصیه کرد: رعایت و پیروی از سبک درست زندگی میتواند یکی از مؤثرترین روشها برای پیشگیری از آلزایمر باشد.
این فوق تخصص مغز و اعصاب با اشاره به اینکه بیماران مبتلا به آلزایمر و یا زوال عقل نسبت به بیماریهای عفونی حساس و آسیب پذیرند، خاطرنشان کرد: به طور مثال اگر یک شخص سالم با یک عفونت ساده ادراری فقط دچار تب شود، بیمار مبتلا به آلزایمر ممکن است با همان عفونت ادراری دچار کاهش سطح هوشیاری شده و یا به کما برود.
وی افزود: در شرایطی که با اپیدمی کرونا مواجه هستیم باید مراقب باشیم که درمانهای بیماران و افرادی که مبتلا به زوال عقل و یا آلزایمر هستند را تا جایی که ممکن است توسط روشهای مجازی و آنلاین انجام دهیم تا حضور این افراد در جامعه به پایینترین سطح خود برسد.
آقامیری گفت: معمولاً حافظه طولانی افرادی که دچار اختلال حافظه هستند تا مراحل انتهایی بیماری دست نخورده باقی میماند برای مثال این بیماران بیشتر از گذشتهها صحبت میکنند چون حافظه اخیر این بیماران پاک شده و هیچ حافظه و دیدگاهی نسبت به اتفاقاتی که در ساعات و روزهای اخیر افتاده ندارند.
وی ادامه داد: با پیشرفت بیماری، حافظه طولانی مدت بیماران مبتلا به آلزایمر هم از دست خواهد رفت.
آقامیری با بیان اینکه نباید اختلال در تمرکز با آلزایمر را اشتباه گرفت افزود: غالباً علل اختلال حافظه دلایل کم اهمیت و درمان پذیر هستند و عواملی همانند اختلالات متابولیک، کم کاری تیروئید و یا اختلالات ناشی از استرس و اضطراب میتواند از جمله این دلایل باشد.
وی افزود: برای مثال شخصی که به دنبال اضطراب، استرس گاهاً دچار فراموشیهای گذرا میشود این مورد آلزایمر محسوب نمیشود، در حالی که فرد مبتلا به آلزایمر تقریباً نمیتواند مطلب یا حتی شماره تلفنی را حفظ کند و یا آدرسهای جدید را به یاد بیاورد.
طبق گزارش انجمن آلزایمر، علائم هشداردهنده آلزایمر عبارتند از؛ تغییراتی در خلق و خو یا شخصیت، خروج از کار یا کنارهگیری از فعالیتهای اجتماعی، قضاوت غلط، گم کردن اشیا و از دست دادن توانایی بازخوانی مراحل، مشکلات جدید با کلمات در گفتار و نوشتار، مشکل درک روابط فضایی و بصری، سردرگمی در زمان و مکان، مشکل در تکمیل وظایف آشنا، چالش در برنامهریزی و یا حل مشکلات و از دست دادن حافظه.
انتهای پیام
چرا برکت نتوانست به وعده تولید 50 میلیون دوز واکسن عمل کند؟ / حرکت در مسیر سخت «برکت» تولید 50 میلیون دوز واکسن تا پایان شهریور، چیزی نیست که کسی از مردم ایران نشنیده باشد. وعدهای که مخبر، رئیس ستاد اجرایی فرمان امام، تا اواخر تیرماه هم بر اجرایی شدن آن اصرار داشت. اما چه عواملی باعث شد که این وعده با تاخیر مواجه شود؟ چرا برکت نتوانست به وعده تولید 50 میلیون دوز واکسن عمل کند؟ / حرکت در مسیر سخت «برکت» مجله فارسپلاس؛ محمدتقی خرسندی: تولید 50 میلیون دوز واکسن تا پایان شهریور، چیزی نیست که کسی از مردم ایران نشنیده باشد. وعدهای که مخبر، رئیس ستاد اجرایی فرمان امام، بارها آن را تکرار کرد و حتی تا اواخر تیرماه هم بر اجرایی شدن آن اصرار داشت. اما حالا، فقط چند روز تا پایان شهریور مانده و تعداد واکسنها به 10 میلیون دوز رسیده است. هرچند اخیرا خط 2 برکت هم وارد مدار تولید شده اما عملا بعید است تعداد واکسنهای تولیدی از مرز 15 میلیون دوز عبور کند. چه عواملی باعث شد که این وعده با تاخیر مواجه شود؟ اگر فقط تحریمهای آمریکا مانع بود، مگر در این 40 سال تحریم وجود نداشت، پس چرا ستاد اجرایی پیشبینی آن را نکرده بود؟ تحریم در لحظه! واکسن برکت در 9 دی 1399 به مرحله تست انسانی رسید. اولین واکنش آمریکا مشخص بود: تحریم بنیاد برکت در کمتر از 2 هفته. واکسن، آن هم واکسن کرونا چیزی نبود که آمریکا روی آن شوخی داشته باشد. بازی با سلامت مردم، همیشه مهمترین ابزار آمریکا برای ایجاد نارضایتی در ایران بوده است. از طرفی، ورود یک بازیگر جدید به بازار واکسن، میتوانست انحصار تکنولوژیک و سودآوری بالای شرکتهای آمریکایی را با خطر جدی مواجه کند. اما تحریم در ایران اثر دوگانهای دارد؛ هم مانع پیشرفتهاست و هم عامل پیشرفتهای بزرگ. تحریم که میشویم، ناچاریم که روی پای خودمان بایستیم. البته که تلاش میکنند نگذارند اما هرجا اراده کردهایم، موفق شدهایم. ماجرای واکسن هم از همین دست بود. دو هفته پس از آغاز تست بالینی واکسن موسسه برکت، آمریکا آن را تحریم کرد همه چیز از نقطه صفر باتوجه به اهمیت فاکتور زمان در مبارزه با کرونا، برکت از همان روزی که تستهای اولیهاش با موفقیت مواجه شد، تولید انبوه واکسن را در دستور کار خود گذاشت. موفقیت این کار، نیازمند راهاندازی مجموعه تولید واکسن از نقطه صفر بود. چراکه ایران حداقل 160 میلیون دوز واکسن نیاز داشت و هیچکدام از زیرساختهای موجود در کشور پاسخگوی آن نبود؛ نه آزمایشگاهها و نه خطوط تولید. مراحل اصلی تولید ماده موثره واکسن کرونا شامل کشت سلول و سپس تکثیر ویروس و در نهایت کشتن ویروس و فیلتراسیون آن میشود. این تکنولوژی، همان چیزی بود که ایران را به جمع 6 کشور واکسنساز دنیا وارد کرده بود. اما برای همین کار هم آزمایشگاههایی پیشرفته با سطح ایمنی زیستی بالا مورد نیاز بود. این آزمایشگاهها در 4 سطح طبقهبندی میشوند که با نام BSL 1-4 (BioSafety Level 1 to 4) شناخته میشوند. آزمایشگاه مناسب برای ویروس مسری کرونا BSL4 است اما به دلیل تحریمهای آمریکا تقریبا امکان دسترسی به آن برای ایران وجود نداشت. بهترین آزمایشگاه فعال ایران، یک آزمایشگاه BSL2 بود که برای ویروس کرونا امن نبود. بزرگترین آزمایشگاه BSL3 خاورمیانه در مشهد هم با 92 درصد پیشرفت، بیش از 12 سال متوقف مانده بود و تجهیزات آن در حال از بین رفتن بود. به همین دلیل، ساخت یک آزمایشگاه مدرن، مجهز و بزرگ BSL3 از همان ابتدای تحقیقات، در دستور کار قرار گرفت تا توان کشت انبوه سلول، متناسب با نیاز خطوط تولید صنعتی را داشته باشد. یکی از زیرساختهای مورد نیاز برای تولید واکسن برکت، آزمایشگاه پیشرفته ایمنی زیستی بود راهاندازی آزمایشگاهی حتی در این سطح، کار سادهای نبود. اغلب تجهیزات در انحصار آمریکا بود و فروش آن به ایران ممنوع! یکی از تجهیزات اصلی مورد نیاز، بین 9 کشور دست به دست شد تا به ایران برسد. به این شکل که در هر کدام از این کشورها یک بار دستگاه باز و رجیستر میشد تا آن کشور به عنوان خریدار ثبت شود. پس