در سایه عدم نظارت بر بازار میوه، برخی سوءاستفادهگران، میوههای به اصطلاح ضدکرونایی را به 6 برابر قیمت میفروشند.

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، قیمت میوهها در بازار طی روزهای گذشته و پس از ایام عید، رشد زیادی یافته و میوههای به اصطلاح ضدکرونا هم با 6 برابر قیمت به فروش میرسد.
در حالی که میوه در بازار فراوان و شاید در هر محله چندین میوهفروشی با تنوع فراوان میوهها وجود دارد و به دلیل شیوع ویروس کرونا یا کووید 19 و گذشتن ایام عید که تب و تاب خرید میوه کمتر شده، افزایش قیمت میوه کمی تعجببرانگیز است.
گزارش میدانی خبرنگار فارس از منطقه 19 تهران نزدیک میدان مرکزی میوه و تره بار نشان میدهد که قیمت هر کیلوگرم لیموترش به 45 هزار تومان، لیموشیرین 28 هزار تومان و سیر خام 17 هزار تومان و سیر خشک 50 هزار تومان رسیده است. اینها همان میوههای به اصطلاح ضد کرونایی هستند که قیمتهای آنها نجومی رشد کرده است.
در بین مردم با توجه به اطلاعات شبکههای مجازی چنین رایج شده که این میوهها خاصیت گرمی دارند و میتواند در مقابل ویروس کرونا مفید باشد.
اسدالله کارگر رئیس اتحادیه فروشندگان میوه و سبزی هم تأیید میکند که این میوههای به اصطلاح ضد کرونایی 6 برابر قیمت در بازار فروخته میشود. قیمتی که اکنون در بازار است بسیار گرانتر از قیمت تمام شده آنها است، البته قیمت سایر میوهها هم بسیار گران شده است.
زمانی که از کارگر درباره دلیل افزایش قیمتها میپرسم، توپ را به زمین میدان مرکزی میوه و ترهبار میاندازد و میگوید آنها به ما گران میفروشند و مغازهداران تنها مجاز هستند که بر اساس فاکتوری که خریدهاند، 30 درصد روی قیمت میوهها بکشند.
وی ادامه میدهد که قیمتها در میدان میوه و ترهبار تهران نوسان زیادی دارد، یعنی میوهها از ساعت 3 صبح تا آخر شب در آنجا با انواع قیمتها به صورت عمده به فروش میرسند و مغازهداران سطح شهر بر اساس قیمتی که خریدهاند، تنها 30 درصد به این قیمتها اضافه میکنند.
این مسؤول در عین حال اعتراف میکند که قیمت میوه در سطح مغازههای شهر حتی 200 متر به 200 متر هم متفاوت است، اما همچنان روی خواسته خود اصرار دارد که ریشه این گرانی در نوسان قیمت میدان مرکزی میوه و ترهبار نهفته است.
اما آنچه این مسؤول میگوید همه واقعیتها نیست، چرا که نوسان قیمت در سطح شهر بسیار بالا است، مغازه داران به دلایل مختلف از طریق نوسان قیمت خرید و پرداخت اجاره گران، بالا بودن فساد میوهها، قیمت کرایهها، قیمتها را بالا میبرند. به طوری که در برخی مواقع قیمت در جنوب شهر تا شمال شهر به دو برابر میرسد.
زمانی که خبرنگار فارس از رئیس اتحادیه فروشندگان میوه و سبزی میپرسد، اگر شما در همان مصوبه 30 درصدی خود نظارت کنید و اجازه ندهید، قیمتها را بیدلیل افزایش دهند، طبیعتا مغازهداران در زمان مناسبی به میدان میوه و ترهبار مراجعه میکنند و با قیمت کمتری خریداری خواهند کرد که در آن صورت هم حاشیه سود آنها حفظ میشود و هم اینکه مردم با قیمت مناسبتری خواهند خرید، وی پاسخ میدهد: چرا ما از میدان مرکزی میوه و ترهبار شروع نکنیم؟ بنابراین آنچه مشخص است مسؤولان به جای انجام وظایف در حیطه خودشان با فرافکنی و انداختن توپ در زمین بازی دیگران میخواهند دیگران را مقصر جلوه دهند و نتیجه افزایش قیمتهایی میشود که بر اساس همه فاکتورها انتظار کاهش قیمت باید داشته باشیم.
میدان مرکزی میوه ترهبار تهران در اتوبان آزادگان و جنوبیترین نقطه تهران واقع شده است. روزانه شاید صدها تن میوه از کشور میدان مرکزی میوه این مکان از شهرهای مختلف میآید و از آنجا به صورت مویرگی به شهرهای دیگر و شهر تهران توزیع میشود.
مغازهداران میوههای خود را به صورت عمده طبق فاکتور از آنها خرید میکنند و بر اساس مصوبه باید 30 درصد به این قیمتها اضافه کنند، اما در عمل هیچ وقت چنین نمیشود.