از بازگشت نماینده شرکت تولیدکننده، دستگاه مجددا بستهبندی شده و به کشور بعدی ارسال میشد. به این ترتیب، بعد از چند بار جابجایی در کشورها، دستگاه از پوشش شرکت خارج میشد و نماینده شرکت برای رجیستری مراجعه نمیکرد. به این ترتیب، امکان ورود این دستگاه به ایران با چند ماه تاخیر فراهم شد. قطعه دیگری که برای استفاده در مقیاس صنعتی، تعداد زیادی مورد نیاز بود، از طریق چند نفر خریداری شد تا هر کس فقط تعداد محدودی از آن را خریده باشد که استفادهاش در آزمایشگاه توجیهپذیر باشد. با این وجود، در فرودگاه جلوی خروج همان تعداد را هم گرفتند و در نهایت کمتر از نصف این قطعات به ایران رسید. شکست انحصار مواد اولیه تولید واکسن، علاوه بر ویروس کشته شده، نیازمند مواد اولیهای است که عموما در انحصار آمریکا است؛ از حاملهای سلولی گرفته تا ژل مورد استفاده در واکسن. باتوجه به تحریمهای ظالمانه آمریکا و احتمال ورود ایران به جمع واکسنسازان دنیا، واردات این مواد نیز اگر نگوییم غیرممکن، لااقل کار بهشدت پیچیدهای بود. مثلا در مورد یک ماده اولیه، پلیس با ارائه مقاله علمی به خریدار اعلام کرد این مقدار ماده اولیه، بیش از نیاز یک آزمایشگاه است و در نهایت فقط اجازه خروج یک بیستم آن را داد. اتفاقی که نشان از آمادگی جدی و همهجانبه آمریکاییها در ممانعت از ارسال کالاهای حساس به ایران داشت. مشکلاتی از این دست باعث شد خرید مواد اولیه و همزمان تلاش برای ساخت آنها نیز بلافاصله در دستور کار قرار بگیرد. بخشی از این مواد خریداری و بخشی دیگر توسط شرکتهای دانشبنیان داخلی بومیسازی شد. این تحول بزرگ تکنولوژیک باعث شد تا نگرانی ایران برای تامین مواد اولیه در روزهای تولید، تا حد زیادی کاهش یابد. ضمن آنکه بهرهوری خطوط تولید نیز بالاتر رفت. این پیشرفتها در این نقطه باقی نماند و ایران در همین مسیر به امکان افزایش مقیاس (Scale up) تقریبا نامحدود در تولید ماده موثره واکسن رسید. دستیابی ایران به دانش افزایش مقیاس تولید ماده موثره واکسن باعث میشود که بتواند از بیورآکتورهای بزرگ در تولید واکسن استفاده کرد حالا نقطه سر خط پس از تولید ماده موثره، نوبت به تولید واکسن میرسید. اغلب خطوط تولید موجود ایران مربوط به واکسنهای متنوع کودکان بود که مجموعا حدود 30 میلیون دوز در سال تولید میکردند. این خطوط، نهتنها توان تامین 160 میلیون واکسن کرونای مورد نیاز ایران را نداشت، بلکه اساسا خروج آنها از مدار هم ممکن نبود، چراکه واکسنهای سلامت کودکان هم باید روزانه تولید شده و به مصرف جامعه میرسید. چارهای نبود؛ خط تولید واکسن کرونا هم باید از صفر ساخته میشد. اولین خط تولید برکت، با اتکا به امکانات موجود در داخل کشور راهاندازی شد. مهمترین بخش خط تولید «بیورآکتور» است که واکنشها در آن انجام میشود. یک بیورآکتور 500 لیتری، به عنوان قلب خط تولید از یک واحد نیمهکاره تولید واکسن در موسسه برکت گرفته شد. دو بیورآکتور 20 و 100 لیتری دیگر نیز از یک کارخانه خریداری و به خط تولید اضافه شد. نرمافزارهای مربوطه هم با دانش ایرانی بهروز رسانی شد و خط 1 در اردیبهشت ماه 1400 به بهرهبرداری رسید. این خط پس از صدور مجوز واکسن برکت در 24 خرداد، طبق برنامه حدود 8 میلیون دوز واکسن در تیر و مرداد تولید کرد. ظرفیت خط اول نهایتا 4 میلیون دوز واکسن در ماه بود، و این عدد فاصله زیادی با نیاز ایران داشت. هرچند مخبر، بهعنوان بالاترین مقام مرتبط با برکت، در طول یک سال اخیر بارها بر لزوم واردات واکسن تاکید کرده بود اما تهدیدی به نام تحریم امکان این کار را زیر سوال میبرد. پس واحدهای بزرگتری باید احداث میشد. شرکتهای ایرانی توان تولید و تامین چنین تجهیزاتی را نداشتند و خرید واکسن از خارج هم با مشکل تحریم مواجه بود. توسعه از طریق هند و چین مذاکرات با شرکتهای خارجی شروع شد. یک شرکت چینی در دیماه 99 حاضر شد ظرف 6 ماه یک واحد بزرگ با ظرفیت تولید 25 میلیون دوز واکسن در ماه را در ایران احداث کند. این کمترین زمان و بیشترین ظرفیت تولیدی بود که در آن زمان ایران میتوانست به آن دست یابد. طبق برنامه، این خط باید تا تیرماه نصب و وارد چرخه تولید میشد. هرچه زمان میگذشت، تحریمهای آمریکایی بیشتر خودش را نشان میداد. ایران در زمستان 1399حدود 17 میلیون دوز واکسن کواکس، 2 میلیون دوز واکسن بهارات و 2 میلیون دوز واکسن اسپوتنیک خریده بود اما تا پایان سال 99 کمتر از 700 هزار دوز واکسن به ایران رسید که حدود یکسوم آن هم هدیه چین و روسیه بود. کواکس هیچ واکسنی نداده بود و هند فقط 125 هزار دوز واکسن فرستاد و مانع ارسال بقیه آن شد. واکسنهای روسی هم به کندی تولید و وارد میشد. سال جدید رسید اما واکسن نرسید. برکت در فروردین 1400، برای اینکه واکسن سریعتر به مردم برسد، یک خط تولید دیگر هم از هند خریداری کرد که قرار بود از خرداد وارد چرخه تولید شود. این خط کوچکتر از نمونه چینی بود و با بیورآکتور 1200 لیتری خود امکان تولید 8 میلیون دوز واکسن در ماه داشت. تحریمهای آمریکا، انحصارطلبی تولیدکنندگان و شیوع سویههای جدید کرونا باعث شد تجهیزات خط تولید برکت با چند هفته تاخیر به ایران برسد کلاف پیچیده کرونا، انحصار و تحریم مشکل تازه آغاز شده بود. شرکت هندی ساخت تجهیزات را شروع کرده بود که کرونای دلتا هند را به تعطیلی کشاند. کارخانه تولیدکننده تجهیزات هم همانند بسیاری از موسسات هند تعطیل شد. بعد از مذاکرات فراوان، بالاخره مجددا کار با تاخیر شروع شد اما مشکل دیگری وجود داشت. پرواز میان فرودگاههای ایران و هند متوقف شده بود و امکان ارسال تجهیزات به ایران نبود. با پشت سر گذاشتن همه این مشکلات، تازه موضوع تحریم به میان آمد. آمریکا فروش بیورآکتور به ایران را به بهانه دومنظوره بودن این دستگاه تحریم کرده بود. این بیورآکتور هم تحت عنوان وسلتانک و با واسطه یک شرکت خارجی به فرودگاه هند رسیده بود. با این حال در فرودگاه اجازه خروج دستگاه را ندادند و خواهان گفتگو با مدیرعامل شرکت خریدار شدند. بیورآکتوری که هزینه آن هم پرداخت شده بود، حدود یک ماه در فرودگاه ماند، نه اجازه خروج میدادند و نه اجازه بازگشت به کارخانه. خط تولید بدون رآکتور هم عملا به هیچ دردی نمیخورد. در نهایت، این دستگاه حساس با جداکردن قطعات، از فرودگاه خارج شد و هر یک از قطعات به کشور دیگری فرستاده شد تا از آنجا به ایران