گزارش میدانی خبرنگار فارس از منطقه 19 تهران حاکی است که قیمت میوهها به این شرح است:
میوه (کیلوگرم) | قیمت (تومان) |
لیمو ترش میناب | 45000 |
سیب خشک | 50000 |
لیمو شیرین | 28000 |
سیر خام | 17000 |
موز | 18000 |
پرتقال تامسون | 7500 |
سیب زرد | 8500 |
سیب قرمز | 7000 |
پرتقال | 7000 |
چغاله بادام (نیم کیلو) | 10000 |
گوجه سبز (نیم کیلو) | 20000 |
بادمجان | 5500 |
کدوی سبز | 5500 |
هویج | 3500 |
فلفل دلمه | 12000 |
کلم قرمز | 3500 |
کلم سفید | 2500 |
لوبیا سبز | 9000 |
شلغم | 5000 |
کاهو | 5500 |
باقالی | 4000 |
کیوی | 10000 |
پیاز | 7500 |
سیب زمینی | 6000 |
گوجه فرنگی | 6500 |
خیار | 5500 |
مشاهدات عینی خبرنگار فارس نشان میدهد که خریداران میوه تقریبا کمتر شدهاند. اکثر خریداران بیشتر دنبال مایحتاج ضروری مانند سیب زمینی، پیاز و گوجه هستند، اما این همچنان جای سوال است که با وجود کاهش نسبی تقاضا برای میوه، قیمتها بالا رفته است.
علی روشندل یکی از خریداران به خبرنگار فارس گفت: قیمتها گران است و قدرت خرید مردم کمتر شده است. بنابراین ترجیح میدهیم بیشتر کالاهای ضروری و مورد نیاز روزانه را خریداری کنیم تا میوه.
بررسی دلیل افزایش قیمتها سرنخهایی را از فساد و عدم نظارت بر بازار نشان میدهد، بهطوریکه مصطفی دارایی نژاد رئیس اتحادیه بارفروشان از وجود انحصار در میوههای ضد کرونایی خبر میدهد.
مصطفی دارایینژاد میگوید: میوههای لیموترش و لیمو شیرین در دستان 5 نفر است و آنها قیمتها را بالا میبرند.
وی گفته است: این افراد این قبیل میوهها را در حجم بسیار زیاد در انبارها و حتی زیرزمینها ذخیره کردهاند تا با سوءاستفاده از گرانی بازار سودهای کلانی را به جیب بزنند.
علاوه بر اینها به دلیل عدم نظارتی که در بازار وجود دارد، فروشندگان میوه خیالشان راحت است که میوه را به هر قیمتی که بفروشند، کسی برای آنها حرفی نخواهد زد. بنابراین میوههای خود را به صورت سفارشی خریداری میکنند و دیگر مثل سابق در فرایند خرید حضور ندارند. قبلا مغازهداران از ساعت 3 صبح در میدان مرکزی میوه و تره بار حضور داشتند و خودشان میوههای دستچین را با قیمت مناسب خریداری میکردند و با قیمت منصفانه در بین مردم میفروختند، اما اکنون آنها هم راحتطلب شدهاند.
میوههای خود را سفارش میدهند و از میدان مرکزی میوه و ترهبار با وانت به آنها میفرستند و فقط فاکتور تحویل میدهند و طبیعی است که برای خرید این میوه چانهزنی انجام نشده و میوه خوب و سوا شده و مناسب هم احتمالا نباشد که این میوهها فساد و ضایعات بیشتری دارد و فروشندگان آن را روی قیمت میوهها میکشند.
مهدی دستوری یکی از فروشندگان میوه به خبرنگار فارس گفت: ما سفارش میدهیم وانتیها میوه را برای ما میآورند.
میوه در کشور فراوان است، در یک محله چندین میوهفروشی وجود دارد و همه میوهها هم تولید داخل است. در ایران 18 میلیون تن میوه تولید میشود که در حدود 45 قلم میوه جایگاه اول تا پانزدهم دنیا را داریم و این ظرفیت بسیار فراوانی است که مردم حق دارند، از این ظرفیت خدادادی لذت ببرند و استفاده کافی بکنند، اما متأسفانه برخی سوءاستفادهگران و فرصتطلبان اندک اجازه چنین کاری را نمیدهند.
سوءاستفادهگری، فراموشی انصاف و عدم نظارت بر بازار از سوی مسؤولان آن تنها دلایل افزایش بی حد و اندازه قیمتها است. باید قدر این نعمت خداوندی را بدانیم تا خدای ناکرده به درد دیگران گرفتار نشویم.
علی ارونقی یکی از شهروندان انگلستان در گفتوگو با فارس گفت: در انگلستان محصولات کشاورزی تولید نمیشود، اینها حتی سیب زمینی و پیاز خود را نیز وارد میکنند و به همین دلیل شیوع بیماری کرونا برای آنها در تأمین مواد غذایی بسیار سخت شده است. اخیرا با اعمال قرنطینه خانگی همگی به فروشگاهها هجوم بردند و قفسهها خالی شد.
ارونقی گفت: در حال حاضر هم در فروشگاهها از یک جنس تنها اجازه خرید 2 قلم میدهند و شهروندان انگلیسی بیشتر از آن نباید خریداری کنند.
شرایط فعلی کشور ما هم در تأمین مواد غذایی و هم محصولات کشاورزی مایه مباهات است و باید این حلاوت و شیرینی را اجازه ندهیم، برخی به کام مردم تلخ کنند.
انتهای پیام
کرونا عجیب است چون همه ساحتهای زندگی را از سلامتی گرفته تا اقتصاد و فرهنگ و گاهی امنیت، تحت تاثیر قرار داده و عجیب است چون حقایق مهمی را آشکار میکند.

به گزارش خبرگزاری فارس، «مهدی فضائلی» در یادداشتی نوشت: "بلاء" را آزمودن به مشقت یا نعمت و دریافتن حقیقت فرد مبتلاء ترجمه میکنند؛ همان اتفاقی که بشریت در این روزها درگیر آن است از نوع مشقت و محنت و سختیاش!
ویروس کووید 19 یا همان کرونای خودمان آزمون عجیب کنونی ماست!
عجیب است چون هم ملتها را درگیر کرده و هم دولتها را.
عجیب است چون جهانی است.
عجیب است چون همه ساحتهای زندگی را از سلامتی گرفته تا اقتصاد و فرهنگ و گاهی امنیت، تحت تاثیر قرار داده.
عجیب است چون هم اجتماعات معنوی را تعطیل کرده است و هم جمعهای مباح و هم گناهآلود را.
عجیب است چون هنوز منشاء آن بطور قطعی روشن نیست.
عجیب است چون هنوز پایانش نامعلوم است و شاید هم مثل برخی ویروسها و باسیلها پایانی نداشته باشد!
عجیب است چون در کمال ناباوری آرامش انسان را به هم زد.
وعجیب است چون...
در ورای اعجابآور بودن این ویروس، اما اینکه حقایق مهمی در حال آشکار شدن و رونمایی است نیز بسیار جالب و چه بسا خود این کشفیات هم از وجوه عجیب بودن آن باشد.
کرونا، ضعف انسان سرکش و طغیانگر را بر ملا کرد.
کرونا، قبله آمال بودن و کلید حل مشکلات بودن غرب که در نظر برخی قطعی بود فروریخت.
کرونا، راه طولانی بشر برای تسخیر طبیعت را به رخ بشریت کشید.
کرونا، به ما نشان داد چگونه پشهای ضعیف میتواند نمرود را به کام مرگ بکشاند.
کرونا، نیاز واقعی انسان به معنویت را برجسته کرد.
کرونا، قدر نعمتهای بیشمار اطرافمان که هیچگاه نمیدیدیمشان را جلوی چشم ما آورد.
کرونا، اهمیت خانواده خوب را به ما گوشزد کرد.
کرونا، ارزش همدلی و کمک به دیگران را برایمان زنده کرد.
کرونا، قشر فداکار و آماده ایثار دیگری را به نمایش گذاشت؛ پزشکان و پرستاران و کادر درمانی را میگویم.
کرونا، از تابآوری انسانها و جوامع پردهبرداری نمود.
و کرونا خیلی آثار مثبت دیگر که شاید در هیچ شرایطی دستیافتنی نبود، دم دستمان قرار داد!
?وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ ?بقره 155
و قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مى آزماییم و مژده ده شکیبایان را.
و مژده باد شکیبایان را.
انتهای پیام
1- ویروس کرونا، نام خود را از کلمه «کرون- CROWN» به معنی «تاج» گرفته است، چون سطح بیرونی آن به تاج پادشاهان شباهت دارد! کرونا را با این تشابه میتوان «شاه ویروسها»! نامید و البته «ویروس شاه» هم مثل سایر پادشاهان، زورگو، ویرانگر و ستمگر است و به قول بلقیس، ملکه سبا در سوره مبارکه نمل «إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَهًًْ أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّهًَْ أَهْلِهَا أَذِلَّهًًْ وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ- پادشاهان چون به شهر و دیاری حمله آورند، آن شهر و دیار را ویران میسازند و عزیزترین اشخاص را به ذلیلترین افراد تبدیل میکنند و این رسم و روش آنهاست». ویروس تاجدار هم خلق و خوی پادشاهان را دارد.
کرونا میلیونها برابر کوچکتر از پشهای است که نمرود را از پای درآورد. این ویروسِ بینهایت کوچک، واقعهای بینهایت بزرگ را رقم زده و ظرف چند هفته، همه جهان را به هم ریخته است، شهرها را به خانه ارواح تبدیل کرده، اجتماعات مردمی را ممنوع ساخته، مردم را در سراسر جهان خانهنشین کرده، کسب و کارها را به تعطیلی کشانده، حرکت قطارها و خودروها و هواپیماها را به کلی مختل کرده و در همان حال سردمداران ستمگر غرب را که در شیپور «انا ربکم الاعلی» میدمیدند، به خواری و ذلت کشانده و داعیه مدیریت مدرن آنها را با چالشی رسواکننده و جدی روبهرو کرده، تمدنهای به ظاهر بزرگ را به آزمونی سخت و نفسگیر فرا خوانده، سبک زندگی انسانها را به طور کلی تغییر داده و مردمان را از همه ملتها و تیرهها به رعب و وحشت انداخته است.
کرونا در اولین گام، انسانهای غفلتزده را به خود آورده و به آدمهای غرقشده در دنیای مادی نشان داده است که هیچ ملجأ و پناهی جز خدای مهربان ندارند. همه ملتها با هر دین و مذهبی که دارند دست به دعا برداشته و خدای قادر بیهمتا را به یاری میطلبند. آنانی که خدا را از زندگی خود حذف کرده بودند -و نه اینکه الزاماً وجود او را انکار کرده باشند- امروزه به خود آمده و خدای منان را به مهربانیش میخوانند.
2- وقتی ویروس کرونا به ایران رسید، مارک دوبوویتز، رئیس اندیشکده آمریکایی دفاع از دموکراسی (FDD) با ذوقزدگی توئیت زد؛ «ویروس کرونا کاری کرده، که تحریمهای اقتصادی آمریکا نمیتوانست بکند، کرونا صادرات غیرنفتی ایران را قطع کرده است.»! و در مصاحبه با بلومبرگ گفت؛ «ویروس کرونا اقتصاد ایران را از بین میبرد»!