بیاید. در این مسیر هم مجددا بعضی تجهیزات توسط کشورها برای چند روز توقیف شدند. با تمام سختیها، قطعات بیورآکتور و خط تولید بالاخره با حدود یک ماه و نیم تاخیر و در تیرماه، به صورت محمولههای جدا از هم به ایران رسید. برای خط تولید چینی هم اتفاق مشابهی افتاد؛ آمریکا جلوی ارسال بیورآکتور را گرفت و ارسال این دستگاه هم با تاخیر مواجه شد. البته تحریمها محدود به بیورآکتور نبود. اغلب دستگاههای مرتبط با خط تولید واکسن مورد شناسایی و پیگیری آمریکا قرار میگرفت. چرا که کاربرد این دستگاهها مشخص بود و به جز ایران، فقط 6 کشور دیگر تکنولوژی به کارگیری این دستگاهها را داشتند. علاوه بر تحریمهای عادی، ابعاد اقتصادی موضوع هم مطرح بود. در یک کلام، آمریکا نمیخواست انحصار شرکتهای آمریکایی در تولید واکسن از بین برود و کشورهای دیگری نیز وارد این بازار شوند. تیم تولیدکننده واکسن برکت در ماههای اخیر مدام مورد حملههای رسانهای قرار گرفته است یک مشکل عجیب ولی واقعی دستگاههایی که قرار بود در خرداد و تیرماه وارد چرخه تولید شود، با یک تا دوماه تاخیر به ایران رسید. مراحل نصب خط تولید با سرعت انجام میشد و همچنان امید میرفت که این خطوط تولید از ابتدای مرداد به بهرهبرداری برسد و وعده 50 میلیون دوزی واکسن در شهریور به تحقق بپیوندد. اما یک مشکل جدید و عجیب خودنمایی کرد. گروه مهندسان چینی و هندی که برای نصب دستگاهها و راهاندازی نرمافزارها به ایران آمده بودند، همگی کرونا گرفتند. این در حالی بود که تمامی این افراد اعلام میکردند در کشورشان واکسن دریافت کردهاند. جالب آنکه تست کرونای این افراد در بدو ورود به ایران منفی بود اما بلافاصله پس از 48 ساعت وضع عوض شد. حالا برکت مانده بود و خط تولیدی که تقریبا نصب شده بود اما امکان بهرهبرداری نداشت. چارهای نبود جز قرنطینه و میزبانی از این افراد تا زمان بهبودی کامل. موضوعی که 2 تا 3 هفته طول کشید. بالاخره در اواخر مردادماه، این افراد بهبود یافتند و مراحل پایانی راهاندازی خطوط تولید هم آغاز شد. خط تولید هندی در اواسط شهریور به بهرهبرداری نهایی رسید و میزان تولید واکسن را حدود 8 میلیون دوز در ماه افزایش داد. خط تولید چینی هم در مراحل پایانی است و احتمالا در کمتر از یک ماه آینده واکسنهای خود را به شبکه بهداشت ایران تقدیم خواهد کرد. این روزها واکسن برکت از 3 سد انحصار تکنولوژیک، بیماری کرونا و تحریمهای آمریکایی گذشته اما ظاهرا مسئولان برکت پس از مواجهه با این همه اتفاق عجیب، قصد ندارند دیگر هیچ قولی درباره میزان تولید بدهند. اما به نظر میرسد اگر مشکل عجیب دیگری رخ ندهد، وعده 50 میلیونی برکت با حدود یک ماه و نیم تاخیر تحقق خواهد یافت. آغاز روزهای پربرکت ماجرای واردات اما فرق میکند. به فاصله 3 روز از صدور مجوز تولید برکت، آمریکا که عملا دیگر سودی از تحریم واکسن نداشت، رسما تحریم واکسن کرونا را لغو کرد تا حداقل وجهه بینالمللی خود را حفظ کند و گوشهچشمی هم به بازار ایران داشته باشد. این کار باعث شد قیمت واکسن وارداتی از 15.5 یورو به 8 یورو کاهش یابد و واردات واکسن از تیرماه رشد تصاعدی پیدا کند. در تیر ماه، به اندازه تمام 5 ماه قبل از آن واکسن وارد شد. واردات مرداد، 2 برابر تیر بود. استقرار دولت جدید هم به این روند شدت بیشتری بخشید و در شهریور، بیش از 31.6میلیون دوز واکسن وارد شد. به این ترتیب، ایران که در 5 ماه پیش از تحریم فقط 6.8 میلیون دوز واکسن وارده کرده بود، طی 3 ماه پس از تولید برکت بیش از 51.4 میلیون دوز واکسن وارد کرده است. برکت، سرعت واردات واکسن را 12.5 برابر و قیمت آن را نصف کرد. انتهای پیام
انتخاباتی که شرکت در آن حرام بود/ این باشد این نباشد
23 شهریور سال 1342 شمسی آیتالله «سید محمد هادی میلانی» شرکت در انتخابات بیست و یکمین دوره مجلس شورای ملی را حرام اعلام کرد! چه وضعیتی داشت انتخابات که رأیدادن در آن حرام بود و اصلا ماجرا چه بود؟

همین دیروز| گروه تاریخ خبرگزاری فارس ـ امین رحیمی: انتخابات در دوره پهلوی وضعیت ویژهای داشت. پهلوی دوم به تقلید از آمریکا یک ایده داده بود و پایش را هم در یک کفش کرده بود که باید عرصه سیاست در ایران دو حزبی باشد. بر همین اساس از سال 1336 شمسی حزب «مردم» و حزب «ملّیون» تشکیل شدند و قرار بود مثل احزاب جمهوریخواه و دموکرات آمریکا این دو حزب هم با هم رقیب باشند.
قسمت ناجور قضیه این بود که این احزاب بنا به اصرار و دستور پهلوی دوم حتما باید رقیب هم میبودند تا نمایش سیاست در ایران درست مثل آمریکا باشد. در این میان حزب ملّیون خرابکاری کرد و در سال 1339 شمسی در انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی تقلب کرد و وقتی اسناد تقلب فاش شد رسوایی بار آمد و حزب عملا منحل شد.
بعدها حزب «ایران نوین» تأسیس شد تا رقیب حزب مردم باشد و آن نظام دو حزبی همچنان برقرار باشد. معلوم است که مردم ایران همراه و همداستان این نوع حزببازی تصنعی و فرمایشی نبودند و «یرواند آبراهامیان» مورخ معاصر در کتاب «ایران بین دو انقلاب» گزارش میدهد: درباریان قدیمی و کهنهکار، از جمله دکتر منوچهر اقبال و اسدالله علم، مجلس را به دو حزب سلطنتطلب تقسیم کردند. اقبال که با افتخار خود را نوکر شاه معرفی میکرد رهبر حزب ملیّون و عَلَم، دوست شاه و زمیندار بزرگ منطقه بیرجند، هدایت حزب مردم را برعهده داشت. بنابراین دو حزب نامبرده به احزاب «بله قربان» و «چشم قربان» معروف شده بودند.
آیتالله میلانی شرکت در انتخابات مجلس شورای ملی را به دلیل نبود آزادی قلم و بیان در دوره پهلوی حرام اعلام کرد
جواب همان است
شرایط انتخابات بیست و یکمین دوره مجلس شورای ملی متفاوتتر از قبل بود؛ چند ماه از قیام 15 خرداد میگذشت و عرصه سیاسی کشور در حالت خفقان بود و بگیر و ببند بود. در چنین وضعیتی بهطور مکرر از آیتالله «سیدمحمدهادی میلانی» مرجع بزرگ شیعه درباره شرکت در انتخابات استفتاء میشد و جواب این بود: «جواب همان است که به سؤالات وارده از بلاد کثیره دادهام و اینک به نحو اختصار مینویسم با وضع موجود و عدم آزادی قلم و بیان و زندانیبودن عدهای رجال صالح هر نوع شرکت در این انتخابات جایز نیست. شرعا و عقلا و مبارزه با آن و مطالبه حکومت مشروع قانونی وظیفه میباشد. امید آنکه بهیمن توجه حضرت بقیهالله ارواحنا فداه، امت اسلامی به خواسته خود نائل گردد».