ترامپ با غروری احمقانه اعلام کرد«اگر ایران از ما تقاضا کند، حاضریم برای مقابله با کرونا به آنها کمک کنیم»!
3- اندکی بعد که کرونا به آمریکا رسید، در فاصلهای کوتاه سراسر این کشور را درنوردید. کمبود باورنکردنی ابتداییترین لوازم ضروری برای مقابله با کرونا نظیر ماسک، دستکش، گان، تختهای بیمارستانی، ناکافی بودن ظرفیت بخشهای مراقبت ویژه (ICU ) و حتی دستمال توالت و... سیستم بهداشت و درمان آمریکا را فلج کرد و کار به آنجا کشید که دولت آمریکا دست نیاز به سوی کشورهای دیگر دراز کرد و همراه سایر کشورهای غربی که شرایط وخیمی نظیر آمریکا داشتند به دزدی محمولههای بهداشتی یکدیگر روی آوردند! مردم در این کشورها به غارت فروشگاهها پرداختند و حتی برای چند رول دستمال توالت به روی هم اسلحه کشیدند و برای حفظ امنیت خود در مقابل فروشگاههای اسلحه به صف ایستادند، صفهای طولانی برای تهیه یک وعده غذا و...
4- روزنامه انگلیسی گاردین لاف ترامپ را به سخره گرفت و نوشت؛ «ترامپ گفته بود از امروز به بعد، دیدگاهی جدید سرزمین ما را اداره میکند و از این لحظه به بعد، همه جا اول آمریکا خواهد بود، اما اکنون آمریکا بهگونهای دیگری اول شده است؛ در تعداد مبتلایان به کرونا!».
پنجشنبه هفته گذشته، ریچارد هاس، رئیسشورای روابط خارجی آمریکا در «فارینافرز» نوشت؛ «کرونا، افول قدرت آمریکا را سرعت بخشیده است. آمریکا
نه فقط نتوانست دنیا را در تلاش برای مقابله با ویروس کرونا همراه کند بلکه در داخل کشور نیز توان مقابله با آن را نداشت». هاس در ادامه نتیجه میگیرد که افول آمریکا به سرعت در حال وقوع است. بسیاری از صاحبنظران دیگر در آمریکا نظیر امانوئل والرشتاین، نوام چامسکی و...
نیز نظریات مشابهی داشته و ابراز کردهاند.
دیروز اما، ترامپ به دنبال گسترش ویروس کرونا و ناتوانی از مقابله با آن در 50 ایالت آمریکا وضعیت اضطراری با عنوان «فاجعه بزرگ» اعلام کرد و تأکید کرد که
روبهرو شدن با این شرایط در تاریخ آمریکا بیسابقه است. رئیسجمهور آمریکا با ابراز تاسف گفت «کرونا اقتصاد آمریکا را تعطیل کرده است»!
5- ما هم مورد هجوم این ویروس - به قول
حضرت آقا منحوس- قرار گرفتهایم و تلفاتی هم داشتهایم که طبیعی و صدالبته تاسفآور و دردناک نیز هست و امید آن داریم که خدای منان و مهربان، با نظر لطف و عنایت خود، این بلیّه ویرانگر را از سراسر جهان ریشهکن کند و سایه شوم و منحوس آن را از سر تمامی مردم دنیا و همه ملتها محو فرماید. تصویر بیماران مبتلا به کرونا که در برخی از کشورهای غربی به علت فقدان تخت، در راهروها جای داده شدهاند و یا استفاده از کیسه زباله به جای گان در بیمارستانهای آمریکا و انگلیس و...، قلب هر انسانی را به درد میآورد، چرا که به قول حضرت امیر علیهالسلام در نامه به مالک اشتر «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَکَ فِیالدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ.. مردم دو گروهاند، یا برادران تو هستند در دین و یا نظیر تو در آفرینش».
ولی در این میان نکتهای به چشم میخورد که نمیتواند و نباید نادیده گرفته شود و آن اینکه که گویی خدای منان تمدن پوشالی و منحط غرب را به چالش کشیده تا پوچی آن را به مردم جهان نشان بدهد و در همان حال نمایی از تمدن انسانساز و حیاتآفرین اسلام را در مقابل چشم و دل ملتها به نمایش بگذارد. فقط یک نگاه گذرا به از خودگذشتگی و ایثار و همدلی و اخلاق معنوی مردم و مسئولان در این سوی ماجرا که ما ایستادهایم و مقایسه آن با سوی دیگر ماجرا که سردمداران غرب نشستهاند، نشانه و سندی مثالزدنی از تفاوت فرهنگ و تمدن نجاتبخش اسلامی و تمدن منحط غربی است.
حسین شریعتمداری
این روزها که برخی کاستیهای سالهای قبل در سیستم بهداشتی کشور بیشتر از هر زمان دیگری خود را نشان میدهد، وزیر سابق بهداشت در یادداشتهایش نکاتی را میگوید که مخاطب اصلی آن، سالهای قبلِ خود اوست.

گروه اجتماعی خبرگزاری فارس؛ سیده راضیه حسینی: سید حسن قاضیزاده هاشمی، وزیر سابق بهداشت اخیرا در اینستاگرام خود به بهانه روز جهانی بهداشت و عطف به شیوع کرونا در کشور نوشته است: «بر این باورم که باید هر چه سریعتر تلاش کنیم تا از ظرفیت شبکه بهداشتی کشور، بهورزها، مراقبین سلامت و پزشکان خانواده حداکثرِ استفاده بشود.» و اینگونه ادامه داده که « خوب است بپذیریم این دوران بهترین فرصت برای کشور و نظام سلامت است که بتواند خدمات بهداشتی و درمانی را در قالب نظام ارجاع و پزشک خانواده در شهر و روستا یک بار برای همیشه عملا شکل دهد».
بیان این جملات از زبان وزیر سابق بهداشت، تعجب متخصصان و کارشناسان بهداشت و درمان کشور را به همراه داشته است. چرا که در یک سمت از بیاطلاعی کامل ایشان نسبت به طرحی خبر میدهد که در طی این دو ماه در کشور توسط وزارت بهداشت شروع شده و بهصورت گسترده در حال اجراست؛ و در سمت دیگر، عجیبتر بیان این اظهارات با وجود کارنامهای است که قاضیزاده در حوزه بهداشت و بهویژه پیگیری سامانه الکترونیکی پرونده سلامت دارد؛ موضوعی که علیرغم تصریح در اسناد بالادستی، در طی دوران وزارت ایشان عملا رها شد و بودجههایی که برای این حوزه اختصاص یافته بود، به بخش درمان منتقل شد. در ادامه این دو موضوع را مورد بررسی دقیقتر قرار دادهایم.
طرح بسیج ملی مبارزه در برابر کرونا
در دو ماهی که از شیوع کرونا میگذرد وزارت بهداشت با همکاری سپاه، طرح «بسیج ملی مبارزه در برابر کرونا» را اجرا نموده است که تمرکز جدی آن بر استفاده از پتانسیل شبکههای بهداشت سراسر کشور برای غربالگری عموم مردم است. در این طرح غربالگری که توسط خانههای بهداشت انجام میشود و آنها از طریق دسترسی به پرونده الکترونیک سلامت، اطلاعات را وارد سامانه salamat.gov میکنند. این خانههای بهداشت در سرتاسرکشور و در شهرهای کوچک و دور افتادهترین روستاها وجود دارد و همه مناطق محروم را پوشش میدهند. این اطلاعات متمرکز، به وزارت بهداشت این امکان را میدهد که تعداد مبتلایان یا افراد مشکوک در تمام مناطق کشور را رصد کند و بهطور کلی افراد در این مناطق از نظر بهداشتی چه شرححالی دارند. با توجه به ضرورت غربالگری گسترده تمام مردم در موضوع کرونا، نیروهای بسیج و نیروهای مسلح به کمک وزارت بهداشت آمدهاند و با همکاری خانههای بهداشت در کنار بهورزها کار غربالگری را سرعت بخشیدهاند. با توجه به محدودیت تعداد بهورزها در خانههای بهداشت، این موضوع کمک بزرگی به طرح بوده است.
فعالیت دیگر این تیمها که از ابتدای طرح، در سرتاسر کشور تشکیل شدهاند بحث ضدعفونی معابر و اماکن عمومی است که در سطح شهرها، شهرستانها و روستاها با نظارت نیروهای بهداشتی و توسط نیروهای بسیج و سپاه انجام میشود. فعالیت دیگرشان هم، نظارت بر بحث انتقال اجساد و کفنودفن است.
امکان دیگری که اکنون فراهم شده این است که از مراکز استانها از طریق سامانه 4030 پزشک متخصص عفونی بهصورت آنلاین و تصویری با این مراکز ارتباط میگیرد و بیماران را با دیدن علائم ویزیت میکند و اگر به مورد مشکوک برخورد او را به بیمارستان ارجاع میدهد.خدمت دیگری که در این شبکه به مردم داده میشود، برخی مراکز درمانی کوچک در استانها و در شهرستانهاست که بهعنوان مراکز 16 ساعته شناخته میشوند. هر کدام از این مراکز که تعدادی مرکز بهداشت را زیرنظر دارد و علاوه بر آن تعدادی از مردم نیز در قالب خانوار تحتنظر پزشکان آن هستند. مراکز بهداشت موارد مشکوکی که در غربالگری با آن مواجه میشوند را به این مراکز 16 ساعته ارجاع میدهند، آنجا این موارد را بررسی میکنند و در صورتیکه این موارد نیاز به ارجاع به بیمارستان و بستری یا قرنطینه در منزل داشته باشند، توسط آنها رسیدگی میشود.
اسناد بالادستی از وزارت بهداشت چه مطالبهای داشت؟
این خدمات حیاتی که در طرح بسیج ملی برای مبارزه علیه کرونا ارائه داده میشود، بهواسطه ایجاد پرونده الکترونیک است. سامانهای که وزارت بهداشت از زمان برنامه پنجم توسعه، مکلّف به ایجاد آن شده بود اما خرداد سال گذشته و در دوران وزیر جدید راهاندازی شد.
طبق بندهای 34، 35، 36 و 38 برنامه پنجم توسعه و در بندهای 72 و 74 برنامه ششم، وزارت بهداشت موظف بوده است پزشک خانواده، نظام ارجاع و شبکهای شدن آنها در سیستم بهداشت را پیگیری کند. در ماده 35 برنامه پنجم آمده: «به منظور حفظ ?کپارچگ? در مد?ر?ت دانش و اط?عات حوزه س?مت، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشک? با هدف ارائه خدمات الکترون?ک? س?مت نسبت به استقرار سامانه پرونده الکترون?ک? س?مت ا?ران?ان و سامانههای اط?عات? مراکز س?مت در هماهنگ? با پا?گاه مل? مرکز آمارا?ران، سازمان ثبتاحوال با حفظ حر?مخصوص? و محرمانه بودن دادهها و با اولو?ت شروع از برنامهپزشک خانواده ونظام ارجاع اقدام نما?د.»