متن استفتاء از آیتالله میلانی درباره شرکت در انتخابات مجلس دوره پهلوی
انتخاب نمایندگان مجلس در کمیسیون سه نفره!
بماند که آن مجلس بیست و یکم نمایش انتخاباتش برگزار شد و بالاخره تعدادی از اعضای حزب مردم و حزب ایران نوین رفتند و نشستند روی صندلیهایی که شرعا و عقلا جایشان آنجا نبود و بماند که همین مجلس بود که قوانین آنچنانی تصویب کرد که فقط یک نمونهاش لایحه کاپیتولاسیون بود که جنجال برپا کرد و عزای ملی شد! حالا بازگردیم به انتخابات به سبک پهلوی!
«جعفر شریف امامی» رئیس مجلس سنا در دوره پهلوی درباره انتخابات در کتاب خاطراتش نوشته است: «خود شاه تصمیم میگرفت که چه کسانی نامزد وکالت مجلس باشند. در حقیقت نمایندگان را خودش دستچین میکرد.» و دقیقترش را اگر بخواهیم خاطرات ارتشبد سابق «حسین فردوست» هم هست که از نزدیکان پهلوی دوم بود و در کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» نوشته است: در زمان نخستوزیری علم [همان زمان انتخابات بیستویکمین دوره مجلس شورای ملی]، محمدرضا دستور داد که با علم و منصور یک کمیسیون سهنفره برای انتخاب نمایندگان مجلس تشکیل دهم. کمیسیون در منزل علم تشکیل میشد.
هر روز منصور با یک کیف پر از اسامی به آنجا میآمد. عَلَم در رأس میز مینشست، من در سمت راست و منصور در سمت چپ او. منصور اسامی افراد موردنظر را میخواند و عَلَم هر که را میخواست تأیید میکرد و هر که را نمیخواست دستور حذف میداد. منصور هم با جمله «اطاعت میشود» با احترام حذف میکرد. سپس عَلَم اسم افراد مورد نظر خود را میداد و همه بدون استثناء وارد لیست میشدند و سپس من درباره صلاحیت سیاسی و امنیتی آنان اظهارنظر میکردم و لیست را با خود میبردم و برای استخراج سوابق به ساواک میدادم. پس از پایان کار و تصویب، ترتیب انتخاب این افراد داده شد. فقط افرادی که در این کمیسیون تصویب شده بودند، سر از صندوق آراء درآوردند و لاغیر.
«شریف امامی» در خاطراتش نوشته پهلوی دوم خودش نمایندگان مجلس شورای ملی را دستچین میکرد
چرا ایران برای واکسیناسیون، منتظر تولید داخل نماند؟ / ماجرای خرید 110 میلیون دوز واکسن تا قبل از مجوز برکت
ایران تا قبل از ارائه مجوز تولید برکت، حداقل 110 میلیون دوز واکسن خریده بود که قرار بود تا پایان پاییز وارد کشور شود. این در حالی بود که طبق سند ملی واکسیناسیون، ایران تا پایان پاییز 65 میلیون دوز و تا پایان سال 120 میلیون دوز واکسن احتیاج داشت.

مجله فارسپلاس؛ محمد تقی خرسندی:
- چرا واکسن نخریدید؟
- چرا به بخش خصوصی اجازه واردات واکسن ندادید؟
- دست مافیای دارو در کار است.
- در مذاکرات وین میخواستند به ما واکسن بدهند، ایران قبول نکرد.
- چرا رهبر جلوی واردات واکسن را گرفت؟
- برای جان مردم ارزش قائل نیستند.
- واکسن وارد نکردند تا واکسن برکت را بفروشند.
- ...
ایرانی نیستید اگر در این مدت چنین جملههایی در شبکههای اجتماعی و رسانههای ضدانقلاب به گوشتان نخورده باشد؛ یک پروپاگاندای تمامعیار برای اینکه ثابت کنند ایران در ماجرای خرید واکسن، جان مردم را فدای مسائل سیاسی و منافع اقتصادی کرده است.
در روزهایی که میزان واردات واکسن کم بود و سرعت واکسیناسیون هم پایین، مردم عادی آنقدر نگران دریافت واکسن بودند که چنین شایعاتی بهراحتی به جانشان مینشست و روانشان را خراش میداد. اما حالا که روزانه بیش از 1 میلیون دوز واکسن وارد کشور شده و تقریبا به همین میزان نیز واکسیناسیون صورت میگیرد، فرصت مناسبی است تا آن ادعاها را راستیآزمایی کنیم.
دنیا کی به واکسن رسید؟
از روزی که کرونا آمد، واکسیناسیون عمومی بهعنوان موثرترین راهحل برای مقابله با این بیماری مطرح شد. اما تا حدود 9 ماه، این راهحل در دسترس هیچ کس نبود. تمامی کشورهای پیشرفته در موضوع بهداشت سعی داشتند هرچه سریعتر به واکسن برسند. نهفقط به دلیل حفظ سلامت مردم، بلکه خاصیت همهگیری کرونا باعث میشد واکسیناسیون میلیاردها نفر در جهان، برای شرکتهای دارویی جذابیت اقتصادی بالایی داشته باشد.
اواخر پاییز بود که سر و صدای تولید واکسن در رسانهها بلند شد. «فایزر» در 22 آذر 1399 مجوز تزریق اضطراری در آمریکا را گرفت و به فاصله یک هفته، مجوز اضطراری «مدرنا» هم صادر شد.
البته این بدان معنی نبود که این واکسنها اولین واکسنهای کرونا باشند. چین سه ماه و نیم قبل 3 واکسن خود را معرفی و به آنها مجوز مصرف اضطراری داده بود: «سینوواک»، «سینوفارم» و «کانویدسیا».[1] اما نه چین تمایل چندانی به افشای اطلاعات در این مورد داشت و نه رسانههای غالب بر جهان تمایلی به انتشار موفقیتهای کشورهای شرقی. برای همین تعجب نکنید که چرا تا امروز، نام اولین واکسن چین، یعنی کانویدسیا (Convidecia) اصلا به گوشتان نخورده است. این واکسن در 27 مرداد 1399 مجوز مصرف اضطراری در چین را گرفته بود؛ یعنی 4 ماه پیش از فایزر.[2]
واکسنهای چین و روسیه از مرداد 1399 مجوز گرفتند و واکسن های آمریکایی از آذر
ماجرا وقتی جالبتر میشود که بدانید حتی واکسنهای چینی هم نخستین واکسنهای جهان نبودند. «اسپوتنیک5» روسی حدود یک هفته قبل از چین و در 21 مرداد 1399 مجوز مصرف اضطراری گرفته بود[3] اما باز هم جریان غالب رسانهای تمایلی به مانور تبلیغاتی روی آن نداشت. اینطور بود که «فایزر» در اذهان بسیاری از مردم بهعنوان اولین واکسن کرونا شناخته شد.
با ورود فایزر و مدرنا به بازار آمریکا در اواخر آذر 99، بهتدریج پای واکسنهای دیگر هم به رسانهها باز و رقابت برندها آغاز شد. چین در 9 دی به «سینوفارم» مجوز استفاده کامل داد؛ یعنی دقیقا همان روزی که واکسن «برکت» ایران هم وارد فاز کارآزمایی بالینی شد. روز بعد، مجوز مصرف اضطراری «آسترازنکا» در انگلستان صادر شد. «بهارات» در 14 دی از هند و «آسترازنکا» در 10 بهمن از اتحادیه اروپا مجوز تزریق اضطراری گرفتند. در 18 بهمن «سینوواک» و حدود یک ماه بعد هم «کانویدسیا» و «سینوفارم ووهان» در چین مجوز تزریق کامل گرفتند.