در ماده 74 برنامه ششم نیز این موضوع مجددا مورد تأکید قرار گرفته است: « وزارت درمان و آموزش پزشکی با هدف ارائه خدمات الکترونیکی س?مت مکلف است ظرف دو سال اول اجرای قانون برنامه نسبت به استقرار سامانه پرونده الکترونیکی س?مت ایرانیان و سامانههای اط?عاتی مراکز س?مت با هماهنگی پایگاه ملی آمار ایران و سازمان ثبت احوال کشو ر با حفظ حریم خصوصی و منوط به اذن آنها و محرمانه بودن دادهها و با اولویت شروع برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع اقدام نماید. وزارت درمان و آموزش پزشکی مکلف است با همکاری سازمان ، وزارت بهداشت و مراکز خدمات س?مت و بیمه س?مت حداکثر ظرف مدت شش ماه پس از استقرار کامل سامانه فوق، خدمات بیمه س?مت را به صورت یکپارچه و مبتنی بر فناوری اط?عات در تعامل با سامانه پرونده الکترونیکی س?مت ایرانیان ساماندهی نماید.»
موضوعی که در سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری در حوزه سلامت در سال 1393 نیز بهصورت جدی مورد تأکید قرار گرفت. در بند 2 این سیاستها، «اولویت پیشگیری بر درمان» و «اصلاح و تکمیل نظامهای پایش، نظارت و ارزیابی برای صیانت قانونمند از حقوق مردم و بیماران و اجرای سیاستهای کلی» مورد تصریح مقام معظم رهبری قرار گرفته است. در بند 8 نیز به صراحت آمده: « افزایش و بهبود کیفیت و ایمنی خدمات و مراقبتهای جامع و یکپارچه سلامت با محوریت عدالت و تأکید بر پاسخگویی، اطلاعرسانی شفاف، اثربخشی، کارآیی و بهرهوری در قالب شبکه بهداشتی و درمانی منطبق بر نظام سطحبندی و ارجاع» باید توسط وزارت بهداشت بهصورت جدی پیگیری شود.
در دوران وزارت قاضیزاده هاشمی، در عمل چه اتفاقی افتاد؟
ساختار خانههای بهداشت از اول انقلاب وجود داشته و در تمام مناطق کشور این خانههای بهداشت را داشتهایم؛ اما اقدام بسیار کلیدی که باید در دوران قبلی وزارت بهداشت انجام میشد، ایجاد مکانیزمی برای جمعآوری اطلاعات این مراکز بهداشت در یک سامانه مرکزی تحتعنوان پرونده الکترونیک سلامت و ایجاد نظام ارجاع و پزشک خانواده بود. به این صورت که پروندهای که بهورز در خانه بهداشت یک منطقه دورافتاده تشکیل میدهد را به مرکز وصل کند تا اطلاعات آن در آنجا دیده شود و مرکز بتواند این اطلاعات را کنترل کند و بر اساس آن تصمیمگیری نماید.
اما در طی سالهای 1392 تا 1397، وزیر وقت بهداشت یعنی آقای قاضیزاده هاشمی، تحت عنوان «طرح تحول سلامت»، چند ده هزار میلیارد بودجه دریافت نمود تا زیرساختهای بهداشتی و از جمله پرونده سلامت، پزشک خانواده و نظام ارجاع را ایجاد کند. اما بخش اعظم این بودجه را به بخش درمان اختصاص یافت و مشخص نشد چه خروجی مشخصی برای سیستم سلامت کشور به همراه داشت. این روزها درگیر شدن کشور در بحران شیوع کرونا، بیشتر از هر زمان دیگری سوءمدیریت وزیر سابق بهداشت در ایجاد زیرساختهای بهداشتی ضروری را آشکار کرده اما ایشان با فرار رو به جلو از پاسخگویی در مورد عملکرد خود در قبال این حوزه شانه خالی کند.
پیرو یادداشت قاضیزاده هاشمی، پیشنهاد میشود ایشان عمکرد وزارتخانه متبوعشان در اجرای بندهای مورد اشاره در برنامه پنجم و ششم توسعه و نیز سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری را بهصورت شفاف و مصداقی به رسانهها اعلام نماید.
انتهای پیام
نام این قطعه را گذاشته بودند قطعه بهشت! قطعهای که بسیار غریب و دورتر از سایر قطعهها بود و هرکسی نمیتوانست در آن قسمت رفتوآمد کند اما این جهادگران بدون ترس و اضطراب در آن مسیر ایستاده بودند و اموات کرونایی را تدفین میکردند البته تمام امور شرعی را برایشان انجام میدادند.

به گزارش خبرگزاری فارس از رشت، از آغازین روزهایی که خبر شیوع کرونا در کشور پیچید دلهره عجیبی سراغ همه آمد، ترس از ابتلا به این بیماری همهگیر از یکسو و تدابیر بهداشتی و جلوگیری از ترددهای غیرضروری در اجتماعات از دیگر سوی موجب دلنگرانی و حساسیت بیشتر مردم درباره این ویروس مهلک شد.
در روزهای آغازین انتشار اخبار مبتلایان ویروس، سفرها به استانهای شمالی کشور افزایش یافت و این امر با ازدیاد تجمعات منجر به ابتلای بیشتر مردم به این ویروس شد تا جایی که آمار مبتلایان در گیلان بسیار زیاد و وضعیت استان قرمز شد.