واکسنهای چینی 6 ماه زودتر از واکسن آمریکایی مجوز کامل تزریق گرفتند
در زمستان 99 چین به 4 واکسن خود مجوز کامل تزریق داده بود، در حالی که همه واکسنهای دیگر دنیا فقط مجوز تزریق اضطراری داشتند و 6 ماه بعد، فایزر آمریکا هم توانست به این مجوز دست یابد.
رقابت بعدی در کسب مجوز سازمان جهانی بهداشت بود. کاربرد این مجوز، بیشتر برای کشورهایی است که توانمندی تکنولوژیک تایید کیفی واکسنها را ندارند وگرنه اغلب کشورهای پیشرفته براساس مجوز سازمان غذا و دارو (یا سازمان مشابه) کشور خود عمل میکنند. فایزر در 12 دی اولین واکسنی بود که مجوز این سازمان را گرفت. بهارات و آسترازنکا واکسنهای بعدی بودند که اواخر بهمن توانستند به این مجوز برسند. «جانسون اند جانسون» هم در اسفند مجوز اضطراری خودش را هم از آمریکا و هم از سازمان جهانی بهداشت دریافت کرد.
سازمان جهانی بهداشت، واکسنهای آمریکایی را خیلی زودتر از نمونههای چینی تایید کرد
بدین ترتیب بود که زمستان 99 پر شد از اخبار مجوز گرفتن واکسنها، و مردم دنیا هم به شکست کرونا از طریق واکسیناسیون امیدوار شدند.
چقدر واکسن لازم داشتیم؟
ایران هم مثل تمام کشورهای دنیا، چشم به راه واکسن بود. این بود که در جلسات متعدد ستاد کرونا، «سند ملی واکسیناسیون» به بررسی گذاشته شد و در 20 دی 1399 به تصویب رسید. این سند مشخص میکرد که چه افرادی در اولویت واکسیناسیون هستند و در آن تاکید شده بود که برای این کار از واکسن خارجی و داخلی استفاده شود.[4] درواقع، این اصل در این سند مورد تاکید قرار گرفته بود که «بهترین واکسن، اولین واکسن است.»
جالب آن که تصویب این سند، فقط یک روز پس از سخنرانی مقام معظم رهبری بود که ورود واکسنهای تولید شده در خاک 3 کشور آمریکا، انگلیس و فرانسه را به دلیل سوابق نامطلوب قبلیشان ممنوع کرده بودند. یعنی باوجود تبلیغات رسانههای ضدانقلاب مبنی بر «ممنوعیت ورود واکسن» توسط رهبر انقلاب، سند ملی واکسیناسیون با یک روز فاصله تاکید میکرد که تا زمان تولید انبوه واکسن ایرانی باید از واکسن خارجی برای واکسیناسیون افراد استفاده کرد.
سند ملی واکسیناسیون، میزان نیاز ایران به واکسنها را هم مشخص میکرد
طبق این سند، باید حدود 60 میلیون نفر از مردم تا پایان سال 1400 واکسینه میشدند. از آنجا که اغلب واکسنها در 2 دوز تعریف شده بودند، ایران به 120 میلیون دوز واکسن احتیاج داشت. برنامه زمانبندی واکسیناسیون هم مشخص شده بود:
تا قبل از نوروز 1400 باید افراد آسیبپذیر و کادر درمان که مستقیما با بیماری کرونا مواجه بودند واکسن دریافت میکردند که تعداد آنها یک میلیون و سیصد هزار نفر تخمین زده شده بود. از فروردین تا تیر حدود 12 میلیون نفر از سالمندان بالای 65 سال و تمامی افراد دارای بیماری زمینهای واکسینه میشدند. فاز سوم مربوط به مراکز پرتجمع میشد و قرار بود از مرداد تا آذر به حدود 19 میلیون نفر واکسن تزریق شود. و زمستان 1400 هم واکسیناسیون عمومی صورت میگرفت که 27.7 میلیون نفر باقیمانده نیز واکسینه میشدند.[5]
طبق سند ملی واکسیناسیون، مردم ایران باید تا پایان سال 1400 واکسینه شوند
چقدر واکسن خریدیم؟
از اواسط پاییز 99 که زمزمههای صدور مجوز واکسنها قوت گرفت، ایران هم مذاکرات جدی خود را برای خرید واکسن آغاز کرد.[6] تا پیش از آن، اغلب واکسنها در مرحله کارآزمایی بالینی بودند و تولیدکنندگان میگفتند کسانی را در اولویت خرید قرار میدهند که اولا کشورشان در مرحله کارآزمایی بالینی واکسن شرکت کرده باشد و ثانیا چند میلیون دوز واکسن (تایید نشده) را پیشخرید کرده و هزینه آن را پرداخت کنند. اما سیاست ایران این بود که از تبدیل شدن به موش آزمایشگاهی واکسنسازها خودداری کند. واکسنها فقط پس از ارائه سند فنی معتبر (CTD: Common Technical Document) و تایید آن توسط ایران میتوانستند وارد کشور شوند.
در این باره بخوانید:
چرا واکسن کرونا را دیر وارد کردیم؟ / رمزگشایی از وعده 18 میلیون دوز واکسن چینی
با صدور مجوز واکسنها، اولین و مطمئنترین جایی که میشد از آن واکسن خرید، «کواکس» بود. ایران تحت تحریمهای شدید آمریکا قرار داشت و کواکس برنامه ای جهانی بود برای تضمین دسترسی همه کشورها به واکسن. بهعبارتی، همه میدانستند که با ورود واکسن به بازار، مساله انحصار و احتکار واکسن توسط کشورهای ثروتمند جدی خواهد شد. از طرفی، کرونا یک بیماری شدیدا مسری بود که تنها راه رهایی از آن، واکسیناسیون همه مردم دنیا ارزیابی شده بود. پس سبد کواکس تشکیل شد تا با دریافت بخشی از واکسنهای تولید شده در نقاط مختلف جهان، امکان دسترسی همه مردم دنیا را به واکسن تامین کند.
ایران در دیماه 16.8 میلیون دوز واکسن از کواکس خرید و علیرغم همه مشکلات تحریم و سختیهای جابجایی پول، مبلغ آن را هم واریز کرد.[7] کواکس متعهد شده بود که 4.2 میلیون دوز از این واکسن را تا آخر فوریه (10 اسفند) به ایران برساند.[8] طبق سند ملی واکسیناسیون، ایران تا پایان 1399 به 2.6 میلیون دوز واکسن احتیاج داشت و با این حساب، فاز اول واکسیناسیون، بدون هیچ مشکلی انجام میشد. با این حال، ایران به این واکسنها بسنده نکرد.
به فاصله یک ماه از خرید کواکس، ایران در 16 بهمن خبر از خرید 2 میلیون دوز واکسن اسپوتنیک5 روسیه را داد. قرار بود این واکسنها هم تا پیش از نوروز وارد کشور شود.[9] در 26 فروردین 1400 قرارداد دیگری نیز با روسیه بسته شد: واردات 60 میلیون دوز واکسن با وعده تحویل از خرداد تا آذر.[10]
خرید بعدی ایران از هند و در اسفند ماه بود. یک شرکت خصوصی که بهنوعی نماینده «بهارات» در ایران محسوب میشد، قرارداد خرید 2 میلیون دوز واکسن را امضا کرد و بلافاصله مبلغ 500 هزار دوز آن را نیز پرداخت کرد. بهارات قرار بود در بهار به ایران برسد.[11]
چین یکی از بزرگترین صادرکنندگان واکسن بود که بخش عمدهای از نیاز دنیا را تامین میکرد. مذاکرات با چین هم از آذرماه جریان داشت[12] و در نهایت در بهار به قرارداد خرید 30 میلیون دوز واکسن ختم شد؛ 10 میلیون دوز در بهار 1400 و مابقی تا پایان پاییز.[13]
ایران منتظر تولید واکسن داخلی نماند و تا بهار 1400 بیش از 110 میلیون دوز واکسن خرید
به این ترتیب، ایران تا قبل از ارائه مجوز تولید واکسن داخلی (24 خرداد 1400)، قرارداد خرید حداقل 110 میلیون دوز واکسن را بسته بود که قرار بود به تدریج تا پایان پاییز (پایان سال 2021 میلادی) وارد کشور شود. این در حالی بود که طبق سند ملی واکسیناسیون، ایران تا پایان پاییز 65 میلیون دوز و تا پایان سال 120 میلیون دوز واکسن احتیاج داشت.