آمار مرگومیرها براثر کرونا زیاد و مردم نگران شده بودند، ترس از دست دادن عزیزان از یکسو و ترس از ابتلای بیشتر از سویی دیگر این اضطراب را افزایش میداد.
خوشبختانه با حضور فداکارانه پزشکان و پرستاران، نیروهای مردمی و جهادگر برخی با این بیماری جنگیدند و بهبود یافتند، برخی نیز متأسفانه از دنیا رخت بستند و از میان ما رفتند، اما عدهای ماندند و خوندل خوردند، عدهای که بازماندگانِ همین عزیز ازدستدادهها هستند، باور داشتند که عزیزانشان را برای هیچ ازدستدادهاند و غمشان هم این بود که چگونه باید با آنها خداحافظی کنند.
جدای از داغدار شدن خانوادهها، نحوه تغسیل و تدفین اموات کروناییشان نگرانی عجیبی ایجاد کرده بود، چراکه با انتشار شایعاتی در خصوص نحوه غسل و تدفین این در گذشتگان، بیقراریهای بازماندگان را تشدید کرده بود و خانوادهها نیز میبایست در زمان تدفین نزدیک آرامگاه متوفای خود نمیشدند و این خداحافظی غریبانه غمی مضاعف بر دلهای بازماندگان میگذاشت.
برای اینکه کمی دلنگرانیهای مردم را تسکین دهیم و افرادی را معرفی کنیم که در انسانیت، دینداری و جهاد در خط مقدم تمام جهادگران مخلص و بیریا قرار دارند؛ سری به آرامستان باغ رضوان رشت زدیم، محلی که آرامگاه ابدی گیلانیان است و در این روزها قطعهای را با نام بهشت برای اموات کرونایی در نظر گرفتهاند.
وقتی برای تهیه گزارش با مسؤولان مربوطه آرامستان هماهنگی کردم، اضطراب عجیبی داشتم، شاید بارها به قبرستان رفته بودم اما پایم را به غسالخانه نگذاشته بودم، از طرفی میدانستم تجربه خوبی خواهد بود تا با منزل ابدیام آشنا شوم، اما برایم دلهرهآور و عجیب بود.
دلم را به دریا زدم و با توکل با خدا به راه افتادم، زیرا تصور جان فشانی و فداکاری جهادگرانی که امروز به جای در خانه ماندن دل به دریا زده و در اوج جوانی خود را سپر بلا کردهاند کمی خجلتم داد، یا آنهایی که سنین بالایی دارند و باید بیشتر مراقب سلامتی خود باشند اما در آرامستان در حال خدمت رسانی هستند.
هرچه به آرامستان نزدیکتر میشدم تپش قلبم را بیشتر حس میکردم، زمان پیاده شدن از اتومبیل پاهایم میلرزید و نمیتوانستم هوشیار عمل کنم دروغ چرا ترسیده بودم.
لحظهلحظه که بیشتر به قبرهای خالی نزدیک میشدم عاقبت خود را میدیدم و کسانی که در واپسین ثانیهها بر بالینم میایستادند و شهادتین را برایم زمزمه میکردند، ترسناک بود اما آگاهی بخش، چرا که نشانم داد نفس آدمی به آهی بند است و دنیا ارزش دل بستن و دل شکستن و غم خوردن ندارد، آگاهم کرد که هرچه در این دنیا داریم باید بگذاریم و در آن اتاق آخر، در همان غسالخانهای که از نامش و از شغلش میترسیدیم دراز بکشیم، بیجان، بیرمق و ناتوان و محتاج دعای بازماندگانمان شویم تا بلکه باری از دوش بیتوشهمان کاسته شود.
غسال و مردهشور بهاندازه کافی کلمات ترسناکی بودند و حالا هم قرار بود برای نخستین بار از نزدیک ببینمشان و با محیط کارشان آشنا شوم، اما چهرهشان نورانی بود، مهربان بودند، نگاه کردن به چشمهایشان به انسان آرامش میداد، شاید باورش سخت باشد اما وقتی وارد اتاقشان شدم درنهایت آرامش در حال چای خوردن بودند، به من هم تعارف کردند که کنارشان بنشینم، اولش کمی سخت بود اما وقتی همصحبت شدیم قلبم آرام گرفت، خانم عاشوری که حاجخانم صدایش میکردند دستم را گرفت و به داخل غسالخانه برد، میگفت پیشازاین نیز همراه دخترش در بیمارستانها کارهای بیماران کرونایی را انجام میدادند و پس از فتوای مقام معظم رهبری برای تغسیل و تدفین اموات به آرامستان رشت آمدند.
به من اطمینان داد که خطری تهدیدم نمیکند، میگفت چند نفر از جوانان طلبه هرروز غسالخانه را ضدعفونی میکنند، حتی میگفت با خیال راحت لباسم را میتوانی لمس کنی چون پس از کار همه را ضدعفونی میکنیم و خداروشکر در این دو ماه خطری تهدیدمان نکرده است.
این مادر و دختر فداکار و ازجانگذشته، نخستین بانوانی هستند که برای تغسیل اموات کرونایی در گیلان اقدام به فعالیت کردند و در کنار آقایان در این جهاد که حقیقتاً خط مقدم هر جهادی در حوزه بهداشت است بدون هیچ ترس و ابایی جان خود را سپر کردهاند تا ابدان بیجان اموات کرونایی از بین ما رفته نیز آئین تدفین و تغسیل شرعی برایشان انجام شود.