واکسنها چه شد؟
با خرید 110 میلیون دوز واکسن، عملا ایران باید در امر واکسیناسیون با هیچ مشکلی مواجه نمیشد. اما چرا تا ماهها سرعت واکسیناسیون پایین بود. نگاهی بیندازیم به عاقبت واکسنها.
کواکس اولین فروشنده واکسن به ایران بود: 16.8 میلیون دوز. قرار بود کشورهای تولیدکننده، واکسنهای خود را به کواکس بدهند تا میان سایر کشورها توزیع شود. اما در عمل، بسیاری از کشورها به دلیل درگیری داخلی با سویههای جدید کرونا، از این کار خودداری کردند. از طرف دیگر، تقریبا هیچکدام از واکسنسازها هم نتوانستند به تعهدات خود عمل کنند و تولید، بسیار پایینتر از پیشبینی اولیه بود. اینچنین بود که کواکس عملا در انجام تعهداتش به همه کشورها با مشکل مواجه شد. در ایران، مشکل دیگری هم وجود داشت. تحریمهای آمریکا هم مانع نقل و انتقال پول میشد و هم شرکتهای تولیدکننده را میترساند که محصول خود را به ایران بفرستند.[14] اینگونه بود که تا پایان سال 99 حتی یک واکسن از تعهد 4.2 میلیون دوزی کواکس به ایران نرسید. در فروردین و اردیبهشت نیز فقط 2.1 میلیون دوز واکسن به ایران رسید و باز هم وقفه در کار افتاد.
بزرگترین قرارداد ایران با روسیه بود. یکی 2 میلیون و دیگری 60 میلیون دوز اسپوتنیک. روسیه البته بیش از یک میلیارد دوز واکسن را به 20 کشور پیشفروش کرده بود اما علیرغم سرمایهگذاریهای متعدد برای تولید واکسن در کشورهای مختلف (ازجمله ایران) عملا نتوانست ظرفیت تولید خود را سریع بالا ببرد. تا قبل از سال 99 فقط 300 هزار دوز از قرارداد اول وارد کشور شد و در بهار هم 600 هزار دوز. از قرارداد بزرگ 60 میلیون دوزی هم که باید از خرداد آغاز میشد، تا امروز هیچ واکسنی وارد کشور نشده.
قرارداد بزرگ بعدی، با چین بود. اما حتی چین هم برای صادرات واکسن به ایران، با مشکل تحریمهای آمریکا مواجه شد. در نهایت، طرفین به این نتیجه رسیدند که واکسن چینی بدون نام بردن از نام کشور و شرکت تولیدکننده، از طریق واسطه صلیب سرخ تحویل هلال احمر ایران شود تا خطر تحریم کاهش پیدا کند. با این وجود، فقط 3 میلیون دوز از تعهد 10 میلیونی چین در بهار محقق شد.
طبق قراردادها باید تا پایان خرداد 30.8 میلیون دوز واکسن به ایران برسد اما کمتر از 7 میلیون دوز رسید
هند هم از همان ابتدا آب پاکی را روی دست ایران ریخت. پس از ارسال اولین محموله 125هزار دوزی واکسن بهارات در اسفند، دادستانی هند به بهانه اولویت واکسیناسیون داخلی، مانع ارسال مابقی واکسنها شد.[15]
مجموع مشکلات باعث شد که تا نوروز 1400 از 6.2 میلیون دوز واکسن خریداری شده کمتر از 700 هزار دوز وارد کشور شود و واردات بهار که قرار بود از 24 میلیون دوز فراتر رود نیز کمتر از 6 میلیون دوز باشد. در حالی که ایران طبق سند ملی واکسیناسیون به 2.6 میلیون دوز واکسن تا قبل از سال جدید و حدود 18 میلیون دوز واکسن در بهار احتیاج داشت و اگر به قراردادها عمل میشد، همه چیز طبق برنامه پیش میرفت.
چرا ورق برگشت؟
در 24 خرداد 1400 ایران مجوزتولید و تزریق اضطراری واکسن «برکت» را صادر کرد. آمریکا که در دی ماه به فاصله 2 هفته از موفقیت اولیه برکت، این شرکت را تحریم کرده بود، این بار در کمتر از 3 روز تحریم واکسن را برداشت. این درحالی بود که آمریکا همیشه ادعا میکرد اقلام دارویی را تحریم نکرده و ایران مشکلی برای خرید دارو ندارد.[16]
درواقع، با توجه به خطوط تولیدی که در آستانه بهرهبرداری قرار داشت، عملا تحریم دیگر هیچ معنایی نداشت به جز شکست مفتضحانه دولت آمریکا در فشار به مردم ایران. شواهد میدانی در آن تاریخ نشان میداد که این خطوط در زمان مقرر به بهرهبرداری میرسد و تولید واکسن داخلی موجب تامین نیاز کشور خواهد شد. آمریکا هم بهخوبی از این موضوع مطلع بود، لذا تحریمها صرفا مانع بهرهمندی شرکتهای خارجی از بازار ایران میشد و اعترض آنها را در پی داشت.
برکت هرچند بهدلیل تحریمها با مشکل مواجه شد و نتوانست خطوط 2 و 3 خود را بهموقع به بهرهبرداری برساند اما تا امروز تنها از یک خط خود بیش از 10 میلیون دوز واکسن تولید کرده. خط دوم این واکسن هم با ظرفیت تولید 6 تا 8 میلیون دوز، از نیمه دوم شهریور به بهرهبرداری رسیده و خط سوم نیز در مراحل پایانی بهرهبرداری است. واکسنهای پاستور و فخرا هم مجوز تولید گرفتهاند و واکسنهای دیگر ایرانی هم در راهند.
به این ترتیب بود که واردات واکسن از ابتدای تابستان سرعت گرفت. در تیرماه به اندازه تمام 5 ماه قبل از آن واکسن وارد شد. و در مردادماه، میزان واردات واکسن 2 برابر شد. اما ماجرای شهریور فرق میکرد.
دولت جدید بهجای امید بستن به احیای برجام، وارد مذاکره مستقیم شد و واردات را شدت بخشید
تغییر دولت، سرعت واردات را بیشتر کرد. دولت جدید، به جای آنکه با رویای مذاکرات برجامی و آرزوی رفع تحریم، در انتظار ورود واکسنهای خریداری شده بنشیند، مذاکره مستقیم با کشورها را در دستور کار خود قرار داد. کواکس بعد از 3 ماه و نیم، به تعهداتش برگشت و بیش از 5.6 میلیون دوز واکسن تحویل ایران داد. چین هم تمام تعهدات 30 میلیون دوزی خود را تا نیمه اول شهریور به پایان رساند و حدود 7 میلیون دوز اضافه نیز تحویل ایران داده و صادرات میلیون ها دوز دیگر را هم در دستور کار قرار داد.[17]
تولید برکت، البته برکت دیگری هم داشت. قیمت واکسنهای چینی که عمده واکسنهای وارداتی را تشکیل میدهد، از 15.5 یورو به 8 یورو کاهش پیدا کرد.[18] باتوجه به واردات حدود 35 میلیون دوز واکسن چینی در تابستان، میتوان حدس زد که تاکنون حدود 200 میلیون یورو صرفهجویی در واردات واکسن صورت گرفته است. این درحالی است که کل سرمایهگذاری برکت 160 میلیون دلار بوده است.
حالا به طور متوسط، روزانه بیش از 1 میلیون دوز واکسن وارد کشور و تقریبا همین مقدار نیز تزریق میشود. به زودی تولید روزانه واکسن داخلی نیز به مرز یک میلیون دوز میرسد و پیش بینی شده که تا دهه فجر، همه مردم واکسینه شوند.
منابع:
[1] https://www.reuters.com/article/us-health-coronavirus-china-vaccines-idUSKBN25O0Z3
[2] https://per.euronews.com/2020/08/17/chinese-coronavirus-vaccine-cansino-biologics-ad5-ncov-registered
[3] https://www.france24.com/en/20200811-putin-says-russia-first-to-approve-a-covid-19-vaccine-dubbed-sputnik-v
[4] https://www.bbc.com/persian/55600004
[5] https://www.president.ir/fa/119067
[6] https://www.bbc.com/persian/iran-55267670
[7] https://www.irna.ir/news/84175192
[8] https://www.bbc.com/persian/iran-55922905
[9] https://per.euronews.com/2021/02/05/iran-imports-2-milion-doses-of-sputniv-cv-vaccin-from-russia
[10] https://www.irna.ir/news/84296652
[11] https://www.irna.ir/news/84265810
[12] https://www.dw.com/fa-ir/a-56105908
[13] https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/170589
[14] https://ir.sputniknews.com/iran/202104217760331
[15] https://www.irna.ir/news/84289766
[16] https://www.bbc.com/persian/iran-57521766
[17] https://www.mizan.news/fa/news/757467
[18] https://www.irna.ir/news/84450367
سرکیسهکردن مردم در بیمارستانهای خصوصی به بهانه کرونا
ابتلا به یک کرونای ساده با میانگین سه روز بستری در یک بیمارستان خصوصی حدود 70 میلیون تومان برای بیمار آب میخورد. ظاهرا هیچ نظارتی بر این نرخ ها انجام نمیشود و هر کدام از این بیمارستانها ساز خود را برای سود بیشتر میزدند.

گروه سلامت خبرگزاری فارس - ابتدای شیوع ویروس کووید در کشور بود. هر روز تعداد مراجعان به بیمارستانها بیشتر میشد. شیفتهای کاری کادر درمان همین طور افزایش ساعت پیدا میکرد. با بروز پیکهای پیدر پی و همهگیری گستردهتر در استانهایی با وضعیت قرمز کار به یک تراژدی تلخ هم رسید. اگر بیماری در آی سی یو فوت میکرد راه برای بستری شدن بیمار بعدی هموار میشد. تازه در چنین شرایطی بود که دربهای بیمارستانهای خصوصی به روی این بیماران باز شد. آن هم پس از گذشت ماه ها از ترزیق دو دز واکسن برای کادر درمان. از ابتدای پاندمی کرونا این بیماران طبق شیوه نامه خود از پذیرش بیماران مبتلا به کووید امتناع میکردند. همچنان عمل جراحیهای نه چندان ضرور در این بیمارستان ها به قوت خود باقی بود. در بحبوحهای که به طور میانگین از هر 10 نفر 8 نفر دچار کرونا هراسی بودند متولیان همین بیمارستانها نگران از پایین آمدن سود سهامهای چند صد میلیاردیشان شایعهای را بر سر زبان ها انداختند. «بیمارستان دولتی محل شیوع کروناست». خبر بی اساسی که یک هدف بیشتر نداشت استقبال بیشتر مردم از تختهای خالی مانده در بیمارستانهای خصوصی برای انجام درمانهای غیر ضروری.
تازه بعد از واکسیناسیون کادر درمان در بیمارستانهای خصوصی بود که درهای برخی از این بیمارستان ها به روی بیماران مشکوک به کووید باز شد. کاسبی از کرونا روی دور تند افتاد و تبلیغات این سودجویان از مراقبتهای ویژه تر از بیماران با تستهای دقیقتر آغاز شد. گزارش های چپ و راست برخی از بیماران حکایت از بستری شدن با قیمتهای نجومی داشت. آزمایش پی سی آر و انجام سی تی اسکن معمولی از ریه با رقمی سه برابر بالاتر از مراکز آزمایشگاهی و تصویربرداری در سطح شهر انجام می شد و بسیاری از این خدمات تحت پوشش بیمه های بیماران مراجعه کننده به این مراکز درمانی خصوصی نبود. همین میشد که ابتلا به یک کرونای ساده با میانگین سه روز بستری در بیمارستان 70 میلیون تومان برای بیمار آب میخورد. هیچ نظارتی بر این نرخ ها انجام نمیشد و هر کدام از این بیمارستانها در بحرانیترین روزهای نظام سلامت در کشور ساز خود را برای سود بیشتر میزدند و به هیچ احدی هم جواب پس نمیدادند.
در همین راستا، یکی از مخاطبان در«سامانه سوت زنی» خبرگزاری فارس، گزارشی از تخلف یکی از بیمارستانهای خصوصی مبنی بر افزایش چند برابری قیمت داروهای کرونایی را به ثبت رسانده که جزئیات آن به شرح ذیل است:
«محمد» خودش را دامپزشک معرفی میکند. حدود 60 سال سن دارد و به تازگی برای طول درمان کووید به بیمارستان پیامبران تهران مراجعه کرده است. بیاندازه از رفتار کادر درمان در بیمارستان گلایه دارد تا جایی که بی تعارف میگوید رفتار ما دامپزشکها با حیوانهای بیمار بهتر از پرسنل بی انصاف این بیمارستان بوده است: «من مدارکی در اختیار دارم که اثبات میکند هزینه تزریق داروی رمدسیویر در این بیمارستان به طور بی منطقی 12 برابر گران تر از درمانگاههای مرکز شهر است. در هفتههای گذشته به کرونا مبتلا شدم. برای درمان به بیمارستان پیامبران واقع در خیابان آیت الله کاشانی و خیابان ابوذر مراجعه کردم. متاسفانه در این مرکز درمانی در حق بیماران مبتلا به کرونا اجحاف زیادی انجام می شود و زمانی از موضوع مطلع میشوید که چارهای جز خالی کردن حساب بانکیتان ندارید. البته اگر بتوانید بهای نجومی درمانهای سرپایی مد نظر آن ها را پرداخت کنید. چون ما مطلع هستیم که بسیاری از خانوادهها توان پرداخت این میزان از هزینههای بدون نظارت را ندارند و قطعا این بیمارستان در حال تخلف است.»
محمد میگوید پزشک طبق پروتکل 6 دز تزریق داروی رمدسیویر را برای او تجویز کرده است: «داروخانه این بیمارستان این دارو را در اختیار داشت اما شرط گرفتن این دارو این بود که در همان بیمارستان اقدام به ترزیق آن کنیم. جالب اینجاست که بلافاصله توضیح میدادند که این دارو تحت پوشش هیچ بیمهای نیست و باید آن را به صورت آزاد تهیه کنیم.»
محمد در ادامه توضیحاتش میگوید من و بیماران دیگر مطلع بودیم که قیمت این دارو تحت پوشش بیمه 200 هزار تومان است اما در بیمارستان به ما گفته شد هر آمپول به قیمت 800 هزار تومان به فروش میرسد. مدام هم اعلام میکردند که تعداد محدودی در داروخانه وجود دارد که بازار گرمی کنند.»
محمد بعد اطلاع از قیمت دارو به داروخانه های دیگر هم مراجعه میکند: «وقتی متوجه حال نزار ما میشدند میگفتند در گوشهای بایستیم. مسئول داروخانه بی سر و صدا می آمد و میگفت اگر این دارو را میخواهید باید به طور آزاد و به قیمت یک میلیون و 500 هزار تومان از ما خریداری کنید. ناچار به بیمارستان برگشتیم و اتفاقهای بعدی از بی انصافی هم کمی آن طرف تر بود.» این بیمار مبتلا به کرونا میگوید داروی رمدسیویر باید با سرم ترکیب شده و سپس به بیمار تزریق شود. در واحد تزریقات بیمارستان بابت تزریق این سرم یک میلیون و 92 هزار تومان از من هزینه دریافت شده است. به شرطی هم تزریق را انجام میدهند که هزینه کل تزریقات را یکجا به مبلغ 6 میلیون تومان پرداخت کنید.»