در قسمت آقایان نیز جوانانی را ملاقات کردیم که شاید باور حضورشان با این سن و سال در چنین مکانی و اقدام به چنین کاری بسیار دشوار بود اما آنها از این اقدامشان رضایت داشتند و قلباََ شاد بودند، آنجا فقط خدا بود، حضورشان در آرامستان رشت و در لحظه تغسیل اموات کرونایی یاد مدافعان حرم و رزمندگانی که یک روز ماسک میزدند تا در جنگ با دشمن شیمیایی نشوند را زنده میکرد، این بار ولی ماسک بر صورت زده بودند و لباسهای ویژهای بر تن داشتند تا با دشمن سلامت مردمشان مبارزه کنند تا آنهایی را که ازدستدادهایم تنها رها نکنند و تمام امور شرعی را برایشان انجام دهند حتی اگر به قیمت جانشان تمام شود.
البته حاجآقا خیرخواه میگفت که: «اینجا حتی بهتر و بیشتر امور شرعی رعایت میشود ما همه اموات را غسل میدهیم و خانوادهها باید خیالشان از این بابت راحت باشد، جوانان اینجا بیمنت و گمنام در این راه خدمت میکنند و هیچ شبههای در این خصوص وجود ندارد».
یکی از بانوان طلبهای که در بخش غسالخانه بانوان مشغول فعالیت بود میگفت که بهفرمان رهبر آمده، آمده تا سربازی ولیفقیه زمانش را اثبات کند، میگفتند: «روزهای ابتدایی شیوع کرونا فوتیها زیاد بود اما خداروشکر تا این لحظه که آمدهایم فوتی نداشتیم و امیدواریم این روند ادامه پیدا کند ولی این امر با رعایت بهداشت فردی و اجتماعی امکانپذیر است».
اکثرشان متأهل بودند و فرزند داشتند اما ترسی نداشتند؛ با رعایت تمامی موارد بهداشتی چنین خدمت عظیمی میکردند و برای رضای خدا کاری را در پیشگرفته بودند که کمتر کسی حاضر به انجامش است، مانند شهدا که وقتی زمانش فرا رسید از همه چیز گذشتند تا آنچه مورد رضای پروردگارشان است را انجام دهند، به راستی چند نفرمان حاضریم اموات کرونایی را غسل و تدفین کنیم؟
یکی از آقایان میگفت که قبل از اینکه برای غسل اموات به آرامستان بیاییم در بیمارستان رازی رشت بهعنوان نیروهای خدماتی مشغول فعالیت بودیم حتی الآن هم برخی از روزها به بیمارستان میرویم، در بیمارستان حتی نظافت بیماران را هم انجام میدادند. واقعاً باورش سخت است یک جوان هم سن و سال خودمان فقط و فقط برای رضای خدا چنین کارهایی کند و اینچنین ایثار و فداکاری به خرج دهد اینها قصه نیست بهراستی هیچ صفتی بهجز آمادگی کامل برای شهادت را نمیشود برای این افراد متصور شد.
رفتهرفته به اذان ظهر نزدیک میشدیم که سه فوتی به آرامستان آوردند، همه در تکاپو بودند تا لباسهای ویژه بپوشند و وارد غسالخانه شوند، ما هم وارد حیاط شدیم باران شدت گرفته بود و فضای آرامستان رنجور و غمزده، خانوادههای اموات دورتر در اتومبیلهایشان انتظار میکشیدند و میگریستند، یکی از همین جوانان جهادگر ما را به سمت محل تدفین برد.
نام این قطعه را گذاشته بودند قطعه بهشت! قطعهای که بسیار غریب و دورتر از سایر قطعهها بود و هرکسی نمیتوانست در آن قسمت رفتوآمد کند اما این جهادگران بدون ترس و اضطراب در آن مسیر ایستاده بودند، وقتیکه به قطعه بهشت رسیدیدم کارگران مشغول کار بودند بالباسهای ویژه نارنجی، پرسنل همان آرامستان بودند که میگفتند: «برای رضای خدا کار میکنیم حالا اگر کسی میخواهد ببیند و گرنه خدا که میبیند همین کافی است.»
کارشان هم سخت بود، شنیده بودیم که به آنها جهادگران گمنام میگفتند، وظیفهشان کندن قبور اموات و گذاشتن سنگ لحد بر مزار بود! آخرین دیدار با دنیا دیدن چهره این جهادگران بود! ترسناک نبودند، بلکه اینهمه ارتباط با لحظات مرگ و خداحافظی از دنیای فانی از آنها افرادی صبور و مهربان ساخته بود.
در انتها یکییکی اموات را میآوردند و خانوادههایشان را صدا میزدند، حضور خانوادهها بهصورت حداقلی برای ادای نماز میت بر اموات امکانپذیر بود اما در لحظه تدفین از فاصله معینی نباید نزدیکتر میشدند و این امر تنها بهمنظور محافظت از سلامت خودشان بود، اینجا بود که معنی روحانیت حقیقی را نیز درک کردم، برخی اموات را تغسیل میکردند و یک نفر نیز تا آخرین لحظه میت را همراهی میکرد و برایش تلقین میکرد، یعنی آخرین نفری که صدایش را میشنویم همان روحانی ازخودگذشتهای است که لحظه ترسناکی که حتی خانوادهها تاب آن را ندارند همراهیشان میکند و بر خود واجب میداند که کنار متوفیان بماند تا همانطور که مسلمان به دنیا آمدند مسلمان نیز از دنیا بروند!
انتهای پیام/
.: Weblog Themes By Pichak :.