محمد میگوید یک دز از این تزریق را در درمانگاه فرهنگیان با قیمت 100 هزار تومان دریافت کرده است: «واقعا باید برای متولیان تریلیاردر این بیمارستانها اظهار تاسف کرد. واقعا چطور میتوانند در این شرایط وانفسای معیشت ضعیف مردم از یک بیمار مبتلا به کرونا که به خودی خود با درد ها و استرسهای زیادی روز را به شب می رساند 12 برابر بیشتر هزینه دریافت کنند؟ این افراد از دایره انصاف به بیرون افتاده اند و امیدی به اصلاح آن ها نیست، به همین دلیل از مسئولان تقاضا داریم که با نظارت کافی از این تخلف های آشکار در این بیمارستان های خصوصی پیشگیری کنند.»
***تجربه دوگانه مبتلایان به کرونا در بیمارستان های خصوصی
«پیمان حسینی» تجربه دوگانهای از رفتار کادر درمان در بیمارستانهای خصوصی دارد. اولین تجربه او به فروردین ماه سال 1399 مربوط است: «بیماری کرونا تازه در شهرها گسترش پیدا کرده بود و ترس و وحشت شدیدی از آن در جامعه وجود داشت. همسرم دچار سرماخوردگی شده بود و علائمی مانند تب و گلو درد داشت اما سرفه و نفس تنگی نداشت. مثل بیشتر وقت به دلیل در دسترس بودن به بیمارستان کسری واقع در میدان آرژانتین مراجعه کردیم. به محض نزدیک شدن به ورودی اورژانس جلوی ما را گرفتند. نگهبانی که پشت کانتر ورودی بود از ما خواست دلیل مراجعه را مطرح کنیم. وقتی علائم را گفتیم از ورود ما جلوگیری کردند و گفتند چون این موارد از علائم بیماری کووید است نمی توانند همسرم را بپذیرند. به ما گفته شد این بیمارستان به دلیل خصوصی بودن از پذیرش این دسته از بیماران منع شده است.»
پیمان دو ماه پیش هم به دلیل داشتن حالت تهوع به اورژانس این بیمارستان مراجعه میکند: «رفتار پرسنل زمین تا آسمان فرق میکرد. پزشک اورژانس من را معاینه کرد و تشخیص التهاب کمی در انتهای گلو داد. این توضیح لازم است که من این عارضه را به طور معمول دارم. با این که توضیح دادم پزشک باز هم مصرانه تشخیص کووید داد و از من خواست تا به آزمایشگاه بیمارستان مراجعه کنم و آزمایش فوری پی سی ار از من گرفته شود. ناچار به زیرزمین بیمارستان رفتم. به خوبی به خاطر داشتم که پیش از این در این آزمایشگاه تست پی سی آر انجام نمی شد. پیش از آن که دفترچه ام را تحویل متصدی بدهم مبلغ آزمایش را پرسیدم. گفتند برای این یک قلم تست ناقابل باید مبلغ یک میلیون تومان پرداخت کنم و پس از آن برای گرفتن عکس ریه به بخش سی تی اسکن هم مراجعه کنم.»
پیمان میگوید خبر داشته که قیمت این تست در آزمایشگاه های معمولی حدود 300 هزار تومان بوده است: «از متصدی خواستم که مدارکم را تحویل بدهد و گفتم قصد انجام این آزمایش را در بیمارستان ندارم. اما پاسخی که شنیدم برای خودم خندهدار بود. به من گفتند چون پزشک برای شما تشخیص بیماری کووید داده است برای ما مسئولیت دارد که بدون انجام تست بیمارستان را ترک کنید! کمی بحث پیش آمد و در نهایت عمدا مطمئن شان کردم که این هزینه را همراه ندارم و پرداخت آن در توان من نیست. با این ترفند بود که از بیمارستان بیرون آمدم. با هزینه یک سوم در یکی از آزمایشگاه های مرکز شهر تست دادم و کرونایی هم در کار نبود !»
***کرونا و وی آی پی های اجباری!
جراحی با محدودیتهای کرونایی در بیمارستانهای خصوصی فضای مستعدی را برای سودجویی های بیشتر بوجود آورده است. «لیلا انصاری» تجربه استفاده از خدمات وی آی پی اجباری در یکی از بیمارستان های خصوصی را از سر گذرانده است: «سال گذشته پزشک زنان تشخیص بارداری خارج از رحم برای من داشتند. روزهایی بود که پیک کرونا در تهران بیداد میکرد و با این حال از من خواستند به سرعت با ارائه مدارکم در بیمارستان ایرانمهر بستری شوم. پیش از بستری شدن از من خواسته شد به آزمایشگاه و بخش سی تی اسکن مراجعه کنم. انجام این مراحل را اجباری کرده بودند تا اگر بیماری به ویروس کرونا مبتلا بود در این بیمارستان بستری نشود. در راهروی آزمایشگاه و همین طور بخش سی تی اسکن بیمارستان جا برای سوزن انداختن نبود. همه کلافه در انتظار نوبت شان بودند. وضعیت تهویه در این سالن های کوچک به گونهای بود که اگر کسی به این ویروس مبتلا هم نبود امکان داشت به سرعت درگیر آن شود.»
انصاری میگوید یعد از یک ساعت و 40 دقیقه نوبت به انجام سی تی اسکن او رسیده است: «درد شدیدی داشتم. با این حال در نوبت ماندم. به ما گفته شد که جواب تست پی سی آر فردا آماده میشود. این درحالی بود که من به طور اورژانسی به بیمارستان مراجعه کرده بودم و باید به سرعت مورد جراحی قرار میگرفتم. جواب سی تی اسکن که آمد از ما خواسته شد بیمارستان را ترک کنیم. عکس ریه 15 درصد درگیری به ویروس کرونا را نشان میداد. بین پزشکهای شیفت بحث در گرفت. سه پزشک به طور مجزا من را معاینه کردند. کوچکترین علائمی از کرونا از قبیل تب، سرفه، نفستنگی و بدن درد در من وجود نداشت. تنها در ناحیه اطراف رحم احساس درد شدید وجود داشت که سونوگرافی علت آن را بارداری خارج رحم اعلام کرده بود.»
انصاری میگوید با مسئولیت یک پزشک دلسوز جراحی را با شرایط ویژه آغاز کرده اند: «انتقال به بیمارستان دیگر با ریسک زیادی همراه بود به همین دلیل من را به اتاق جراحی بردند. از ناحیه نخاع من را بیهوش کردند. به همین دلیل متوجه رفتار خاص کادر درمان در طول جراحی بودم. به من نزدیک نمیشدند. بسیار واهمه داشتند. با چند لایه لباس های ویژه در اطراف من رفت و آمد میکردند و خدمات ناقص بود. به هر ترتیبی بود جراحی به اتمام رسید و حالا بحث بر سر این بود که با توجه به ابتلا کرونا در کدام اتاق بستری شوم. در نهایت تصمیم گرفتند اتاق وی آی پی بیمارستان را به دلیل خصوصی بودن به من اختصاص بدهند. به ناچار این شرایط را پذیرفتیم. فردای آن روز از بیمارستان با پرداخت میلغ 15 میلیون تومان مرخص شدم. همزمان پاسخ تست پی سی آر را به من دادند. ابتلای من به بیماری کرونا منفی بود !»
این روزها درهای بیمارستان های خصوصی به روی بیماران مبتلا به کووید باز شده است اما ماندن این بیماران در این مراکز درمانی مشروط به این است که حساب بانکی پر و پیمانی داشته باشند و بپذیرند که خدمات درمانی معمولی را با هزینهای 10 برابری تحویل بگیرند. وجود چنین تجربیاتی است که ضرورت نظارت بر بهای خدمات در این بیمارستانهای سودجو را دو چندان میکند.
انتهای پیام/
.: Weblog Themes By Pichak :.